The right is victorious✌️🇵🇸 #وعده_صادق #لبنان

یه روز والدینیمون برای آخرین بار مارو گذاشتن زمین و دیگه بغلمون نکردن؛ یه روز برای آخرین بار تو کوچه بازی کردیم ولی نمیدونستیم آخرین باره ؛ یه روزم برای آخرین بار بیدار میشیم و نمیدونیم که آخرین باره .‌ تا می‌تونی ازش لذت ببر گودرزجان‌ :))

دلم یه‌چیزی می‌خواد. یه نوتیف، کتاب، گل، موسیقی، خبر. یه‌چیزی که مثل خبر قبولی کنکور دور تا دور خونه بدوم.

:))

تاوان فهم درده نمیشه هم بفهمی و هم درد نکشی اگه میخوای درد نکشی پس نفهم باش.

یه جوری اگه از یکی خوشم بیاد بهش اعتماد می‌کنم که انگار مجوزِ خوب و بد بودن‌ش صرفا با مهری که بهش دارم صادر می‌شه. انسانِ ساده.

#پناه‌هشتم

کاش الان که از دلتنگی دارم شرحه شرحه میشم ، نرم تو بَحر عکسای جینگول مینگولِ حرمِ آسِد رضا ://

کاش وقتی که تا مغز تو امتحان فرو رفتم رمان جدیدی شروع نکنم :///

کاش وقتی معده م داره تاوانِ همه حماقتامو میده ، نتانیاهو هم به جبران حماقتاش ، ایزی لایفشو محکم تر ببنده :)) #وعده‌_صادق #ایران_قوی #ایران

هالوین فقط ترکیب حامد عسگری و سیدنا با شورت ورزشی..

اُبهت وقتی تیم فوتبال بود ؛

تصور حامد عسگری تو یونی‌فُرم ورزشی برام سخت بود تا اینکه هلالی رو دیدم 😂

می‌دونم که خیلی تنهایی. اما اگه شد و تونستی با کسی راجع بهش حرف نزن. گاهی حرف زدن از تنهایی صرفا بزرگ‌ترش می‌کنه.

دیگه وقتشه شعارِ "زن،زندگی،ایستادگی" رو ترند کنیم :)✌️ #ایران‌_قوی #تماشایی #ایران_همدل

و دقیقا همونجایی که حس می‌کنم دیگه خوب نمی‌شم ، خدا دوستامو خبر می‌کنه که پاشید برید به جای من بغلش کنید زخماش جوش بخوره...

اون شبایی که ذهن‌ت شبیه معده‌ته و هیچی رو هضم نمی‌کنه خیلی هم نترس. اوضاع، اوضاع مزخرفیه اما نه اون‌قدرا که تو داری با این سیر و سلوک احمقانه‌ت می‌بینی. منم بعدا فهمیدم که خیلی از واقعیت دور بودم. نفس هات دوباره بوی سپیده می‌گیره از زلالی و نور . نگران نباش

علاقه به موسیقی بیکلام دقیقا از جایی شروع میشه که دیگه کلمه ها نمیتونن ذهنت رو آروم کنن :)) #پُرکلام

-

کاش ماشین داشتم و امشب یه حرکت حماسی خفن می‌زدم. مثلا ی کَله‌ تا خوده مشهد می‌تازوندم‌ :))

مواظب باشید کسی از دست شما پیش (خدا) گریه نکنه ! بقیه‌ش‌دیگه کشکه!

#عه‌تو

هرچقدرم خسته و مسکوت و مجهول و آغشته به ویروسِ منحوسِ غم باشم و روزم رو برای ساختن اینده ی نامعلوم شب کنم ؛ بازم یه گوشه از روزهای تکراریم وایمیستم و زیرِ خال خالیِ سورمه ایِ آسمونِ شب و ماهِ عزیز دلم ، پناه میبرم به سایه‌ی سنگین و پربرکت اسمت .. هیچ چیز جز تو و بیرق رضوی‌ت نمیتونه پناهِ روزهای سختم و مامنی‌ برای رهایی از موجودات دوپا ی انسان نما باشه :))) اصن بدبختی باید خیلی خر باشه که تا وقتی تو کنارمی پاش رو این دور و برا بذاره .. #پناه‌هشتم

تو قسمت حیوان با نون، می‌نویسیم نتانیاهو. #وعده_صادق

تف به تموم آدمایی ‌‌که یهویی مثل گوجه تو زندگیمون‌ سبز شدند و مدام با القا کردن حسِ "ناکافی بودن" ما رو از اون دخترای آروم و مشتی به دوتا آدم همش تو فکر و مصنوعی تبدیل کردن.