eitaa logo
ناگفته های زندگی همسران
10.4هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
119 فایل
‌🌷﷽ ای دی پرسش و پاسخ بعد از رسیدن به 20 کا در توضیحات قرار خواهد گرفت⇩ 🍏 @markaz_teb🌿 آنچه برای دیدنش به کانال آمده اید👆 جهت دعوت دوستاتون وهم گروهی هاتون به این کانال لینک مارو بهشون معرفی کنین تا شاید باهم کمکی به کاهش سردی روابط زناشویی کنیم💐
مشاهده در ایتا
دانلود
📚همیشه یک راه حل دیگر هم وجود دارد روزگاری یک دهقان در قریه زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. دهقان دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد دهقان نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر دهقان ازدواج کند قرض او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: ... اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود. این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت! سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد. دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود. در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است.... و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
⁉️س: دراثناى جنابت يكى ‌از مبطلات وضوپيش مى‌‌آيد،آيادروسعت وقت مى‌‌توان دوباره غسل كردكه احتياج به وضوگرفتن مجددنباشدوباهمان غسل نمازخواند؟ ✅ج)درفرض مرقوم بايدوضوبگيردو تجديدغسل تأثيرى ندارد. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌸🍃﷽ 💠مرد فقیری از خدا سوال ڪرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟! ❣خدا پاسخ داد: ✨چون یاد نگرفته ای ڪه بخشش ڪنی! 💠مرد گفت: من چیزی ندارم ڪه ببخشم؟ ❣خدا پاسخ داد: ✨دارایی هایت ڪم نیست! 🌷◁یڪ صورت، ڪه میتوانے لبـــــــخند برآن داشته باشی! 🌷◁یڪ دهـــان، ڪه میتوانے با آن از دیگـران تمجید ڪنی و حرف خوب بزنی! 🌷◁یڪ قلــــب، ڪه میتوانے به روی دیگـران بگشایی . . . 🌷◁و چشــمانی ڪه میتوانے با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه ڪنی! 💟ما فـقــیــر نیستیم! فقط باید به دارایی‌هایمان بیشتر توجه ڪنیم . . . 🌺 @resale_hamrah ┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
✨﷽✨ ✍هنگام نداری آبروی شوهر را نریز ✸ دو سه روز غذا در خانهٔ حضرت زهرا سلام الله علیها نبود. حضرت زهرا (س) به امیرالمومنین علیه السلام هیچ نگفت، تذکر نداد. یک روز حضرت امیر علیه السلام مشاهده کرد که رنگ و روی حسنین علیهم السلام پریده، رنگ صورت آنها نیست. معلوم شد که سه روز است غذا در خانه نبوده، حضرت امیرالمومنین علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «چرا به من نگفتی تا برای بچه ها یک چیزی تهیه کنم.» ✸ حضرت زهرا سلام الله علیها عرض کردند: پدرم در شب عروسی به من سفارش کردند که از شوهرت چیزی تقاضا نکن. شاید نداشته باشد و از تو خجالت بکشد. من به وصیت پدرم عمل کردم. ✸ چقدر خوب است که پدرها شب عروسی به دخترشان این مطالب رو بگویند. تذکر بدهند که اگر شوهرت وضع مالی‌اش خوب نبود، به کسی نگو. آبروی شوهرت را نریز. صبرکن. ✸ بعضی مادرزن ها هم عالی هستند. شنیدم زنی عصبانی شد واز خانه شوهرش قهر کرد و به خانه پدر آمد. مادر او را راه نداد و گفت: «برو زندگی کن! برو زندگی کن!» رفت و زندگی کردند عالی، باهم خوب هم شدند. 📚منبع: ڪتاب بدیع الحکمة حکمت ۴۴ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره) 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🖤🌿•✾••┈
امام على عليه السلام: هر آنچه را مردم به تو گفتند، انكار نکن كه براى نادانى، همين بس است غررالحكم حدیث10251 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿❤️🌿•✾••┈
🍃﷽🍃 🔶امام صادق علیہ السلام 🔻گناهى ڪہ پشيمانى مى آورد، 🔺قتل اسٺ. 🔻گناهى ڪہ آبرو مى بَرد، 🔺شرابخوارے اسٺ. 🔻گناهى ڪہ جلوی روزی را می گيرد، 🔺زناسٺ. 🔻گناهى ڪہ مرگ را شتاب مى بخشد، 🔺قطع رابطہ با خويشان اسٺ. 🔻گناهى ڪہ نعمت ها را تغيير مى دهد، 🔺تجاوز به حقوق ديگران اسٺ. 🔻گناهى ڪہ گرفتاری ‌ايجاد می ڪند، 🔺ظلم اسٺ. 🔻گناهى ڪہ مانع استجابت دعا 🔸مى شود و زندگى را تيره و تار مى ڪند، 🔺نافرمانى از پدر مادر اسٺ. 📚علل الشرايع ، جلد 2ص584 💠 @resale_hamrah ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
حتما بخونید.... آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد. آب چشم شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شدوفایده دیگرآن ضد عفونی کردن چشم است. اما آب گوش و رطوبتش تلخ است برای جلوگیری ورود حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند. آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود زیرا اگر آب بینی گرم بود باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید. اللّه اکبر خدا بزرگتر است از آنچه در تصور ماست. هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می خوانند ولی نمازی نمی خوانند! هنگام مرگ برایمان فقط نماز میخوانند... بدون اذان ... اذان هنگام تولد برای نمازی است که هنگام مرگ می خوانند... چقدر کوتاهست این زندگی... به فاصله یک اذان تا نماز . به خیلی چیزا باید فکر کرد و عمیق شد... قدر با هم بودن را بدانیم ... 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿♥️🌿•✾••┈
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💠حڪایتی از شیخ رجبعلی خیاط (ره) یڪی از شـاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گفت : بعد از فوت مرحوم شیـخ ، ایشان را در خـواب دیدم ، از او سوال کردم در چه حالی ؟ گفت : فلانی من ضرر ڪردم با تعجب گفتم : تو ضرر کردی، چرا !؟ فـرمود : زیرا خیلی از بلاها ڪه بر من نازل می شد با توسل آن ها را دفـع میڪردم ، ای کاش حرفی نمیزدم چون الان می بینم برای آنهایی که در دنیا بلاها را تحمل می ڪنند ، در اینجا چه پاداشی می دهنـد ! 📚 کرامات معنوی : ص ۷۲ 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃
✨﷽✨ ✅ثواب تلاوت قرآن برای جوان ✍هرکس در جوانى قرآن بخواند و مومن هم باشد قرآن با گوشت و خونش بیامیزد و خداوند او را با فرشتگانى که نماینده و سفیر حق اند و فرشتگان نویسنده اعمال ، همدم و قرین سازد و در روز قیامت قرآن براى او حایل و مانع از آتش جهنم خواهد بود و در حق وى دعا کند و گوید: بارالها، هر کارگرى به اجرت کار خود رسید جز کارگر من ، (و تلاوت کننده من ) پس بزرگترین و گرامى ترین بخشش هاى خود را نصیب او گردان. بعد از این تقاضا، خداوند آن جوان قارى را دو جامه از جامه هاى بهشتى بپوشاند و تاج افتخار بر سر او نهد. آن گاه به قرآن خطاب شود: آیا درباره این جوان تو را خشنود کردم ؟ قرآن در پاسخ : گوید پروردگارا! من بیش از این درباره این جوان آرزو داشتم . پس امان نامه اى به دست راستش و فرمان جاوید ماندن در بهشت را به دست چپش دهند و او را داخل بهشت کنند. بعد از آن به جوان تلاوت کننده قرآن گویند: اینک بخوان (یعنى قرآن را بخوان و با هر آیه اى که مى خوانى ) یک درجه بالا رو. آن جوان به عدد هر آیه اى که فرا گرفته و خوانده و به آن ها عمل نموده است درجات بهشت را بالا مى رود و تصرف مى کند. 💥پس به قرآن خطاب مى شود: آیا آنچه را آرزو داشتى درباره این جوان قارى انجام دادیم . آیا تو را درباره وى خوشحال و سرافراز ساختیم. قرآن در جواب گوید: آرى ، اى پروردگار من !آنگاه حضرت فرمود: هرکس قرآن را بسیار تلاوت کند و با این که برایش سخت است آن را به ذهن خود سپارد دو بار این پاداش را به او مى دهد. 📚ثواب الاعمال صفحه۲۲۶ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿♥️🌿•✾••┈
✍به بهلول گفتند تقـوا را توصیف کن گفت: اگر در زمینی که پُــــر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه می ڪنید؟ گفتند: پیوسته مواظب هستیم و با احتــیاط راه می رویم تا خــود را حفـظ ڪنیم... 👌بهـلول گفت در دنیا نیز چنین کنید تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز ڪنید و هــــیچ گناهی را ڪوچڪ مشمارید کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای ڪوچڪ درست شـــده اند. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿❤️🌿•✾••┈
🍃﷽🍃 ✔️داستانی جالب .... بخوانید: 🍃💔🍃روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش ڪند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ 💠مولا فرمودند: آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ، دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. 🍃💔🍃مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند . 📚الکافی، ج ۸، @Resale_hamrah ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
✨﷽✨ تـــنـها ڪسی ڪه قـلبـٺ را نـخواهـد شڪسٺ همان ڪسی است ڪه قـلبـٺ راساخته اسٺ پــس هـمیشه با خـــــدا مـأنـوس باشــ 🌷الا بذکر الله تطمئن القلوب🌷 💟 @resale_hamrah