eitaa logo
🌹 رساله تمام مراجع🌹
5.8هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
119 فایل
#تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 مدیر @Hossein_Hajivand تبلیغات👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2953183246Ce6d64e22a6
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ * مهمان * آورده‏اند كه در زمان رسول‏خداصلى الله عليه وآله شخصى بسيار مهماندوست‏بود، ولى‏زنى بسيار خسيس داشت. آن مرد از ترس اعتراض و فرياد برآوردن زن، از پذيرش مهمان بسياركراهت داشت. از اين رو براى حل اين مشكل روزى خدمت‏حضرت‏رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله رفت و كيفيت احوال و ماجرا را تعريف كرد واز ايشان راه‏چاره خواست. حضرت فرمود: به خانه برو و به آن زن بگو: وقتى مهمان مى‏آيد،از لاى در مهمان‏ها را مشاهده كن و هنگام بيرون رفتن مهمان به پشت‏سرايشان خيره شو و نگاه كن تا ببينى خداوند تبارك و تعالى چه خير و بركتى‏در حق مهماندار عنايت كرده است. آن مرد به خانه رفت و به زن خود گفت: امروز رسول‏خداصلى الله عليه وآله را بادو سه نفر به مهمانى طلبيده‏ام. بنابراين توقع دارم كج‏خلقى نكنى و بخل رافرو گذارى. حضرت فرموده‏اند: در حال داخل شدن و بيرون رفتن مهمان، آنهارا نگاه كن تا آنچه را خداى تعالى به بركت مهمانى ارزانى داشته است، ببينى. مرد همسر خود را با هزار عجز و التماس راضى كرد و اسباب ضيافت راتهيه نمود. چون وقت داخل شدن مهمانان شد، زن از لاى در نگاه كرد و با تعجب‏ديد در دامن مهمانان گوشت و ميوه‏هاى بسيار است و آنان با اين وضع‏داخل منزل شدند. زن از ديدن اين منظره بسيار خوشحال شد و چون وقت‏بيرون رفتن‏مهمانان شد، باز از همان‏جا نگاه كرد. ديد گزنده‏ها و مار و كژدم‏هاى بسيار،در دامن ايشان آويخته، از خانه بيرون مى‏روند. زن تعجب‏كنان نزد شوهر آمد و گفت: هنگام ورود و خروج مهمان‏هاچنين چيزى ديدم. تعبير آن چيست؟ مرد گفت: من دليل آن را از رسول‏خداصلى الله عليه وآله خواهم پرسيد. پس از اين گفت‏وگو، روز بعد مرد به خدمت رسول‏خداصلى الله عليه وآله شرفياب شد وعرض كرد: يارسول الله! عيال من چنين نعمت‏هايى در هنگام داخل شدن‏مهمانان ديده و در وقت‏بيرون رفتن هم مشاهده نموده است كه گزنده‏هابه دامن آنها آويزانند و بيرون مى‏روند! 🍃رسول‏خداصلى الله عليه وآله فرمود: آن نعمت‏ها بركت‏هايى است كه خداوند عالم‏به سبب مهمانى و ميزبانى ارزانى فرموده و آن گزنده‏ها، گناهان صاحبخانه‏است كه بيرون مى‏رود. 🍃پس از آن، زن چنان راغب مهمان شد كه تمام عمر در مهمانى دادن،به شوهر خود سفارش مى‏كرد. . رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: وقتى مهمان بر قومى وارد مى‏شود،روزى او از آسمان نازل مى‏گردد و وقتى از غذاى صاحبخانه مى‏خورد،خداوند گناهان اهل خانه را به سبب نزول مهمان مى‏بخشايد. 📚: مهمانداری در اسلام، محمدی، صص 23_25 * ❤️【﷽】 @Resule10
✨﷽✨ *عرب جوانمرد* هنگامى كه عبدالله بن عباس نابينا شد، از مدينه به شام رفت و غلامى‏به نام خشم همراه او بود. روزى در اثناى راه باران گرفت. عبدالله گفت: اى غلام! ببين در اين‏نزديكى پناهگاهى هست و خيمه‏اى مى‏بينى! غلام گفت: خيمه‏اى مى‏بينم، و عبدالله را بدان سو برد. پيرزنى از خانه‏بيرون آمد و عبدالله را در گوشه‏اى جاى داد. وى بزكى در خيمه داشت.در اين اثنا شوهرش رسيد و بر عبدالله سلام كرد. شوهر به زن گفت: زود اين بز را بياور تا براى مهمان ذبح كنيم. زن گفت: اين بز سبب معاش ما است. اگر براى مهمان بكشيم،خواهيم مرد. پيرمرد جواب داد: مرگ نزد من از زندگانى ناجوانمردانه بهتر است،كه مهمان گرسنه در خانه من بماند. كارد را از زن گرفت و بز را ذبح كرد وبريان نمود و نزد عبدالله آورد. بامداد روز ديگر كه ابن عباس اراده رفتن نمود، به غلام گفت: آن زرهاى‏نقد را كه دارى، به اين پيرمرد بده! غلام گفت: اگر بهاى ده گوسفند به او بدهى، كافى است. عبدالله جواب داد: زرها را به او بده، كه هنوز از ما سخى‏تر است، زيرا ماغير از اين، اسباب و اموال ديگرى داريم، ولى او به جز آن بز كه براى ما كشت، چيز ديگرى ندارد. * ❤️【﷽】 @Resule10
🌹امام زمان عجل الله فرجه فرمود : آنچه که موجب جدایی ما و دوستانمان گردیده و آنان را از دیدار ما محروم نموده است گناهان🔥و خطاهای آنان نسبت به احکام الهی است. 📘احتجاج، ج2 【﷽】 @Resule10
✍امام علی علیه السلام بر شهوت خود، پيش از آنكه وَلَع آن قدرت گيرد، چيره شو؛ زيرا اگر قدرت گيرد، بر تو مسلّط شود و تو را به دنبال خود كشد و تو توان ايستادگى در برابرش را ندارى 📗غررالحكم، ح 6444 【﷽】 @Resule10
❖ "خوب بودن" را فراموش نکن! انسان های بزرگ ازخودشان توقع دارند... انسان های کوچک از دیگران اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد تو خوب بودن را "فراموش نکن".. تقدیم به شما دوستان♥️ و هم گروهی های عزیز🍃🌹 ❖
✨﷽✨ *طلب سوخته* 💎 طلبکاری که مدتها سر دوانده شده بود برای وصول طلبش عزم جزم کرد و خنجر برهنه ای برداشت و به سراغ بدهکارش رفت تا طلبش را وصول کند. بدهکار چون وضع را وخیم دید گفت: چه به موقع آمدی که هم اکنون در فکرت بودم تا کل بدهی را یکجا تقدیمت کنم. چون طلبکار را با زبان کمی آرام کرد دستش را گرفت و گوسفندانی را که از جلوی خانه اش میگذشتند نشانش داد و گفت: ببین در هر رفت و برگشت این گوسفندان، چیزی از پشمشان به خار و خاشاک دیوارهای کاه گلی این گذر گیر کرده و از همین امروز من شروع به جمع آوری آنها میکنم. بقدر کفایت که رسید آنها را شسته و به رنگرز میدهم تا رنگ کند و بعد از آن زن و بچه ام را پای دار قالی مینشانم تا فرشی بافته و به بازار برده فروخته و وجه آن را دو دستی تقدیم تو میکنم. طلبکار از شنیدن این مهملات از فرط خشم به خنده افتاد و بدهکار هم چون خنده او را دید گفت: مرد حسابی طلب سوخته رو به این راحتی زنده کردی، تو نخندی من بخندم....؟ * 【﷽】 @Resule10
✨﷽✨ مادرم مدرک پزشکی ندارد؛ ولی دستهایش کاری می کنند که هزار قرص و دوا نمی کند... شماره نظام مهندسی ندارد؛ ولی از منِ ویرانه با حرف هایش یک آدم نو می سازد... نقاش نیست؛ ولی با یک کلام لبخندی روی لبهایم می کشد... که هزار نقاش از پسش بر نمی آیند... مادرم سر آشپز و رستوران دار نیست؛ ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند... بهشت را زیر پایش ندیدم، ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست بهشت نعمتِ وجودش است..❤❤ * 【﷽】 @Resule10
✨﷽✨ * مهمانى دادن دو دوست * گويند در زمان‏هاى قديم دو نفر بودند كه رفاقت و صميميت آنها زبانزدخاص و عام بود و خيلى باصداقت رفتار مى‏كردند. روزى يكى از آن دو دوست‏به مهمانى دوست‏خود رفت. ميزبان درضيافت او تكلف كرد و انواع غذاها را آماده كرد واگر پول نداشت، ازمغازه‏ها نسيه گرفت، تا به مهمان خوش بگذرد. بعد از سه روز مهمان عزم رفتن كرد، و وقت‏خداحافظى گفت: واقعا كه‏رسم مهماندارى را بلد نبودى! اگر زمانى به مهمانى من بيايى، به تو آيين‏مهماندارى را ياد مى‏دهم. ميزبان خجل شد و انديشيد در ضيافت او چه كوتاهى كرده و كدام نكته رافرو گذاشته و انجام نداده‏ام. مدتى در اين انديشه بود تا اين‏كه روزى او را بدان شهر دوست‏سفرى‏اتفاق افتاد و به خانه دوستش رفت. آن دوست مقدم او را عزيز داشت و فورا نان و سركه پيش آورد. آن‏گاه‏سفره، كاسه‏اى چوبى و سه نوع خوردنى پيش او نهاد. مهمان با خود فكر كرد شايد فردا تكلف مى‏كند و پذيرايى اصلى را انجام‏مى‏دهد، اما روز ديگر نيز غذاى سرد پيش او نهاد! مرد متحير شد و با خود گفت: چندان كه تكلف كردم، در مهماندارى مرامقصر خواند، پس چرا خود تكلف نمى‏كند؟ روزى پرده حشمت از ميان برداشت و شرم و خجالت را به كنارى نهاد واز او پرسيد: دوستان اين‏طور مهماندارى مى‏كنند؟! ميزبان گفت: آرى، تكلف مال بيگانگان است. وقتى من به منزل تو آمدم،خواستم يك ماه تو را ببينم و در خدمت تو باشم. چون طريق تكلف پيش‏داشتى، دانستم از وجود من به تنگ آمده‏اى. پس كفش در پاى كردم و ازخدمت تو دور شدم. و چون تو آمدى، من از معمول خويش زيادت نمى‏كنم وزياده‏روى نمى‏نمايم، و بر وجود تو منتى نمى‏نهم، و اگر يك سال هم مهمان‏من باشى، مرا هيچ بار گرانى نخواهد بود. 🌺مرد عاقل بود و انصاف بداد و يقين كرد تكلف كردن با مهمان از عادت‏كرام نيست، و روى ترش كردن با مهمانان جز سيرت لئيمان نباشد. . 【﷽】 @Resule10
صمیمیت در ارتباط هم نردبانه و هم سُرسُره. اگه صمیمیت به توهین،بداخلاقی، بدزبانی، کنایه و... آلوده بشه؛ از رابطه تون سرسره ای میسازه برای سقوط..! ❖
دراین دنیا، همه چیز دست خود آدم است، حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس... آدمیزاد می‌تواند اگربخواهد کوه‌ها راجا به جا کند... می‌تواند آب‌ها را بخشکاند... می‌تواند چرخ و فلک را به هم بریزد... آدمیزاد حکایتی است، می‌تواند همه جور حکایتی باشد؛ حکایت شیرین، حکایت تلخ، حکایت زشت... و حکایت پهلوانی! بدن آدمیزاد شکننده است، اما هیچ نیرویی در این دنیا، به قدرت نیروی روحی او نمی‌رسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد! ❖
طنین صدای تو آواز چکاوکی است عاشق که هر شب در خیالاتم مینویسم از تو و می کشانمت به آغوش عشق ... حضورت پر میکند تنهایی شبهای سردمرا و چه دیوانه وار با عطر دل انگیز تنت شب را تا صبح سپری میکنم ... و چه رویای زیبایی.... بـــه وقــت آرامــش .♡჻ᭂ࿐✰ 🍃◍⃟‌💗‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌🍃
مادر اگر نفرینی هم بکند کارساز نمیشود چون اصلا نفرینش نفرین نیست اما پدر اگر ناراحت شود صبر میکند دوباره ناراحت شود باز صبر میکند باز صبر میکند... باز... اما خدا نکند پدر‌صبرش لبریز شود و نفرینی بکند، این نفرین طومار زندگی آن فرزند را برهم میپیچاند خیلی مراقب آه پدرمان باشیم! 🌺🌺🌻