امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
اندیشه پیر نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
هر که از نصیحت یرپیچد، هلاک گردد.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔴واقعه عجیب در مورد توجه به زن بدحجاب
دکتر حاج حسین توکلی از شاگردان عارف بالله شیخ رجبعلی خیاط، نقل می کند:
روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم، سوار ماشین شدم، میدان فردوسی یا پیش تر از آن ماشین نگه داشت، جمعیتی بالا آمد، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم همه زن هستند همه یک شکل و یک لباس! دیدم بغل دستم هم زن است!
خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شده ام. این اتوبوس کارمندان است.
اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد، آن زن که پیاده شد همه مرد شدند! با این که ابتدا بنا نداشتم پیش شیخ بروم از ماشین که پیاده شدم {جهت روشن شدن قضیه} رفتم پیش مرحوم شیخ، قبل از این که من حرفی بزنم شیخ فرمود:
« دیدی همه مردها زن شده بودند! چون مردها به آن زن توجه داشتند، همه زن شدند!»
بعد گفت:
« وقت مردان هر کس به هر چه توجه دارد، همان جلوی چشمش مجسم می شود، ولی محبت امیر المومنین (ع) باعث نجات می شود»
«چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود... تا ببیند آن چه دیگران نمی بینند و بشنود آن چرا را دیگران نمی شنوند.»
امروزه روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که انسان به هر چه توجه و تمرکز نماید همان چیز در روح و ضمیر باطنش نقش می بندد و در عالم خارج به ظهور می رسد! چه خیر اخلاقی و چه شر باشد.
📙کیمیای محبت، ص176.
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
✍یکی از صالحان دعا میکرد:
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟
ڱفت روزی را خدا برای همه
ضمانت کرده است...
اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد
(نه به همگان)
اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند .
اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند .
و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند.
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
#داستان آموزنده
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
این ضربالمثل به جای وجب با نی و ذرع هم گفته میشود و به معنی به نهایت بدبختی رسیدن یا کنایه از زمانی است که کار خراب شده و آنچه که نبايد بشود شده و ديگر زياد و کمش فرقي نميکند.
در زمانهای گذشته در جیحون سرمای سختی بود، گاوچرانی هم در همین ایام ، گاومیشهای خود را از رود جیحون میگذراند که به دلیل طغیان آب در روزهای قبل به عمق رود افزوده شده بود، گاوچران چون یک یک گاومیشهای خود از آب گذراند به سالار گاومیشها رسید. چون خواست سالار گاومیشهای خود را ز جیحون بگذراند به داخل آب فرو رفت و چون آب از سرش بیشتر شد به راه خود در عمق پایینتر رود ادامه داد. شخصی به او گفت: ای مرد آب که از سر گذشت چرا به راهت ادامه میدهی؟
گاوچران سر برآورد و گفت:
در فصل سرما در جیحون، آب که از سرگذشت چه به سری چه به وجبی.
و امروزه تبدیل شده است به:
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
مرا بگذشت آب و رفت از سر
برین حالم مدارا نیست در خور
ویس و رامین
ما از سر این آب نخواهیم گذشت
صد بار اگر بگذرد آب از سر ما
ذکاءالملک فروغی
سر از خواب گران وقتی برآریم
کهمان بگذشته باشد آب از سر کمالی
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
سخن زیبا، نشانه زیادتی عقل است.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
موعظهها، مایه حیات دلهاست.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔹مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.
برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است.
تعدادی اندکی برای نجات دادن آنها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسان دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خوردهاند.
از برادرش پرسید: چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست وخویشاوند میپنداشتید، حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود، بریزند.
🔹خیلیها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند. وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت.
قدر دوستان واقعیمان را بدانیم
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت : خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم ، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه ، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.»
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
خواب بینالطلوعین را ترک کن...
✅حضرت آیتالله #بهجت قدسسره:
یکی از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجت تو به دست فلانی است. به نزد او میرود و میگوید: ابتلا به همّ و غم داشتیم، ما را نزد شما فرستادند. و او با خونسردی جواب میدهد: به ما هم گفتند، اگر حاجتت را به ما عرضه داشتی بگوییم که آن خواب بینالطلوعین را ترک کن، گرفتاری دنیایی تو رفع میشود.
📚 در محضر بهجت، ج2، ص345
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔴 حکایتی زیبا در بیان اهمیت احیای سنت های اسلامی
✍ مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی، از استادان اخلاق و علمای بزرگ نجف، که استاد آیت الله بهجت نیز بوده است، همراه با عده ای از علما از جمله آیت الله العظمی خوئی، به افطار دعوت بودند.
وقتی غذا آماده می شود و همگی سر سفره می نشینند، حاج شیخ مرتضی طالقانی می فرماید: نمک در سفره نیست و اقدام به تناول غذا نمی کنند. بین محل افطار تا آشپزخانه نیز فاصله بوده و ظاهراً از خانه ای دیگر غذا می آورده اند. به هر حال مرحوم طالقانی دست به غذا نمی برند و دیگران، حتی آیت الله خوئی نیز به احترام ایشان شروع به غذا خوردن نمی کنند و مقداری طول می کشد تا نمک را بیاورند.
بعد از ختم جلسه و هنگام رفتن، آیت الله خوئی خطاب به ایشان می فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به سنت الهی مقید هستید که اگر کمی نمک تناول نکنید غذا نمی خورید، در این گونه مجالس کمی نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید.
🔰 آقای طالقانی فوراً دست به جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و می فرماید: با خودم نمک داشتم، ولی می خواستم سنت اسلامی پیاده شود و متروک نماند.
📚 برگی از دفتر آفتاب
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
ریشه سالم ماندن از لغزشها، اندیشیدن پیش از عمل کردن است و سنجیدن پیش از سخن گفتن.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
هر چیزی را بذری است و بذرِ بدی، سیری ناپذیری است.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🍒هر کاری کردیم و هر شکلی شدیم، پشت سرمون حرف زدن...
خودمونی شدیم... گفتن جلفه
سر سنگین شدیم... گفتن مغروره
تا خندیدیم... گفتن سبکه
تا اخم کردیم... گفتن خودشو میگیره
ساده شدیم ... گفتن احمقه
تحویل نگرفتیم... گفتن خودشیفته س
خاکی شدیم... گفتن داره آمار میده
وقتی حرف زدن و جوابشونو دادیم... گفتن دیدی حق با ماست لجش گرفته
وقتی حرف زدن جوابشونو ندادیم... گفتن دیدی حق با ماست لال شده
هرجور شدیم این جماعت بیکار یه چیزی گفتن...
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
✍سه پند لقمان حکیم به پسرش :
◈ در زندگی بهترین غذا را بخور ...
◈ در بهترین رختخواب جهان بخواب ...
◈ در بهترین خانه ها زندگی کن ...
پسر گفت : ما فقیریم چطور این کارها را بکنم ؟لقمان : اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخور، هر غذایی ، طعم بهترین غذای جهان را میدهد. اگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی ، هر جا که بخوابی بهترین خوابگاه جهان است ، و اگر با مردم دوستی کنی ، در قلب آنها جای میگیری ،
و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست!
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
♥️✨
عجب حکایت پند آموزی✅
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم شاگرد فکری به سرش رسید،یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد،مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هر جایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.استاد به او گفت:آیامیتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که:اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.استاد به شاگرد گفت: همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
چگونه شیرینی ایمان را بچشد، کسی که از حق میرنجد.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
⁉️بنده 24 سالم است و قصد ازدواج دارم، خودم و خانواده ام نیاز شدید مالی داریم، سؤالم این است که آیا شرعا میتونم واسه مخارجی که برای ازدواج و کمک به خانواده نیاز دارم، کلیه خودم رو بفروشم ؟
📚 آیت الله نوری همدانی
✏️ در یافت پول در ازای بعضی از اعضا مانند کلیه مانعی ندارد.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
سوالات شرعی📖
❤️ مرگ پایان زندگی نیست!
🌸 مرگ پایان زندگی نیست، پاین فرصت است. پایان فرصت مسابقه، فرصت رشد، فرصت پرواز، ولی پایان فرصت بودن نیست.
🌿 استاد #پناهیان
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
⁉️عكسهايي كه در كودكي (قبل از تكليف) گرفتهايم و مسلماً بدون حجاب و... بوده، الان كه بزرگ شدهايم، اگر نامحرم ببيند ـ مثلاً پسر خاله يا شوهر عمه و... آيا اشكال شرعي دارد؟
📚 آیت الله صافی گلپایگانی
✏️اگر نامحرم بدون قصد لذت به عكسها نگاه كند مانعي ندارد و شما هم تكليفي نداريد.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
سوالات شرعی📖
⁉️با سلام بنده مشغول انجام غسل واجب بودم در حین انجام غسل باد معده خارج شد ولی غسلم را ادامه دادم آیا درست است؟
📚 آیت الله مکارم شیرازی
✏️غسل باطل نمی شود ولی برای نماز وضو بگیرد.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
سوالات شرعی📖
✨﷽✨
#داستان_واقعی_بسیار_زیبا
#تقوا
✍استاد فاطمي نيا مي گويد :
✅علامه جعفری از پدر آیت الله خویی، مرحوم آسید علی اکبر خویی، نقل می کند در قدیم در شهر خوی یک زنی بسیار زیبا بوده. چون شهر کوچک بود همه هم را می شناختند این دختر زیبا نصیب جوانی شد. مکه ای برای این جوان واجب شد. این جوان ذهنش بد جوری مشغول شد که در این مدت طولانی که باید با شتر و...سفر کنم این زن را به چه کسی بسپارم. نزد مقدسی رفت که زنش به او بسپارد او قبول نمی کند و می گوید نامحرم است، چشممان به او می افتد به گناه می افتیم. داشی در خوی بوده مشهور بوده به علی باباخان.
به او گفت: می خواهم بروم مکه می خواهم زنم را به شما بسپارم. دخترهایش را صدا زد و گفت: او را ببرید داخل. خیالت تخت برو مکه. جوان رفت مکه بعد از شش هفت ماه با اشتیاق رفت در خونه علی باباخان زنش را تحویل بگیرد. در زد گفت: آمده ام زنم را ببرم. گفتند: بابا علی خان نیست ما نمی توانیم او را تحویل دهیم.
💭 گفت: بابا علی خان کجاست؟ گفتند: تبریز.راه زیادی بود و ماشینی نبود بالاخره خودش را رساند به تبریز. علی باباخان را پیدا کرد. گفت: اینجا چه می کنی؟ گفت: تو این زن را سپرده بودی به من. شنیده بودم که این زن زیبا است. ترسیدم حتی در این حد که بیاد به ذهنم که ببینم این چه شکلی است. به همین دلیل تو که رفتی من تمام مدت را رفتم تبریز تا تو برگردی.»
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای درخواست عجیب نماینده سازمان ملل در امور سوریه از حاج قاسم
#قهرمان_من #Hero
🗓 ۷ روز مانده تا سالگرد شهادت سردار دلها
✍کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف میفروشم. حکم این کار من چیست؟
آیت الله میلانی فرمود: این کار "بی انصافی" است.
مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است، کفشهایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج میشد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت!
آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت: میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟گفت: بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم "بی انصافی" بود!
🌹این روزها باانصاف باشیم
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔅﷽🔅
💠 یک آیه قرآن
✍ﺧﻴﻠﯽ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽﮐﻨﻦ، ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻦ، ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽﺯﻧﻦ، ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻦ، ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﻨﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺖ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ.
ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﻳﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺖ، ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭﻩ.
《ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ》
ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ
📗 ﺁﻳﻪ ۴۰ سوره ﺗﻮﺑﻪ
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
💠امین در امانت داری
👳♂شیخ مرتضی انصاری، مرجع تقلید شیعیان بود. وی روزی که از دنیا رفت با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی، وارد نجف شد، فرقی نکرد. وقتی مردم خانه او را دیدند، متوجه شدند که او مانند فقیرترین مردم زندگی می کند.
روزی شخصی به ایشان گفت: آقا! خیلی هنر می کنید که این همه وجوهات به دست شما می آید و از آنها هیچ گونه استفاده شخصی نمی کنید.
شیخ مرتضی گفت: چه هنری کرده ام!
مرد سؤال کننده گفت: چه هنری از این بالاتر!
شیخ مرتضی گفت: حداکثر، کار من، مثل کار خرک چی های کاشان است که می روند اصفهان و بر می گردند. خرک چی های کاشان پول می گیرند که بروند از اصفهان کالا بخرند و بیاورند. آیا شما دیده اید که اینها به مال مردم خیانت کنند! این مسئله، مسئله مهمی نیست که به نظر شما مهم آمده است
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
📚 داستان کوتاه
شش یا هفت ساله که بودم
دست چک پدرم را با دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم
و تمام صفحاتش را خط خطی کردم
مادرم خیلی هول شده بود
دفترچه را از دست من کشید وبه همراه کت پدرم به حمام برد
آخر شب صدایشان را می شنیدم
حواست کجاست زن
میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و تا شهر بروم؟
میدانی چقدر باید دنبال کارهای اداری اش بدوئم؟
"صدای مادرم نمی آمد"
میدانستی و سر به هوا بودی؟
"بازهم صدای مادرم نمی آمد"
سالها از اون ماجرا می گذرد
شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد
مادرم هم یادش نمی آید چقدر برای کار نکرده اش شرمندگی کشید
اما من خوب یادم مانده است که مادرم آن شب سپر بلای من شد تا آب در دل من تکان نخورد
خوب یادم مانده است تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست اسمش مادر است
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌹#داستان_آموزنده
با حالی خسته و دل شکسته خوابیدم؛ در خواب فرشتهای بسیار نورانی از آسمان به دیدنم آمد.
به او ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ خسته شدم میخواهم همه چیز را رها کنم.
فرشته به من ﮔﻔﺖ :
ﺩﺭختان ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺩﯾﺪهﺍﯼ؟!
ﺳﺮﺧﺲ پس از کاشته شدن خیلی زود ﺳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﺑر میاورد ﻭ بزرگ میشود.
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻣﺒﻮ تا چند سال حتی از زیر خاک بیرون نمیاید!
بعد از چند سال ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺍﺯ آن ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ میشود…
ﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ چند ﻣﺎه ﺍﺭﺗﻔﺎﻋﺶ ﺍﺯ ﺳﺮﺧﺲ ﺑﺎﻻﺗﺮ میرود!
بامبو ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﯼ میکرده است…
ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯه ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ هستی ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ میگردانی…
ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ روزی از آسمان به زمین نگاه ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ.
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
💌 تاثیر علم آموزی در پذیرش دین
جدا از زحمت علمآموزی که آدم را تهذیب میکند، محتوای علوم هم آدم را رشد میدهد. مثلاً علومی مانند ریاضی، فیزیک، پزشکی و... اولین چیزی که به آدم نشان میدهند پیچیدگی و نظم باعظمت جهان است. کسی که این نظم و پیچیدگی را ببیند، آمادگیش برای پذیرش دین بیشتر خواهد شد. البته آدم میتواند تحت تاثیر عظمت عالم قرار نگیرد!
«استاد #پناهیان»
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
✨﷽✨
✍روزی حضرت رسول اکرم علیه السلام با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. حضرت رسول اکرم علیه السلام پیش رفت و فرمودند: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت علیه السلام را نشناخته بود گفت: ای بنده خدای متعال اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت علیه السلام دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمودند: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت علیه السلام از پی او روان شد.
آن مرد صحابی که همراه حضرت علیه السلام بود، گفت: یا رسولالله علیه السلام !مشک را به من بدهید اماحضرت پیامبر علیه السلام قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت علیه السلام فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. حضرت رسول اکرم علیه السلام مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت علیه السلام آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری علیه السلام است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت علیه السلام رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت علیه السلام در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. حضرت جبرئیل علیه السلام نازل شد و این آیه را آورد:
وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
#داستان_کوتاه_آموزنده
🔻دفع بلای قطعی با #صدقه
✍حضرت عيسى(ع) با اصحاب خود نشسته بودند که هیزمشکنی از کنار آنها گذشت.
حضرت عیسی(ع) به اطرافیان فرمودند: این هیزم شکن به زودی خواهد مُرد
✍پس از مدتی، هیزمشکن با كولهبارى از هيزم برگشت.
اصحاب به حضرت عیسی گفتند: شما خبر داديد كه اين مَرد به زودی مىميرد ولی او را زنده مىبينيم.
✍حضرت عيسى(ع) به آن هیزمشکن فرمودند: هيزمت را زمین بگذار
وقتی هيزم را باز كردند، ناگهان مارى سیاه كه سنگى در دهان گرفته بود را دیدند.
✍حضرت عيسى از هیزمشکن پرسيدند: امروز چه عملی انجام دادی که این بلا از تو دفع شد؟
هیزمشکن پاسخ داد: دو عدد نان داشتم. فقيرى دیدم؛ يكى از نانها را به فقیر دادم.
📚عده الداعی و نجاح الساعی، صفحه84
♥️ رساله همــــراه ⇩⇩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈