🔘شهادت ۲ مرزبان در درگیری مرز میرجاوه
🔻درگیری شب گذشته مرزبانان با اشرار مسلح در ميرجاوه سيستان و بلوچستان، به #شهادت دو مرزبان منجر شد.
🔻 استواردوم وحید حسین زاده و سرباز وظیفه ابوالفضل غلام پور دو #شهید درگیری دیشب در میرجاوه هستند.
#تلگرام_رسانه_دمشق
#ایتا_رسانه_دمشق
@resanedameshgh
🔴رِسانـه دَمِشـق🔴
🌷شهید مدافع حرم #شیخ_علی_تمام_زاده🌷 🌺ولادت: ۵۵/١/٢۴ 🍂شهادت: ۹۴/۸/۱۶ 🕊محل شهادت: جنوب غربی حلب(باغ ز
🌹🍃 با نام جهادی #ابوهادی در جبهه سوریه حاضر شد. و در میان دوستان و همرزمان به نام #شیخ شناخته میشد. حضور شیخ ابوهادی در خط مقدم برای همه نیروهای مقاومت نوعی دلگرمی بود و به قول شهید #مرتضی_عطایی گاها تاثیر روحیه بخش حضور #روحانیون بیشتر از حضور #فرماندهان در خط مقدم جنگ بود.
🌹🍃 شهید علی تمام زاده روحانی فاضلی ڪه #عاشق شهادت بود. آخرین بار ڪه دیدمش گفت: حاجی ممکنه دیگه درب شهادت باز نشه باید از فرصت استفاده ڪرد بسیار ولایت مدار بود #تکه ڪلامش #حضرت_آقا بود خوشا به سعادتش و بدا به حال ما😭
🌹🍃 برای سفر به سوریه زبان #افغانستانی یاد گرفت. شهید تمام زاده چندین مرتبه تلاش ڪرده بود از مسیر های مختلفی وارد سوریه شود و از حرم حضرت زینب(س) دفاع ڪند. شرایط خاص این منطقه طی ماه های اخیر به نحوی رقم می خورد ڪه ورود به سوریه بسیار سخت شده بود. یکی از مشکلات پیش روی علی این بود ڪه ایرانی بود و ورود برای ایرانیان بسیار سخت شده و مسئولین ایران به سختی اجازه خروج برای رفتن به سوریه را میدادند، از سوی دیگر معمولا در خروج روحانیون بیشتر سختگیری میڪردند و این مشکل خروج برای شهید علی تمام زاده را دو چندان ڪرده بود. یادم نمیآید چطور متوجه شدم اما پی بردم ڪه مدتیست ڪتابها و سی دیهای آموزش زبان افغانستانی را گوش میدهد و مدام تمرین میڪند. خیلی تعجب ڪردم. واقعا هم جای تعجب داشت تمام زاده به زبان های انگلیسی و عربی آشنایی داشت اما دنبال جواب بودم ڪه چرا زبان افغانستانی را میخواهد یاد بگیرد. بعدا متوجه شدم برای ورود به سوریه میخواهد از مسیر گردان فاطمیون ورود ڪند و میگفت نقطه قوتی ڪه دارم این است ڪه قیافهام شبیه برادران افغانستانی است و خیلی امیدوارم ڪه بتوانم از این طریق به سوریه بروم.
🌹🍃 خداحافظی آخر
به خانواده اش نگفته بود ڪه به سوریه میرود. وقت رفتن با گوشی #مقداد (دوست شهید) با خانواده و مادرش تماس گرفت و با خوشحالی ڪه پر از بغض بود در گفتگویی عاشقانه با مادرش گفت: دارم میروم مشهد و انشاءالله سریع برمیگردم. حاج خانم هم به روی خودش نیاورد و خداحافظی ڪرد. بعد از اینکه علی از ما جدا شد مادر به گوشی مقداد زنگ زد و با صدای لرزان گفت: علی رفت سوریه؟ مقداد هم گفت: علی به شما گفت میروم مشهد مادر جان، مشهد یعنی محل و مکان شهادت، ان شاءالله هر آنچه خیر است برایش رقم بخورد. علی رفت مشهد، دیروز هم پیکرش را از سوریه به معراج الشهدا آوردند. از #پهلو مجروح شده بود و به دلیل خونریزی در باغ زیتونی حوالی حلب شربت شهادت را نوشید.
🌹🍃 به نقل از خود شهید :
دوست دارم #محرم برم سوریه. اگه شهید بشم همون محرم #شهید بشم.
🌹به آرزویش رسید و در ماه محرم آسمانی شد😔
#جا_مانده_ام😭😭
#رسانه_دمشق
🔴رِسانـه دَمِشـق🔴
👈 #نوکر ارباب باید قبل از چله نوکریش با بعدش فرق بکنه ‼️‼️
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی
میگم عاشقم اما خودم بهتر میدونم نالایقم
کجا عاشقم؟😔
میگم مجنونم ولی #نماز_اول_وقت رو نمیخونم
کجا مجنونم؟😔
میگم مدیونم اما یه عکس #شهید نیست روی دیوار خونم
کجا مدیونم؟😔
🎤حاج #مهدی_مختاری
👈شوراحساسی فوق العاده زیبا
#رسانه_دمشق
بسم رب الشهدا و الصدیقین
تو را چشمبه راهم هنوز
یادش بخیر😭😭😭
مبعث سال ۹۵
بعد از اذانظهر به وقت محلی
کربلای خانطومان
شلوغی رادیویی
اصابت بی وقفه
خمپاره ۱۲۰
شهدای فاطمیون
شهدای ۲۵ کربلا
شهدای سوری
#شهید مدافع حرم جاوید الاثر مجید سلمانیان دلاوری از استان البرز مشکین آباد
#جامانده
#شهدا_گاهی_نگاهی
#حلب_کربلایی_دیگر
#تلگرام_رسانه_دمشق
🔴رِسانـه دَمِشـق🔴
آخرین عکس و دست نوشته فرمانده شهید حاج قاسم سلیمانی در سوریه @resanedameshgh
🔴اولین انتشار
🔵ظهر پنجشنبه 12 دیماه 98
آخرین عکس رزمندگان فاطميون با #فرمانده_جبهه_مقاومت #سپهبد_قاسم_سلیمانی
🔴آخرین روز ...
پنجشنبه(98/10/12)
ساعت 7 صبح
#دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،
هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در #سوریه حاضرند.
.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
.
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما #پنج_شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
.
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
.
ساعت 3 عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم #بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
.
ساعت حدود 9 شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسین #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، #میوه_رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)
@resanedameshgh