فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨#استادصفائیحائری
☘ خدا ما را میسوزاند؟
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
✨«#امامعلیعلیهالسلام»
خداوند عزّوجلّ فرمود:
به عزّت و جلالم سوگند كه از ظلم هيچ ظالمى نگذرم،
گر چه زدن مشتى باشد، يا كشيدن دستى يا شاخ زدن گوسفندِ شاخدارى به گوسفندى بى شاخ.
خداوند تقاصّ بندگان را از يكديگر میگيرد،
تا جايى كه هيچ كس به گردن ديگرى حق و مظلمهاى نداشته باشد،
آن گاه ايشان را براى حسابرسى مى فرستد
#میزانالحکمه_جلد6_صفحه543
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🍃
«فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»
«پس آدم کلماتی را مانند کلمه استغفار و توسّل به اهل بیت «علیهمالسلام» که مایه توبه و بازگشت بود از سوی پروردگارش دریافت کرد،
و پروردگار توبهاش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است»
#بقــره_٣7
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🍃﷽🍃
🌷✨آقای مصباح می گوید:
🌸🍃 آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می ڪردند ڪه ایشان می فرمود:
💠❣« اگر ڪسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن ڪند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »
💠❣اول وقت سرّعظیمی است.
💠❣ « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها ڪوشا باشید. »
💠❣خود یڪ نڪته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. » و همچنین ڪه نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد ڪه نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »
@resale_hamrah
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
امام على عليه السلام:
العِلمُ أصلُ كُلِّ خَيرٍ، الجَهلُ أصلُ كُلِّ شَرٍّ
دانايى، ريشه هر خوبى است؛ نادانى ريشه هر بدى است
غررالحكم حدیث818 و819
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
امام على عليه السلام:
كُن لِما لا تَرجُو أرجى مِنكَ لِما تَرجُو ؛ فإنّ موسى بنَ عِمرانَ عليه السلام خَرَجَ يَقتَبِسُ لِأهلِهِ نارا، فَكَلَّمَهُ اللّهُ عزّوجلّ فَرَجَعَ نَبيّا، و خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَأٍ فَأسلَمَتْ مَع سُليمانَ عليه السلام، و خَرَجَ سَحَرَةُ فِرعَونَ يَطلُبُونَ العِزَّةَ لِفِرعَونَ فَرَجَعُوا مُؤمِنِينَ
به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه بدان اميد دارى؛ زيرا كه موسى بن عمران عليه السلام رفت كه براى خانواده اش آتش برگيرد اما [در آن جا] خداوند عزّوجلّ با او به سخن در آمد و او پيامبر برگشت. ملكه سبا نيز از كشور خود بيرون آمد، اما به دست سليمان عليه السلام مسلمان شد. و جادوگران فرعون براى تقويت قدرت فرعون بيرون آمدند، اما [به خدا ] ايمان آوردند و برگشتند
الأمالی للصدوق صفحه244
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📿 تسبیحی برای خوشبختی
✍تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها، شامل بیان ۳۴ مرتبه اللهاکبر، ۳۳ مرتبه الحمدلله و ۳۳ مرتبه سبحانالله میشود که ذکر آن از سوی بزرگان دینی پس از اقامه نماز بسیار تاکید شده است.
أبو هارون مکفوف گوید، امام صادق علیه السلام به من فرمود:أبا هارون! به راستی که ما کودکان خود را به تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها امر میکنیم؛ همان طوری که به نماز امر میکنیم. پس تو به این ذکر مداومت کن؛ زیرا بندهای بدان مداومت نکرده است که بدبختی بیند ( یعنی چنان چه این ذکر را ترک نکند، هیچ وقت بدبخت نشود. ).
📚 ثواب الاعمال، ص ۳۶۳
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#چهرهیعزراییلبرایشخصکافر
إبراهيم خليل (ع) به ملك الموت گفت:
آيا ميتوانی با آن صورتيكه روح فاجر را قبض ميكنی خودت را بمن بنمائی؟
ملك الموت عرض كرد: تو طاقت و تحمّل اين را نداری.
حضرت إبراهيم (ع) فرمود: بلی؛ دارم!
ملك الموت عرض كرد: صورت خود را از من بگردان و سپس مرا ببين.
حضرت إبراهيم صورتش را برگرداند و برگشت و ناگهان ديد مرد سياه چهرهای با موهای راست شده و بوی متعفّن و با لباسهای سياه بطوريكه از دهان و از دو سوراخ بينی او دود و آتش زبانه میكشد در مقابل او حاضر است.
إبراهيم از شدت ترس و وحشت غش كرد و بعد از مدتی که به هوش آمد فرمود:
اگر شخص فاجر در هنگام فقط همین منظره را ببیند، از نظر عذاب و شدّت برای او كافی است.
#بحارالانوارج6ص143
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگي
من یاد گرفته ام برایِ موفق شدن ، هر ثانیه در حالِ تلاش باشم .
یاد گرفته ام از هیچ کس جز خودم توقعی نداشته باشم .
یاد گرفته ام در نهایتِ سختی و مشکلات هم بجنگم و امیدوار باشم .
یاد گرفته ام که هیچ لذتی بالاتر از خوبی هایِ بی توقع نیست .
و من خوب خواهم بود ، حتی اگر همه ی جهان بد باشند ،
و من امیدوار خواهم بود ، حتی اگر یاس و نومیدی ، بر پیکره ی عالم ، سایه گسترده باشد .
و من موفق خواهم شد ، حتی اگر تمامِ جهان بگویند ؛ ممکن نیست ...
من نقطه ی پرگارِ دنیایِ خودم هستم ،
این منم که تعیین می کنم فردای من چگونه خواهد بود !
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#نيايش_شبانه
خدایا !
من همانم که گاه خندانم،
و گاهی گریان.
گاه شکرگزارم، و گاهی
در حال گله کردن.
گاه بنده توام، و گاهی بنده خویش!
خدای همیشگی ام!
من مبتلا به گاه و بی گاههای
همواره ام.
بیماری که همیشه به نسخه طبیب خویش عمل نمی کند!
اسیر خویشتنم؛
و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام
مرا در برگرفته است...
معبود آزاده ام!
بندهای گاهها و بی گاههای زندان
تنم را از هم جدا كن!
مرا به آغوش خویش دعوت كن!
که تشنه ترینم به آن ...
تمام این گاه و بی گاههای مدامم را، ببخش ...
به حق بزرگی و مهربانیت ...
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#قصه_سی_و_شش:
#نبرد_خدایان:
3️⃣ #قسمت_سوم:
✍️کاخ در سکوتی مرگبار فرو رفته بود. نگاه هراسان حاضران بین ادریس نبی(ع) و پادشاه جابه جا می شد.
🔮بهت و حیرت سرتاسر وجود شاه را فرا گرفته بود. تاکنون هیچ جنبنده ای جرات نکرده بود اینچنین با او سخن بگوید. آن هم در حضور همه ی بزرگان و زعمای قوم. چشمانش را از ادریس(ع) برداشت و به ملکه که در سمت راستش ایستاده بود دوخت.
👑ملکه با خونسردی به شاه نگاه کرد و ابروهایش را بالا داد. شاه منظور همسرش را فهمید. یا باید همچون یک شاه رفتار می کرد، یا برای همیشه با عزت و آبروی خود خداحافظی می کرد.
آرام آرام بهت و حیرت شاه جای خود را به خشم داد.
🗯️رو به ادریس(ع) کرد و در حالی که دندان هایش را برهم می فشرد گفت:
⚰️جزای چنین توهینی مرگ است! آن هم به گونه ای که لایق موجودی چون تو باشد. کسی که خدایان قوم را انکار کرده و پادشاه خود را در حضور بزرگان به قتل تهدید می کند. تو باید به فجیع ترین شکل ممکن کشته شوی. اما من فکر بهتری دارم.
ای ادریس! بدان امروز فقط به یک دلیل سرت را بر گردنت باقی می گذارم. میخواهم همگان همچون من به دروغگویی تو ایمان آورند و پوشالی بودن وعده های خدایی را که تراشیده ای با چشم سر ببینند. آن روز که همگان به دروغگویی تو شهادت دادند، تو را جوری خواهم کشت تا عبرتی باشد برای تمام ناکسانی که خدایان ما را تحقیر میکنند.
🔱 بگذار همه ببینند خدایان پادشاه قدرتمندترند یا خدای خود ساخته ی ادریس. بگذار همگان ببیند خدایان، ادریس را از دروازه ی شهر آویزان می کنند، یا خدای ادریس تخت پادشاه را واژگون می سازد!
سپس بر سر سربازان فریاد کشید: منتظر چه هستید؟! این کذاب را از جلوی چشمم دور کنید تا از نظر خویش برنگشته ام!
⚔️سربازان سریعا دستان ادریس را گرفتند و او را کشان کشان از کاخ بیرون بردند و به روی پله ها انداختند.
📚منابع:
برداشت آزاد از:
راوندی، قصص الانبياء، ج1 ،ص 240.
مجلسي، بحار الانوار،ج11 ص 271.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
حضرت امام علی (ع) میفرمایند:
إِذَا أَمطَرَ التَّحَاسُدُ نَبَتَ التَّفَاسُدُ
هنگامی که باران حسادت ببارد، فساد و فتنهگری خواهد رویید.
غررالحکم ح 6801
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#سفره_حاكم_اسلام
احنف بن قیس نقل می کند:
روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعامهای مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمیدانستم.
پرسیدم:
این چه طعامی است؟
معاویه جواب داد:
مرغابی است ، که شکم آنرا با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریختهاند.
بی اختیار گریهام گرفت.
معاویه با شگفتی پرسید:
علّت گریهات چیست؟
گفتم:
به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم.
آنگاه سفرهای مُهر و موم شده آوردند.
از علی پرسیدم:
در این سفره چیست؟
پاسخ داد:
نان جو
گفتم:
شما اهل سخاوت میباشید، پس چرا غذای خود را پنهان میکنید؟
علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه میترسم حسن و حسین، نان مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند.
گفتم:
مگر این کار حرام است؟
علی فرمود:
نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند:
بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست.
معاویه گفت:
ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمیتوان انکار کرد.
#منابع:
الفصول العلیه ، صفحه 51
ینابیع الموده ، صفحه 172
اصل الشّیعه و اصُولُها ، صفحه 65
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت: خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.»
(پیامبر اکرم(ص)می فرمایند:
وقتی دیدید خداوند فقر و مرض را بر بنده ای فرود آورد می خواهد او را تصفیه کند.)
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
هشت گروه از همه منفورترند
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هشت گروه در روز قیامت از همه خلق خدا منفورترند:
1⃣-دروغ گویان؛
2⃣-مستکبران؛
3⃣-آنانی که دشمنی برادران خود را در دل دارند؛ امّا در ملاقات با آنها خوشرو و گشاده رویند؛
4⃣-آنانی که وقتی به سوی خدا و پیغمبر دعوت شوند کُند باشند، وقتی که به سوی شیطان خوانده شوند سرعت گیرند؛
5⃣-هنگامی که به چیزی از مطامع دنیا مایل گردند، آن را به قسم خوردن جلب کنند و به دست آورند اگر چه حقی نسبت به آن نداشته باشند؛
6⃣-سخن چینان؛
7⃣-آنانی که بین دوستان جدائی اندازند؛
8⃣-کسانی که بر بی گناهان و درماندگان ستم کنند.
#منبع:
کتابخانه پیامبر اعظم، مدینة العلم
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
زنبور هیچ گاه تخریب نمیکند.
آنچه را که نیاز دارد جمع آوری میکند،
اما به روشی استادانه و با چنان مهارتی
که شکل گل کاملا دست نخورده باقی بماند.
بگونهای زندگی کن که به هیچ کس آسیب نرسانی.
سازنده، ملاحظه گر و هنرمندانه زندگی کن.
با حساسیت و ظرافت زندگی کن
و هیچ گاه دلبسته نشو.
از تجارب زندگی لذت ببر.
از تمام گلهای زندگی لذت ببر.
اما روان باش و در هیچ جایی توقف نکن
تا به خدا برسی...
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#نيايش_شبانه
الهی ادای شکر تورا هیچ زبان نیست
و دریای فضل تورا هیچ کران نیست
و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست،
هدایت کن بر ما
رهی که بهتر از آن نیست.
یارب ز ره راست نشانی خواهم
باز بادهٔ آب و خاک جانی خواهم
از نعمت خود چو بهره مندم کردی
در شکر گزاریت زبانی خواهم
#خواجه_عبدالله_انصاری
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
یه روزایی تو زندگیمون هست، که هیچ اتفاﻕ خاصی نمی افته،
ما به این روزا میگیم:
تکراری…
خسته کننده...!
ولی حواسمون نیست که میتونست اتفاقات بدی تو این روزها بیفته
طوریکه روزی صد بار دعا کنی کاش همون روزای تکراری باز هم تکرار بشن…
خدایا
به خاطر همه ی روزای تکراری اما بی مصیبت هزاران بار شکر
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
عربی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: چه کسی حساب رسی را در روز قیامت بر عهده خواهد داشت؟
حضرت فرمود: خدا.
مرد عرب گفت: آیا او خود این کار را بر عهده دارد.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم): بله.
آن عرب تبسمی نمود.
پیامبر فرمود: چرا خندیدی؟
مرد گفت: کریم و بزرگوار آنگاه که قدرت پیدا کند، در می گذرد و آنگاه که به محاسبه بنشیند مسامحه می کند و آسان می گیرد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این مرد راست می گوید. آگاه باشید که کریم و بزرگواری بخشنده تر و بزرگوارتر از خدا نیست. او اکرم الاکرمین و بزرگوارترین بزرگواران است. سپس، حضرت فرمود: این اعرابی فقیه شد!
#اسرارالصلوة_ص٢٥٥
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#خير_و_شر
عَسیٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسیٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ (بقره/216)
چه بسا چیزی را دوست ندارید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمی دانید. (بقره/216)
خداوند مهربان، صاحبِ لُطف است و با بندگانش با لطف برخورد میکند.
مادر با اصرار و نوازش لقمه را در دهان بچه میگذارد، اما بچه دست مادر را پس میزند.
اما وقتی بچه لقمه ای از خاک به طرف دهان میبرد، مادر با قهر و غضب با او برخورد میکند.
هر دوی اینها لطف است، چه دادنش و چه گرفتنش
هر چه آن خسرو کند شیرین بود
بقول خواجه شیراز:
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
یاد بگیریم، تشخیص خدا را در سرنوشتمان به تشخیص خودمان ترجیح دهیم، چون علم ما محدود و علم او نامحدود است.
یاد بگیریم، در رویدادهای ناخوشایند که در زندگی مان پیدا میشود عجولانه قضاوت نکنیم. چه بسیارند حوادثی که ما آن را ناخوش داریم اما بعدا معلوم میشود که از الطاف خفیه الهی بوده است.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
داستانی بسیار زیبا
مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده .
زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند .
ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش.
بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.
روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد .
پس این نصیب توست ...
صدقه را بنگر که چه چیزیست! !!
صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است .
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
متفاوت #عمل کن
متفاوت #نتیجه بگیـر
جنبههای متفاوت هر موقعیتی را بشناس و با آن هماهنگ شو!
سخت و آهنین مباش، نرم و جاری باش تا بتوانی هماهنگ شوی!
اگر منعطف و هماهنگ باشی در هر موقعیتی مناسب عمل خواهی کرد!
هشیاری درونیات موجب هماهنگی تو با هر موقعیتی خواهد شد و عملکرد مناسب را پیدا خواهد کرد!
بجای مقاومت بیهوده و عبث، هماهنگ شدن بجا را یاد بگیر!
هماهنگ باش و مناسب عمل کن! تو میتوانی!
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#قصه_سی_و_شش:
#نبرد_خدایان:
2⃣ #قسمت_دوم:
✍سربازان پادشاه،مرد یکتا پرست را در قل و زنجیر به دربار بردند. او محکوم به کفر و بد دینی شد. گردنش را زدند،زمین محقرش را تصرف کردند و زن و فرزندانش را آواره ساختند.
پس از این جنایت هولناک خداوند واقعه را به ادریس(ع) وحی کرد و به او دستور داد که هرچه سریع تر به کاخ پادشاه برود و پیغام خدای خود را به او برساند.
🏛ادریس با تنی چند از یارانش به راه افتاد و خود را به کاخ پادشاه رساند.
👑پادشاه در حالی که همسر و بزرگان دربار همگی در کنارش ایستاده بودند ادریس را به حضور پذیرفت. ابتدا سر تا پای او را برانداز کرد.
💫 و سپس گفت:پس ادریس تو هستی! تعریفت را بسیار شنیده بودیم. هر چند وقت یک بار خبر عجیب و غریب از تو به ما می رسد که مایه ی تفریح ماست. یک روز می گویند وسیله ای ساخته ای و علامت هایی عجیب و غریب بر پوست حیوانات میکشی و به دیگران هم می آموزی. روز دیگر می گویند هرآنچه در دنیا رخ می دهد می دانی و از اسرار خورشیدو ماه و ستارگان آگاهی و مریضان را شفا می دهی. اما هیچ کدام از این یکی بهتر نیست که می گویند از طرف خدایی نادیده و ناشناخته مامور به هدایت جهانیان هستی و مردم را به سوی کسی دعوت میکنی که حتی جا و مکان مشخصی ندارد!
⁉️خب پیامبر! چه چیز ادریس نبی را با این همه توانایی و قدرت و دانش و جلال و جبروت که فقط برازنده ی خدایان است، به کاخ محقر ما کشانده ؟!
🛡حضار با پوزخند های تمسخرآمیز به ادریس چشم دوخته بودند و منتظر واکنش او به سخنان تحقیر آمیز پادشاه بودند.
❇️ادریس با لبخند به چشمان شاه خیره شد و شروع به سخن گفتن کرد:مرا با تو کاری نیست. آن کس که مرا به این جا فرستاده پیامی برایت دارد. می گویم و به خانه خود بازمی گردم؛
🌀خداوند فرمود:آیا به کشتن بنده ی مومن من راضی نشدی که زمین و خانه ی او را از زن و فرزندانش ستاندی تا شاهد مرگ ایشان نیز باشی؟! به عزتم سوگند! در دنیا سلطنت را از تو سلب خواهم کرد، ملکت را ویران میسازم و عزتت را به ذلت بدل می کنم و گوشت همسر و در باریانت را خوراک سگان خواهم ساخت. پس از آن در دنیای دیگر نزد من خواهی آمد، آنگاه انتقام خون به ناحق ریخته شده ی بنده ی خود را از تو خواهم ستاند.
📚منابع:
برداشت آزاد از:
راوندی، قصص الانبياء، ج1 ،ص 240.
مجلسي، بحار الانوار،ج11 ص 271.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#خوف_ملائك_مقرب
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هیچ وقت جبرئیل نزد من نیامد، مگر اینکه از خوف پروردگار، مرتعش و لرزان بود!
روزی آن حضرت از جبرئیل سؤال کرد که چرا میکائیل را هرگز خندان نمی بینم؟ جبرئیل عرض کرد: از روزی که آتش جهنم خلق شد، میکائیل نخندید
#معراج_السعادة_ص١٤١
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
امام صادق (علیه السلام) :
شدیدترین بلاها در بین آفریدگان ، نخست به پیامبران و سپس به اوصیاء می رسد ، و آنگاه به مثل و شبیه ترین مردم به آنها ، مؤمن به مقدار نیکیهایش آزموده میشود ، هر که دینش درست و کارش نیک باشد، بلایش شدیدتر است .چرا که خدای عز وجل دنیا را مایه پاداش مؤمن قرار نداده ، و همینطور دنیا را وسیله عذاب کافر نیز قرار نداده ، اما آن که دینش نادرست و کارش سُست باشد ، بلایش اندک است بلا به انسانِ مؤمنِ پرهیزکار زودتر می رسد تا باران به سطح زمین .
#اصول_كافي_ج٢ص٢٥٩
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
مى نويسند سلطانى بر سر سفره خود نشسته غذا مى خورد، مرغى از هوا آمد و ميان سفره نشست و آن مرغ بريان كرده كه جلو سلطان گذارده بودند برداشت و رفت، سلطان متحير شد، با اركان و لشكرش سوار شدند كه آن مرغ را صيد و شكار كنند. دنبال مرغ رفتند تا ميان صحرا رسيدند، يك مرتبه ديدند آن مرغ پشت كوهى رفت، سلطان با وزراء و لشكرش بالاى كوه رفتند و ديدند پشت كوه مردى را به چهار ميخ كشيده اند و آن مرغ بر سر آن مرد نشسته و گوشت ها را با منقار و چنگال خود پاره مى كند و به دهان آن مرد مى گذارد تا وقتى كه سير شد، پس برخواست و رفت و منقارش را پر از آب كرد و آورد و در دهان آن مرد ريخت و پرواز كرد و رفت.
سلطان با همراهانش بالاى سر آن مرد آمدند و دست و پايش را گشودند و از حال او پرسيدند؟
گفت: من مرد تاجرى بودم، جمعى از دزدان بر سر من ريختند و مال التجاره و اموال مرا بردند و مرا به اين حالت اينجا بستند، اين مرغ روزى دو مرتبه به همين حالت مى آيد، چيزى براى من مى آورد و مرا سير مى كند و مى رود، پادشاه متنبه شد و ترك سلطنت كرد و رفت در گوشه اى مشغول عبادت شد.
نام كتاب: قصص الله يا داستان هايى از خدا
نام مؤلف: شهيد احمد ميرخلف زاده و قاسم ميرخلف زاده
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#نیکی_بدون_منت
معمولا کسانیکه میگویند، 《دست ما نمک ندارد》، کسانی هستند که بهخاطر خدا خوبی به بندگان نمیکنند. اگر نیکی کردن به کسی صرفا بهخاطر خدا باشد، و از مخاطب پاسخ محبت نبینیم، هرگز ناراحت نمیشویم. از کسانیکه جمله دستمان نمک ندارد را زیاد بهکار میبرند دور باشیم. چون اهل منت هستند. اگر به کسی خوبی کردیم و کسی جواب ما را نداد، نرنجیم بلکه بدانیم، خدا خودش میخواهد پاسخ این عمل خیر ما را عنایت کند.
هُوَ خَیْرًا وَ اَعْظَمُ اَجْرًا است.
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
از زندگی لذت ببر
دیروز رفت امروزهم معجزه نمیشود،
تا زمانی که خودت بخواهی.
همه چی به اراده ي توبستگی دارد،
بیشتر ما در زندگی چشم به راه
معجزه هستیم و پیوسته از خودمان
می پرسیم معجزه در زندگی ما چه
زمانی رخ می دهد .
در واقع معجزه ها در زندگی ما
هنگامی روی می دهند كه ما به
همان اندازه اى كه به ترس هایمان
بها و انرژى می دهيم ،
به روياهای خود هم بها و انرژى بدهیم .
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
رسول اکرم(ص) وارد مسجد مدینه شد.چشمش به دو دسته افتاد که یک دسته مشغول عبادت و یک دسته مشغول تعلیم و تعلّم بودند.
حضرت(ص) هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آن دو دسته مسرور و خرسند شد،آنگاه رو به همراهان کرد و فرمود:«این افراد هر دو کار نیک می کنند و بر خیر و سعادت اند.» آنگاه جمله ای اضافه کرد:«لکن من برای تعلیم مردم فرستاده شده ام»، پس خودش نیز به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلّم اشتغال داشتند رفت و در میان آنان نشست.
#منية_المريد
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃
#قصه_سی_و_شش:
#نبرد_خدایان:
1⃣ #قسمت_اول:
✍در دوران حضرت ادریس(ع) یک اتفاق بسیار مهم رخ داد.
🏞روزی پادشاه آن دوران که از فرزندان قابیل بود در حین سیاحت و گشت و گزار، راهش به زمین خرم و زیبایی افتاد و شیفته ی آن زمین شد.
⚔سلطان از سربازان خود خواست مالک این زمین را نزد او بیاورند. سربازان صاحب زمین را آوردند و گفتند که او از پیروان ادریس(ع) است.
❌پادشاه از او خواست که زمینش را تسلیم کند، اما مرد از این کار سر باز زد و گفت من آدم فقیری هستم و جز این زمین در دنیا چیز دیگری ندارم. اگر زمینم را از من بگیری چگونه فرزندانم را سیر کنم؟!
✴️پادشاه از این سرپیچی و تمرد بسیار خشمگین شد، اما همسر شاه که زن باهوشی بود سریعا وارد عمل شد و او را آرام کرد:
⁉️تو را چه می شود؟! تو نماینده ی خدایان و حاکم جهان هستی! آیا میخواهی کاری کنی که مردم از کیش سلطان خود برگردند؟! آن هم در زمانی که فردی چون ادریس(ع) صد ها نفر را به خود جذب کرده؟! آیا می خواهی مردمت پرستش خدایان را رها کرده و به خدای ادریس ایمان آورند؟!
🔱آرام باش و عاقل! تو هرآنچه را که می خواهی بدست خواهی آورد، اگر به جای شمشیرت عقلت را به کار اندازی!
پادشاه از همسرش پرسید چه باید کرد؟!
🗿ملکه گفت: این مردک را متهم به بد دینی کن. بگو علت تصرف اموالش خروج او از دین شاهنشاه و کافر شدن او به بت ها و خدایان قوم است. سپس او را محکوم کرده و خواهیم کشت و زمینش را تصرف میکنیم
🕯یادت باشد که اکثریت جهان پیرو آیین تو هستند و قطعا سرکشی در برابر خدایان خود را تحمل نخواهند کرد.
🔮بگذار خدایان کار ادریسیان و خدایشان را یکسره کنند.
📚منابع:
برداشت آزاد از:
راوندی، قصص الانبياء، ج1 ،ص 240.
مجلسي، بحار الانوار،ج11 ص 271.
بیگدلی، عروج مشرقی، ص310
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈