خدایا، میشه این ماه رمضون، آخرین ماه رمضون دورهی غیبت امام دوازدهم، حضرت محمد بن الحسن العسکری باشه!؟
eitaa.com/revaayatgar
💐۱۹ فروردین ۱۴۰۱، چهل و سومین سالگرد شهادت نابغهی اجتهاد و فقاهت، علامهی شهید، سید محمدباقر صدر و خواهر گرانقدرش سیده آمنه، گرامی باد.
🌷ایشان برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی در عراق و تبعیت از حضرت امام خمینی خیلی تلاش کرد، و چندین ماه خانهاش در کنار همسر و فرزندانش، توسط حزب بعث در محاصره بود و به سختی برایشان آب و غذا تهیه میشد،
و نهایتاً به دلیل عدم حمایت علمای عراق و عدم بصیرت و درک دغدغههای علامهی شهید، مقاومتش شکسته شد و قامتش خم شد و به یکباره فرو ریخت.
💔در مظلومیتش همین بس که یکی از مسئولان استخبارات عراق به او گفت: «ما اگر گزارشهایی که از استخبارات میرسد را ندیده بگیریم، گزارشات هملباسهای تو را چه طور می توانیم ندیده بگیریم!؟»
💔یکی از سران بعث هرقدر تلاش کرد که او از مواضعش کوتاه بیاید و لاأقل حتی با یک عذرخواهی هم که شده از چنگال صدام خونریز نجات پیدا کند، اما سیدمحمدباقر زیر بار نرفت،
همان مأمور با بغض به او گفته بود: «حیف است آدمی مثل شما زیر خاک برود.»
✅حضرت امام خمینی او را مغز متفکر اسلامی لقب داد و تنها شخصیتی است که برای شهادت او ۳ روز عزای عمومی اعلام کرد.
✅چند سال قبل، حضرت امام خامنهای، او را نابغه خطاب کرده بود.
🌹شادی روح پاک علامهی مجاهد، شهید سیدمحمدباقر صدر و خواهر گرانقدر و فاضلهاش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم.
eitaa.com/revaayatgar
📖من با کتاب زندگی میکنم
- در شبانهروز چند ساعت مطالعه میکنید؟
- جور دیگری این را بپرس؛ اینکه در شبانهروز چقدر با کتاب هستی؟
- چه فرقی بین این دو سؤال هست؟
- اگر بپرسی چند ساعت مطالعه میکنی، میگویم بین هشت تا ده ساعت.
📕اما اگر بپرسی چند ساعت با کتاب هستی، جوابم این است که تا وقتی بیدارم و خوابم نرفته باشد با کتاب همنشینم. وقتی در خیابان قدم میزنم، به موضوعی فکر میکنم تا حل شود. زمانی که با قصاب حرف میزنم، در ذهنم مسئلهای است که قصد دارم حلش کنم. کنار سفره که مینشینم تا غذایی بخورم، سؤالی برای حلشدن در ذهنم میچرخد. بنابراین من مدام با کتاب هستم؛ کتاب با من زندگی میکند و من با کتاب زندگی میکنم.
📚کتاب نا، صفحه ۹۲
🆔 @shahidsadr
📖 خودت را به خواندن عادت بده، نه خواب!
🔺 شهید صدر وقتی در حال تفکر و مطالعه بود کاملاً از دنیای پیرامونش بریده میشد و این چیزی نیست که کسی بهسادگی بتواند خودش را به آن عادت بدهد. من به یاد ندارم که شهید صدر حتی در گرمترین روزهای تابستان غرق در خواب شود. حتی در همان روزهای گرم و درحالیکه به سن پنجاه سالگی نزدیک شده بود هم از کتابهایش جدا نمیشد، درحالیکه [در آن گرمای نجف] جوان نیرومند و بانشاط هم توان مقاومت در برابر وسوسه خواب را نداشت. آری در سال آخر عمر شریفش که نیروی بدنیاش [بر اثر فشارهای حکومت بعثی و شرایط حصر] تحلیل رفته بود، کمتر از یک ساعت در رختخوابش دراز میکشید.
🔺 وقتی مرا در خواب میدید، به من میگفت: من خودم را به خواب عادت ندادهام، چون عمر کوتاه است. تو که هنوز جوانی چرا خودت را به خواب عادت میدهی؟!
🔺 در یکی از روزهای بسیار گرم تابستان که بعد از ناهار خوابیده بودم، ایشان مرا بیدار کرد و گفت: وقتی من همسن تو بودم روزانه حدود بیست ساعت درس میخواندم و حتی در آن چهار ساعت دیگر هم که میخوابیدم خوابهای علمی میدیدم و برای همین خوابم هم خواب معمولی نبود و در خواب میدیدم که مشغول مطالعه یا حل مسائل علمی و فقهی هستم. اگر شب و روز بخوابی، همه زندگیات را با خواب سپری خواهی کرد.
📚 السیرة و المسیرة في حقائق و وثائق، جلد دوم، صفحه ۲۸۹
🆔 @shahidsadr