مصطفی تاجزاده میگه
روی موشک ها بجای مرگ بر این و اون،
شعار صلح آمیز بنویسیم😕
چطوره بنویسیم:
«ای موشک که میروی به سویش
از جانب من ببوس رویش»؟
😂😂😂
چقدر این موشک ها دشمنان مون رو میسوزونه واقعا!!!👌🤣
هم دشمنان داخلی هم خارجی ....🤣
#سرطان_اصلاحات_امریکایی
#انتخابات
#نه_به_تکرار_روحانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ عکس العمل افراد غیرمسلمان به هنگام شنیدن صوت قرآن - بسیار جالبه
@romankodh0
40.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎تجربه تلخ کاربران فضای مجازی . . .
➖رابطه ی ناخودآگاه دختر ۱۸ ساله ای ک . . .
#گاه_نوشت
4_5783140173772491997.mp3
3.53M
●━━━━━━────── ⇆ㅤㅤ
ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤ
[افطار ها بہ کام دلم تلخ مے شود...♥]
بنده عزیزم
بسته ۳۰ روزه شما رو به اتمام است.
پس از به پایان رسیدنِ حجم باقیمانده،
عبادتهای شما با نرخ عادی محاسبه خواهد شد.
دیگر قرائت یک آیه قرآن، برابر ختم قرآن نخواهد بود،
دیگر نفسهایتان، تسبیح پروردگار محاسبه نمیشود،
دیگر خوابتان، عبادت شمرده نخواهد شد...
تمدید این بسته تا سال دیگر امکانپذیر نیست.
ولی نگران نباشید، هیچ کس تنها نیست،
«همراه اول و آخر شما خداوند مهربان است»
التماس دعا از همه شما عزیزان
پاے درد و دل خیلیا بشینے از شکست هاے عشقیے مزخرفشون میگن
اما هیچ وقت از دل شکستہ اقا صاحب الزمان حرفے نمیزنن💔
May 11
🌹 پند های لقمه ای 🌹
*زندگی به من آموخت که همیشه منتطر حمله احتمالی کسی باشم که به او محبت فراوانی کرده ام*
📛 داستـان شیـطانـواره 📛
♨ قسمت اول ♨
💞 من پریسا هستم . بچه تهرانم .
💞 در مسجد ، عاشق یک پسری به نام علی شدم
💞 علی ، همیشه سر به زیر بود .
💞 در مراسمات ، عزاداری ها ، جشنها ،
👈 تجمعات و حتی در راهپیمایی ،
💞 فقط به هوای دیدن چشمانِ نجیبِ علی می آمدم
💞 هر روز خدا خدا می کردم
💞 که او نیز عاشق من شود .
💞 روزی که به خواستگاری من آمد ،
💞 بهترین روز زندگی من بود .
💞 من مذهبی بودم
💞 ولی علی از من مذهبی تر بود .
💞 تیپ مذهبی و پیراهن یقه آخوندی اش ،
💞 مرا کشته و شیفته خود کرده بود .
💞 ریش های بور و موهای یک وری او را ،
💞 خیلی دوست می داشتم .
💞 همچنین عاشق غیرتش بودم .
💞 عاشق حیا و نجابتش بودم .
💞 وقتی می گفت :
💫 با غریبه نخند
💫 موهات رو بپوشون
💫 چادر بپوش
💫 میری بیرون آرایش نکن
💫 لباسای چسبان نپوش
💫 خانوم باید حیا داشته باشه
💫 و...
💞 من از این حرفها ، لذت می بردم .
💞 آخ چقدر عاشق حرفهایش بودم .
💞 وقتی این حرفها را می زد ،
💞 احساس می کردم که خیلی دوستم دارد
💞 کلمه به کلمه حرفهای او ،
💞 برایم لذت بخش و آرامش دهنده بود .
💞 گاهی آنقدر احساساتی می شدم
💞 که از خود بی خود می شدم
💞 وقتی علی حرف می زد ،
💞 مست و خمارش می شدم .
💞 من عاشق خنده ها و شوخی هایش بودم
💞 صدای خیلی زیبایی هم داشت
💞 که گاهی در خانه ما نیز ،
💞 با اسمِ من شعر درست می کرد
💞 و به سبک مداحی ، برای من می خواند .
💞 گاهی شعرهای عاشقانه برایم می خواند
💞 گاهی مداحی ها و مولودی ها را می خواند
💞 همیشه صدای زیبایش ، دلم را می لرزاند .
💞 آقا علی ، گاهی در کار خانه کمکم می کرد
💞 لباسهای خودش را ، خودش می شست
💞 آشپزخانه را برق می زد
💞 ظروف غذا را ، برای من می شست .
💞 خودش سفره می انداخت و جمع می کرد
💞 روزی که اولین بچه ما به دنیا آمد
💞 محبتش به من بیشتر شد .
💞 خیلی برام جالب بود
💞 خودش بچه را می شست
💞 و خودش کهنه او را عوض می کرد ...
♨ ادامه دارد ♨️
@religiousgirlss