این سحر....
از فَرقِ #علی کعبه پُلی زد به بهشت
چه مراعاتِ نظیریست؛
💔 علی،
💔 کعبه،
💔 بهشت
سحر بود و غم و درد
سحر بود و صدای نفس خسته ی یک مرد
که آرام در آن کوچه به روی لب خود زمزمه می کرد
غریب و تک و تنها😭😭
در آن شهر، در آن وادی غم ها
دلی خسته تر از هر دل شیدا
دلی زخم و ترک خورده پر از غصه ی زهرا
شبِ راحتیِ شیر خدا از همه ی مردمِ دنیا
ناگاه تمامِ شهر، شد پیر آنشب
از داغ بزرگ، شد زمینگیر آنشب
هرکس که سرِ تو دید،مبهوت شداز
شقُّ القمری که کردشمشیر آنشب
عجب یتیم نوازی كردی علی جان،تو این كوفه،همین یتیم ها بزرگ شدن،یه روزی هم یتیم های تو اومدن تو این كوفه،عجب تلافی كردن،نون و خرماها شد سنگ و كلوخ،محبت ها شد نی سوخته و خاكستر
همان مرد غریبی که به تاریکیِ شب ها
به یک شانه ی خود نان و یکی کیسه ی خرما
علی بود همان خانه نشین، شاهِ عرب، همسر زهرا
علی بود و نماز و دل محراب، پر از عطر گل یاس
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۳_۰۴_۰۹_۲۱_۱۹_۴۴_۳۴۶.mp3
23.15M
راحت شدم...
خدانگهدار..💔-
انیسغصههایمنحسـن..:)
#سیدرضانریمانی