eitaa logo
ناگفته های زندگی همسران
11.9هزار دنبال‌کننده
30.2هزار عکس
6.8هزار ویدیو
109 فایل
‌🌷﷽ ای دی پرسش و پاسخ بعد از رسیدن به 20 کا در توضیحات قرار خواهد گرفت⇩ 🍏 @markaz_teb🌿 آنچه برای دیدنش به کانال آمده اید👆 جهت دعوت دوستاتون وهم گروهی هاتون به این کانال لینک مارو بهشون معرفی کنین تا شاید باهم کمکی به کاهش سردی روابط زناشویی کنیم💐
مشاهده در ایتا
دانلود
امام على عليه السلام: عذرخواهى، نشانه ی خردمندى است المَعذِرَةُ بُرهانُ العَقلِ غررالحكم، حدیث497 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠 در مقابل كوچكترين تغييرات خود از قبيل رنگ مو يا لباس جديد حساس هستند! 💠 و منتظر همسرشان هستند! 💠 نسبت به اين تغييرات نشان دهيد و كنيد. 💠 این توجه و واکنش شما باعث می‌شود که اگر گاهی بخاطر شرایط سخت، وظیفه خود را کردید همسرتان شما را درک نماید! 💠 @resale_hamrah
✨﷽✨ ❤️✨آیت الله قاضی(ره): •☜این وسوسه شیطان است که شما گمان می کنید حال ندارید. •☜باید توجه کرد به نماز اول وقت دائم الوضو بودن، نماز شب، مراقبه و محاسـبه از لزومات سـیر و سلوک است. •☜کافیه انسان یک بسم الله بگه پاشه و با همت قوی وضو بگیره و تلقین مثبت کنه و بگه من میتونم. •☜مثلا هنگامی که اذان گفتن لباس بپوشه بره مسجد برای نماز جماعت. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠⇦•همسر ملانصرالدين از او پرسيد: فردا چه مي كني؟ گفت: اگر هوا آفتابي باشد به مزرعه مي روم و اگر باراني باشد به کوهستان مي روم و علوفه مي چينم. 💠⇦•همسرش گفت: بگو ان شاءالله ملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا يا هوا آفتابيست يا باراني!! 💠⇦•از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد و اورا گرفتند و كتك زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: كيست؟ ملا گفت: ان شاءالله كه منم! همیشه ان شاءلله بگویید حتی در مورد قطعی ترین کار ها ♥️•☜خداوند در قران می فرماید: هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم* مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد» (کهف/ 23-24). ♥️ @resale_hamrah
♥️🍃 ❣یکی از وظایفی که زن و شوهر نسبت به هم دارند این است که قدر دان هم باشند. . ⇦•نکنه خدای نکرده بگیم: وظیفش بوده. ⇦•زنمه و وظیفشه خونه را تمیز کنه. ⇦•شوهرمه و وظیفشه که خرجی خونه رو بده. ⇦•تولدم بوده و حالا شق القمر نکرده که کادو خریده. ✍🏻حتی اگر همه چیزهایی که شما میگید درست باشه که نیست. باز هم رابطه شما را با همسرتون بهتر میکنه اصلا حال و هوای زندگیتون رنگ و بوی دیگه ای به خودش می گیره. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🍃♥️🍃•✾••┈
✨﷽✨ 🔻صدقه اعمال ماه شعبان 🌙 ✍🏻↵در اين ماه صدقه بدهد، گرچه نصف دانهٔ خرمايی باشد، تا حق تعالی بدن او را بر آتش دوزخ حرام كند. ✍🏻↵از امام صادق روايت شده: كه از وجود مبارك ايشان سؤال کردند يَابنَ رسول الله بهترين اعمال در اين ماه چيست ✍🏻↵فرمودند: صدقه و استغفار ، هركه در ماه شعبان صدقه دهد حق تعالی آن را رشد و نموّ دهد همان گونه كه يكي از شما بچّه شترش را رشد مي دهد، تا آن كه در قيامت، درحالی كه به اندازهٔ كوه احد شده باشد به صاحبش بازگردد. 📚مفاتیح الجنان 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅سرآغاز نافرمانی خدا 💢قال رسول الله صلّي الله عليه و آله : إن أولَ ما عُصِيَ الله عزوجل به ستٌّ: حبُّ الدنيا و حبَّ الرئاسة و حبُ الطعامِ و حبُّ النَومِ و حبُّ الراحةِ و حبُّ النساءِ. ✍رسول خدا - صلّي الله عليه و آله - فرمودند: سرآغاز نافرماني خدا - عزوجل - شش چيز است: ۱. دوستي دنيا. ۲. دوستي رياست. ۳. دوستي خوراك. ۴. دوستي خواب ۵. دوستي راحتي ۶. دوستي زنان. ☝️موارد مذکور در روایت ناظر به دوستی و محبت زیادی است که انسان را از دایره بندگی و فرمانبرداری خارج سازد و الا محبت های اندک دنیایی که به نافرمانی منجر نشوند از این قاعده مستثنی هستند. 📚«الكافي، ج ۲، ص ۲۸۹» ♥️ رساله همــــراه ⇩⇩ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
💠اولاد صالح باعث رفع عذاب قبر: حضرت رسول (ص) فرمود: عيسى بن مريم به قبرى گذشتند كه صاحب آن را عذاب مى كردند. سال بعد از كه برگشتند و به آن قبر رسيدند ديدند، عذاب از آن قبر برداشته شده است. عرض كرد پروردگارا سال قبل كه بر اين قبر گذشتم ديدم صاحب آن را عذاب مى كردند، ولى الان كه برگشتم مشاهده مى كنم عذاب از آن برداشته شده است علت چيست؟ وحى شد اى عيسى اولاد صالحى از او باقى مانده بود. امسال او بزرگ شده و جاده اى را اصلاح و تعمير كرده و يتيمى را پناه داده است. خداوند گناهان پدر او را به واسطه اعمال صالح فرزندش بخشيد و عفو نمود. هم چنين نقل شده است حضرت عيسى عليه السلام به قبرى عبور كرد ديد ملائكه عذاب ، صاحب آن را عذاب مى كنند، بعد از آن كه كار خود را انجام داد و برگشت .باز به همان قبر رسيد. ديد ملائكه رحمت با طبق هايى از نور كنار قبر او هستند عيسى عليه السلام تعجب كرد و عرض نمود. خدايا علت چه بود كه اول او را عذاب مى كردند و الان با طبق هايى از نور در كنار او هستند؟خداوند به او وحى کرد اى عيسى اين بنده يكى از گناه كاران بود. وقتى از دنيا رفت زن او آبستن بود بعد از آن كه طفل به دنيا آمد او را خوب تربيت كرد تا بزرگ شد مادر او را نزد معلم برد تا به او علم خداشناسى بياموزد. وقتى معلم بسم الله را به آن طفل ياد داد، ديگر خجالت كشيدم او را عذاب كنم در حالى فرزندش روى زمين اسم مرا به زبان جارى كرده است 📚 انسان از مرگ تا برزخ ♥️ رساله همــــراه ⇩⇩ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
✨﷽✨ 🔴بر محمد و آل محمد صلوات... ثواب صلوات درماه شعبان ده برابراست 🔸در آسمان، دریایی است که آن را دریای برکات گویند و بر لب آن دریا درختی است که آن را درخت تحیّات نامند. 🔹بر آن درخت آشیانة مرغی است به نام مرغ صلوات و وقتی مؤمنی در ماه شعبان بر سیّد پیغمبران صلی الله علیه صلوات فرستد، 🔸خدا آن مرغ را امر نماید تا در آن دریا غوطه خورد و پرهای خود را بفشارد و هر قطره ای که از پرهای آن مرغ بریزد 🔹 ملکی خلق نماید و جمیع آن فرشتگان به تقدیس و تحمید و مدح و ثنای پروردگار مشغول گردند و ثواب آنها در دیوان اعمال صلوات فرستنده ثبت گردد. در روایت آمده یک صلوات در ماه شعبان برابر است با ده صلوات در غیر ماه شعبان 📘وسائل الشیعه ، جلد۱۰، ص۴۹۲ 📗مصباح المتهجد ، صفحه ۲۸ بر محمد و آل محمد صلوات... 🌷 این دریا بین زمین و آسمان زیر گنبد قرار داره و باید با مطالعه درک کنید چیه...! 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♥️🍃 ❣یکی از وظایفی که زن و شوهر نسبت به هم دارند این است که قدر دان هم باشند. . ⇦•نکنه خدای نکرده بگیم: وظیفش بوده. ⇦•زنمه و وظیفشه خونه را تمیز کنه. ⇦•شوهرمه و وظیفشه که خرجی خونه رو بده. ⇦•تولدم بوده و حالا شق القمر نکرده که کادو خریده. ✍🏻حتی اگر همه چیزهایی که شما میگید درست باشه که نیست. باز هم رابطه شما را با همسرتون بهتر میکنه اصلا حال و هوای زندگیتون رنگ و بوی دیگه ای به خودش می گیره. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🍃♥️🍃•✾••┈
✍🏻دو چیز انسان را نابود میکند : •⇦مشغول بودن به گذشته •⇦مشغول شدن به دیگران 👌🏻هر کس در گذشته بماند آینده را از دست می‌دهد! 👌🏻و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد، آسایش و راحتی خود را از دست می دهد ! 💠: @resale_hamrah🌷
⁉️ سوال: آیا دختربچه‌ها را قبل از رسیدن به سن بلوغ باید ملزم به رعایت حجاب کرد؟ 📝⇦•️ پاسخ از نظر رهبری : کودک قبل از سن بلوغ تکلیف ندارد، ولی از نظر تربیتی اگر در معرض نگاه نامحرم است، باید تا حدودی حجاب را رعایت کند. این کار وظیفه‌ی پدر و مادر یا سرپرست کودک است. اما زمانی این کار واجب است که رعایت نکردن حجاب برای کودک مفسده داشته باشد یا در معرض نگاه حرام قرار گیرد یا خوف این باشد که اگر الان حجاب را رعایت نکند در آینده بی‌حجاب بار می‌آید و حجاب را مراعات نمی‌کند؛ در این صورت حجاب لازم است و در غیر این صورت خیر. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠 يكى از عواملى كه نشان دهنده توجه به همسر است كردن از كار او و اوست. هيچ اشكالى ندارد كه مرد هر دفعه که سر سفره مى‌نشيند، از دست پُخت همسرش تعريف كرده و او را به جهت پختن غذاى لذيذ تشويق كند. 💠 چه زیباست وقتى شوهر از بيرون، خريد می‌کند، زن از ميوه‌هاى خوبى كه انتخاب كرده تعريف كند؟ "اين تعريف‌ها نشان مى‌دهد كه ما متوجّه زحمات و تلاش‌هاى همسرمان هستيم" و البته عامل افزایش به همسر است. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
: روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم خوشه هایی از گندم که از روی تکبرسر برافراشته و خوشه های دیگری که از روی تواضع سر به زیر آورده بودند نظرم را به خود جلب نمودند و هنگامی که آنها را لمس کردم، شگفت زده شدم ! خوشه های سر برافراشته را تهی از دانه و خوشه های سر به زیر را پر از دانه های گندم یافتم با خود گفتم: در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند اما در حقیقت خالی اند 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
سه نور آمد به عالم پر ز احساس معطر هر سه از عطر گل یاس سه نور تابناک آسمانی حسین بن علی، سجّاد و عبّاس 🌷 سوم شعبان، ولادت امام حسین علیه السلام، چهارم شعبان ولادت حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام و پنجم شعبان میلاد امام سجّاد علیه السلام را به شما تبریک عرض می نماییم 🌷
﷽ 💠ﭘﺲ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺧﺪﺍ ﮐﺠﺎﺳﺖ 🌷استاد محسن قرائتی: ﭼﺮﺍ ﺑﻌﻀﯽ آدم ﻫﺎ ﺑﺎ ﮐﻮﭼﮏﺗﺮﯾﻦ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﯽﺷﻦ ، ﺍﻣﺎ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ.ﭘﺲ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺧﺪﺍ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﺁدم ها ﺳﻪ ﺩﺳﺘﻪﺍﻧﺪ : اول : ﻋﯿﻨﮏ دوم : ﻣﻠﺤﻔﻪ سوم : ﻓﺮﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﻟﮑﻪ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻋﯿﻨﮑﺖ ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ بنشیند ﺭﻭﯼ ﻣﻠﺤﻔﻪ ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﺤﻔﻪ ﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ "ﭼﻨﮓ” (مثل ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ) ﻣﯽ ﺷﻮﯾﯽ !ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﺳﺎل ، ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﯿﻞ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﻣﯿﺎﻓﺘﯽ! ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ مؤﻣﻨﺶ ﻣﺜﻞ ﻋﯿﻨﮏ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺯﻻﻟﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﺳﺖ ، ﺗﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ. ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﺶ ﺗﻨﺒﯿﻪچ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭼﻨﮓ! ﻭ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﻥ ﮐﻠﻔﺖﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﭼﺮﮎﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﺩ ; (ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ: ﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﮐﻔﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﯿﺎﻓﺰﺍﯾﻨﺪ) ﻭ ﺳﺮ ﺳﺎﻝ (ﯾﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ، ﯾﺎ ﻫﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﻫﻢ ﻗﯿﺎﻣﺖ) ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✍پنج گناه خانمان سوز : ۱-دل شکستن ۲-حرام خوردن ۳-آبرو بردن ۴-بی احترامی به والدین ۵-بدی کردن در مقابل خوبی دیگران 💠: @resale_hamrah
📚داستان مرد قصاب نقل میکنند که در بغداد قصابی بود که با فروش گوشت زندگی میگذرانید... او پیش از طلوع خورشید به مغازه ی خود میرفت و گوسفند ذبح میکرد و سپس به خانه باز میگشت و پس از طلوع خورشید به مغازه میرفت و گوشت میفروخت... یکی از شبها پس از آنکه گوسفند ذبح کرده بود به خانه باز میگشت، در حالی که لباسش خون آلود بود... در همین حال از کوچه ای تاریک فریادی شنید... به سرعت به آن سو رفت و ناگهان بر جسد مردی افتاد که چند ضربه ی چاقو خورده بود و خون از او جاری بود و چاقویی در بدنش بود...چاقو را از بدن او درآورد و سعی کرد به او کمک کند در حالی که خون مرد بر لباس او جاری بود، اما آن مرد در همین حال جان داد...مردم جمع شدند و دیدند که چاقو در دستان اوست و خون بر لباسش و خود نیز هراسان است... او را به قتل آن مرد متهم کردند و سپس به مرگ محکوم شد... هنگامی که او را به میدان قصاص آوردند و مطمئن شد مرگش حتمی است با صدای بلند گفت: ای مردم، به خدا سوگند که من این مرد را نکشته ام، اما حدود بیست سال پیش کس دیگری را کشته ام و اکنون حکم بر من جاری میشود...سپس گفت: بیست سال پیش جوانی تنومند بودم و بر روی قایقی مردم را از این سوی رود به آن سومیبردم...یکی از روزها دختری ثروتمند با مادرش سوار قایق من شدند و آنان را به آن سو بردم... روز دوم نیز آمدند و سوار قایق من شدند...با گذشت روزها دلبسته ی آن دختر شدم و او نیز دلبسته ی من شد... او را از پدرش خواستگاری کردم اما چون فقیر بودم موافقت نکرد...سپس رابطه اش با من قطع شد و دیگر او و مادرش را ندیدم...قلب من اما همچنان اسیر آن دختر بود... پس از گذشت دو یا سه سال...در قایق خود منتظر مسافر بودم که زنی با کودک خود سوار قایق شد و درخواست کرد او را به آن سوی نهر ببرم...هنگامی که سوار قایق شد و به وسط رود رسیدیم به او نگاه انداختم و ناگهان متوجه شدم همان دختری است که پدرش باعث جدایی ما شد... از ملاقاتش بسیار خوشحال شدم و دوران گذشته و عشق و دلدادگیمان را به اویادآورشدم...اما او با ادب و وقار سخن گفت و گفت که ازدواج کرده و این پسر اوست... اما شیطان تجاوز به او را در نظرم زیبا جلوه داد... به او نزدیک شدم، اما فریاد زد و خدا را به یاد من آورد...به فریادهایش توجهی نکردم... آن بیچاره هر چه در توان داشت برای دور کردن من انجام داد در حالی که کودکش در بغل او گریه میکرد... هنگامی که چنین دیدم کودک را گرفتم و به آب نزدیک کردم و گفتم: اگر خودت را در اختیار من قرار ندهی او را غرق میکنم... او اما میگریست و التماس میکرد... اما به التماس هایش توجه نکردم... سپس سر کودک را در آب کردم تا هنگامی که به مرگ نزدیک میشد سرش را از آب بیرون می آوردم او این را میدید و میگریست و التماس میکرد اما خواسته ی من را نمی پذیرفت... باز سر کودک را در آب فرو بردم و به شدت راه نفس او را بستم و مادرش این را میدید و چشمانش را می بست... کودک به شدت دست و پا میزد تا جایی که نیرویش به پایان رسید و از حرکت ایستاد... او را از آب بیرون آوردم و دیدم مرده است؛ جسدش را به آب انداختم... سراغ زن رفتم... با تمام قدرت مرا از خود راند و به شدت گریه کرد...او را با موی سرش کشیدم و نزدیک آب آوردم و سرش را در آب فرو بردم و دوباره بیرون آوردم، اما او از پذیرفتن فحشا سرباز میزد...وقتی دستانم خسته شدند سرش را در آب فرو بردم... آنقدر دست و پا زد تا آنکه از حرکت افتاد و مرد... سپس جسدش را در آب انداختم و برگشتم...هیچکس از جنایت من باخبر نشد و پاک و منزه است کسی که مهلت میدهد اما رها نمیکند... مردم با شنیدن داستان او گریستند... آنگاه حکم بر وی اجرا شد.. 👈{وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ}» (ابراهیم/۴٢) و خدا را از آنچه ستمگران انجام میدهند غافل مپندار 💠: @resale_hamrah
✨❤️ در هر مرحلـه ای از گنـــاه هستے سریع توقف کن ⛔️ مبـادا فکر کنی آب از سرت گذشتـه❗️ مبـادا از رحمتـــ خدا نا امید بشی❗️ شیـــطان میخواد بهت القا کنه که آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره! مبـــادا فریب شیـــطان رو بخوری... خدا بسیــار توبه پذیر ومهـــربونـــه. 💟 @resale_hamrah
✨﷽✨ 💠شجاع ترین آدمها کیا هستند⁉️ ✍🏻معلم به بچه ها گفت : " تو یه کاغذ بنویسید به نظرتون شجاع ترین آدما کیان⁉️ بهترین متن جایزه داره " ✍🏻یکی نوشته بود: غواص که بدون محافظ تواقیانوس با کوسه ها شنامیکنه ✍🏻یه نفر نوشته بود : اونا که شب میتونن تو قبرستون بخوابن ✍🏻یکی دیگه نوشته بود : اونایی که تنها چادرمیزنن تو جنگل از حیوونا نمیترسن . و... ✍🏻هر کی یه چیزی نوشته بود اما این نوشته دست ودلشو لرزوند ، تو کاغذ نوشته شده بود : ✍🏻شجاع ترین آدما اونان کـه خجالت نمیکشن و دست پدرمادرشونو میبوسن... نه سنگ قبرشونو... " ✍🏻قطره اشکی بر پهنای صورت معلم دوید.به همراه زمزمه ای ... افسوس من هم شجاع نبودم... 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
تاکید ویژه‌ ای به نماز شب داشت و اگر نماز شبش قضا می‌شد می‌گفت: شاید در روز گناهی مرتکب شده‌ام که برای نماز شب بیدار نشدم. 🌺شهید مسلم خیزاب 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
﷽ کشتی از چوب ساج ساخته شد. پیامبر و یارانش برای ساخت کشتی کافی نبودند،پس نوح به کافرانی که برای تمسخر او می آمدند رو کرد و گفت: هرکس در ساخت کشتی به ما کمک کند دستمزدش را از طلا و نقره خواهیم داد. این گونه بود که قوم کافر در حالی که حتی برای یک لحظه از تمسخر مومنان دست بر نمی داشتند،به طمع طلا شروع به ساخت کشتی کردند. این واقعه داستان همیشگی حزب شیطان است.دقیقا زمانی که می پندارند در حال پیروزی بر لشگریان خدا هستند، در حال کندن گور خود به دست خویش اند.اوج این قصه را می توان در واقعه ی کربلا مشاهده کرد. اینگونه بود که سهم ایشان از کشتی نجاتی که به دست خود ساختند،چیزی نبود جز تکه های طلا و نقره ای که به معجزه از خرده های چوب پدید می آمد. سرانجام ساخت کشتی به اتمام رسید. پیامبر بر عرشه کشتی نشسته بود و به حاصل کار خود می نگریست،که متوجه حضور فرشته وحی در کنار خود شد. جبرئیل امین گفت:وقت آن است که کار را به اتمام برسانی.سپس دست خود را گشود و پنج ميخ درخشان را به پیامبر تقدیم کرد.چنان درخشان که گویی عرش خدا نور خود را از ایشان می گرفت.پنج میخ متبرک به نور پنج تن آل عبا. نوح(ع)به دستور خداوند ميخ اول را با نام حضرت رسول در جلوی کشتی سمت راست،ميخ دوم را سمت چپ به نام امیرالمومنین، میخ سوم را به نام حضرت زهرا در کنار میخ اول،و ميخهای چهارم و پنجم را به نام های امام حسن و امام حسین،در کنار میخ پدرشان نصب کرد.آنگاه که نوح به نام سيدالشهداء رسید ناگاه حالش دگرگون شد و بی اختیار قطرات اشک از چشمانش جاری گشت. پیامبر رو به فرشته وحی کرد و گفت: برادرم جبرئیل!این چه حالیست که با بردن این نام بر من گذشت؟! اینگونه بود که جبرئیل برای پیامبر روضه خواند و هر دو بر سوگ حضرت عشق اشک ها ریختند. 📚منابع: 1)مجلسی،بحارالانوار،ج11،ص328 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✨♥️✨ ✍🏻چهار نصیحت لقمان به فرزندش ! •☜در حال نماز مراقب دلت باش •☜سر سفره مراقب شکمت باش •☜درخانه‌ی مردم‌مراقب‌چشمت باش •☜درميان مردم مراقب زبانت باش... 💠: @resale_hamrah🌷
༻﷽༺ شیخ رجبعلے خیاط میفرمود: ✍ در نیمه شبے سرد زمستانے در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است! باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانے دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنے ! گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستے ! برف، برف ! روے سرت برف نشسته! ظاهرا مدت هاست که اینجایی خداے ناکرده مے میرے!!! جوان که گویے سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره اے به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانه اے! فهمیدم " عاشـق " شده! نشستم و با تمام وجود گریستم !!! جوان تعجب کرد ! کنارم نشست ! گفت تو را چه شده اے پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدے؟! گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم! " عاشق مهدی فاطـمه " ولی اکنون که تو را دیدم چگونه براے رسیدن به عشقت از خود بے خود شدے؛فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایے بیش نبوده ! مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد معشوقش نباشد!!! ‌‌‌💠 @resale_hamrah ┈••✾•🖤🖤🖤•✾••┈
👌 داستان کوتاه پند آموز مردی در خواب میدید .. 💭 داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم می‌زد داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. 💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند. 💭 مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید. 💭 خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده... چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است... طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است... و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند... 💭مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کرده‌ای... 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈