ریـــحآن
-
۲۲ سالم شده و بابام هروقت میخواد ازم
عذرخواهی کنه یا از دلم دربیاره میره کلی
خوراکی و شیرکاکائو و اینا میخره میاره
میذاره وسط که ینی آشتی؟
اونجایی که میفهمی هیچ چیز جز فکر و چارت درست نمیتونه تو رو تو مسیرِ خودت نگهداره ، همونجا یه لول جدید از زندگیتو تجربه میکنی :))
ولی اگه شد اونچیزی که میخوای
به همه بگو معجزه مثل نور میمونه
از جایی که فکرشو نمیکنی وارد زندگیت
میشه :))
"یحمینا اللّه بطرق لانفهمها "
خداوند به شیوه هایی از ما حمایت
میکند که متوجه نمیشویم....
از ی جایی به بعد وقتی مُهرِ "الهی استعملنی لما خلقتنی له" رو کوبوندی رو پیشونیت تا چراغ راهت باشه ؛ دیگه حتی تو مهم ترین انتخاب های زندگیت هم نمیتونی از این مُهر ِمحبوب دل بکنی و هیچ فاکتوری نمیتونه اونو از بین ببره ..
زیر سایهش غمباد جایی نداره و کِنِسی و پیسی خیلی وقته بندوبساطشو گذاشته رو کولشو رفته و به ازای هر درِ بسته از رنجِ شکنجه سا ،بهت دولا پهنا اشراق داده و گشایش نظر :))))
شاید فشار و استرس تا آخرین لایه های درونیِ وجودت رخنه و سلول به سلول بدنت از استرس و بلاتکلیفی ذق ذق کنه ولی آخرش اون اسم پربرکتِ پین شده به قلب و چراغ راهت ؛ آرامش ترزیق میکنه تو مویرگ هات و مثل اوندهای یه برگ سبز ، شاد و پر از طراوت میشه .. :))