❤️بخشي از زندگی سراسر افتخار اسوه مبارزه و جهاد، شهید جاویدنشان آيت الله سیدموسی صدر
🌹آيت الله سيّد موسي صدر ، در سال ۱۳۰۷ هجري شمسي در شهر مقدّس قم ، ديده به جهان گشود. ايشان تحصيلات حوزوي را در همين شهر مقدّس آغاز نمود و همزمان ، دروس جديد را در دبيرستان سنايي ، همراه با شهيد مظلوم آيت الله بهشتي ، ادامه داد و در سن ۲۰ سالگي در دانشکده حقوق دانشگاه تهران ، و در رشته حقوق در اقتصاد(رشته اقتصاد فعلي) مشغول تحصيل گرديد و پس از اخذ فوق ليسانس به نجف عزيمت نموده و از محضر مراجع و اساتيد بزرگ حوزه نجف بهره مند گرديد. سپس به قم مراجعت و با حمايت آيت الله بروجردي و همکاري بزرگاني چون آيت الله مکارم شيرازي ، جعفر سبحاني ، علي دواني و نوري همداني ، اوّلين شماره مجلّه اسلامي (مکتب اسلام) را راه اندازي نمود. به دنبال اين اقدام ، توسّط ساواک احضار و بازجويي شد. ایشان در اواخر سال ۱۳۳۸ ، به لبنان عزيمت نمود و با تسلّط کامل بر زبانهاي عربي ، انگليسي و فرانسه و ظاهري بسيار جذّاب ، در شهر صور در ۲۰ کيلومتري مرز اسرائيل ساکن شده و رهبري شيعيان لبنان را بر عهده گرفت. وی با برنامه ريزي هاي خود ، ضمن بالا بردن معلومات ديني شيعيان ، نسبت به افزايش توان مالي آنان و همچنين برچيدن کانون هاي فساد و بي بند و باري از لبنان و ترويج چادر و حجاب ، فعاليّتهاي زيادي را به ثمر رساند و البتّه همزمان ، مبارزات خود عليه رژيم پهلوي را نيز ادامه مي داد و از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ ، با امضاي تلگراف علماي نجف براي آزادي امام خميني (رحمه الله عليه) پرونده اش در رديف پرونده هاي حسّاس ساواک قرار گرفته بود. ايشان در ۲۶ اسفند ۱۳۵۲ ، رسماً تأسيس جنبش امل لبنان را اعلام کرد و وحدت عجيبي را در ميان مردم لبنان در مقابل اسرائيل ايجاد کرد.
ایشان با همراهی شهید دکتر مصطفی چمران، خدمات ارزنده ای به لبنان و بالاخص، شیعیان آن داشته است. شهید چمران، وصیت نامه عاشقانه خود را خطاب به این سید مظلوم و والامقام نوشته، که جملات عجیبی در ستایش او، از قلم عارف پخته ای مانند چمران، بر برگه وصیت نامه نگاشته شده است.
سیدموسی، همواره از امام خميني (رحمه الله عليه) به عنوان الامام الاکبر ياد مي کرد و مي گفت: ايشان ، استاد من و همه علماي مبارز ايران است. عاقبت، در سوم شهريور ۱۳۵۷ ، به دعوت معمر قذّافي وارد ليبي شد و ۶ روز بعد به ديدار قذّافي رفت ، امّا ديگر از ايشان خبري نشد. دولت ليبي ادّعا کرد که سیدموسي صدر در روز ۹ شهريور ، ليبي را به قصد ايتاليا ترک کرده اند. امّا ايتاليا اعلام کرد که فقط چمدان هاي او همراهانش به اين کشور رسيده است. اخبار موثّق حکايت از آن دارد که ايشان هيچگاه از ليبي خارج نشده است و بعد از ۴۳ سال ، هیچ نشانی از ایشان به دست نیامده است.
✅...وقتي در لبنان به او مي گفتند که چرا رساله عمليه نمي نويسي ، مي گفت: اگر من رساله تدوين کنم چيزي به فقه اضافه نمي کنم. (در واقع با خضوع و افتادگي مثال زدني خود ، مردم را به تقليد از ساير مراجع تشويق مي کرد! و
همچنين به دليل درگير بودن با مسائل سياسی و مذهبی لبنان!)
...قبل از انقلاب و در هنگام تبعيد حضرت امام خميني ، زماني که به حضرت امام روح الله گفتند اگر حکومت را در دست بگيريد آيا جايگزين و جانشيني هم براي خود در نظر داريد!؟ و حضرت امام خميني از ایشان نام برده بودند ، که متأسفانه اسارت مظلومانه ايشان مانع اين امر شد.اما خوشبختانه بار ديگر صفات ولايت و زعامت مسلمين در شخص مقتدر و تواناي ديگري جمع شد ، یعنی حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي! «سلامتی اش صلواتی هدیه کنید.»
✍پی نوشت: در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، طی دیداری که جانباز پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس، آقای حمید داودآبادی با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی داشته است، سردار سلیمانی به ایشان گفته اند که آیت الله صدر و دو همراه وی، مثل حاج احمد متوسلیان و سه همراهش، به شهادت رسیده اند، اما خانواده آقای صدر نمی خواهند بپذیرند.
💐🤲شادی روح پاکشان، حمد و سوره و صلواتی نثار کنید.
eitaa.com/revaayatgar
✅بخشی از سطرهای اولیه وصیت نامه عاشقانه عارف شهید دکتر مصطفی چمران، خطاب به شهید آیت الله سیدموسی صدر:
وصیت میکنم به کسی که او را بیش از حد دوست میدارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر علی میدانم! او را وارث حسین میخوانم! کسی که رمز طایفه شیعه، و افتخار آن، و نماینده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالأخره شهادت است! آری به امام موسی وصیت میکنم…
✍تاریخ نگارش وصیتنامه: ۲۹ خرداد ۱۳۵۵، در بحبوحه جنگهای داخلی و مصیبتبار لبنان.
👈وصیتنامه شهید چمران، خطاب به شهید آیتالله سیدموسی صدر نگاشته شده است.
🌹شادی روح آسمانی هر دو عزیز، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنید.
eitaa.com/revaayatgar
✅خاطره ای زیبا از روش تربیتی شهید آیتالله سیدموسی صدر، از زبان دختر شهید:
برادرم تعریف می کند که یک بار بعد از رفتن مهمان از منزل، باقیمانده سیگار یکی از مهمان ها را برمی دارد و به بالکن می رود و روشن می کند و شروع به کشیدن آن می کند. ناگهان پدر او را می بیند ولی هیچ عکس العملی نشان نمی دهد. فردای آن روز پدر یک پاکت سیگار به او می دهند و به او می گویند اگر خواستی از این بکش. این ماجرا باعث می شود که برادرم صدرالدین، دیگر لب به سیگار نزد که نزد. البته ویژگی ایشان این بود که با هرکسی طبق ویژگی خودش رفتار و صحبت می کردند، یعنی شاید در شرایط مساوی با برادرم حمید رفتار دیگری می کردند.
eitaa.com/revaayatgar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬آشنایی کوتاه با نابغهی مدیریت سیاسی-اجتماعی ،
شهید جاویدنشان حضرت آیتالله سید موسی صدر.
eitaa.com/revaayatgar
هدایت شده از بیداری ملت
16.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مسعود کشمیری؛ تحت تعقیبترین مرد ایران
🔹در تاریخ ایران داستانهای سیاسی مرموز زیادی وجود دارند اما شاید هیچ کدام به اندازه داستان مسعود کشمیری دارای زوایای پنهان نباشد.
🔹کشمیری شخصیتی بود که یک ریش محرابی داشت و حساسیت شدید نسبت به مسائل شرعی، مقید به نماز اول وقت بود و بسیاری از شخصیتهای سیاسی پشت سر او نماز میخواندند.
🔹اما در حقیقت او یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود به ردههای بالای جمهوری اسلامی نفوذ کند و در نهایت رئیسجمهور و نخستوزیر را ترور کند.
🔹این روایت جنجالی را تماشا کنید و برای علاقهمندان به سیاست ارسال کنید.
#ذرهبین
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
♨️ تصویر واقعی از قله!
👈 ما نزدیک قلهایم!
این جملهای است که رهبر انقلاب در فرمایشات اخیر خود فرمودهاند! اما نزدیکی قله دو خصیصه دارد:
۱. زمان نزدیک رسیدن به آن!
۲. سختترین مسیر رسیدن به آن!
🔹 همیشه نزدیک قلهها، شیبها تندتر و مسیرها صعبالعبورتر میشوند! پس تلاشها باید بیشتر شود، دقتها بیشتر شود، غربال مسافرینِ غافل و یا خائن بیشتر شود تا مسیر باقیمانده منجر به سقوط نشود!
🔸 دقیقا حال و روز مملکت ما هم همین است! حالا که نزدیک قلهایم، مبارزه با اصلیترین نقشه دشمن (سند اهداف توسعه پایدار 2030) سختتر میشود. زیرا دیگر مثل دیروز، یک دولت اصلاحطلب به دنبال اجرای آن نیست، بلکه هم اکنون باید به دنبال مجریان این سند در بین ظاهرالصلاحها و به ظاهر انقلابیها بود!
💢 هم اکنون مهمترین تلاش ما باید افشای هویت این مدیران غافل نسبت به نقشه دشمن، از چرخه مدیریت کشور باشد!
@dadshahr_iranian
هدایت شده از شهید سید محمدباقر صدر
▪️غمِ آقاموسی
▪️آقا موسی اوایل ماه رمضان به محمدباقر زنگ زد و باهم دربارۀ ایران و حمایت از آیت الله خمینی حرف زدند! محمدباقر، به خاطر توافق بین وزارت خارجۀ ایران و عراق، یا باید دست از مبارزه برمیداشت یا باید از عراق خارج میشد. هرچند به کسی که این دستور را آورد، جواب داد: «شما در قبال دولت ایران مسئولید و من در قبال اسلام و ملت ایران.» اما حتماً به او فشار می آوردند. آقا موسی چند روز بعد هم، برای مشورت دربارۀ سفر به لیبی، تلفن زد.
▪️دعوتنامۀ قذافی، روز بعد از چاپ متن او در روزنامۀ «لوموند» دربارۀ انقلاب ایران، به دست آقا موسی رسیده بود. این دعوت کمی به چشمش عجیب می آمد. چند وقت پیش از آن، در گفت وگو با سران کشورهای عربی، معمر قذافی به خاطر اختلاف نظرش دربارۀ فلسطین از همکاری با آقا موسی سر باز زده بود و حالا، برای حضور در جشن پیروزی لیبی، برایش دعوتنامه فرستاده بود.
▪️محمدباقر نتوانست به او مشورتی بدهد، چون اطلاعات کافی نداشت. اما به او مشورت با کسانی مثل حافظ اسد را پیشنهاد کرد. به هرحال، آقا موسی بیستم رمضان به لیبی رفت. قبل از عید فطر باید به لبنان برمیگشت اما خبری از او نشد، تا اینکه خبرهای ضدونقیض نشان دادند باید اتفاقی افتاده باشد.
▪️محمدباقر از مقامات عراقی خواست برای روشن کردن سرنوشت امام موسی صدر مداخله کنند. با اینکه برای تماس خارجی باید از ادارۀ مخابرات حزب بعث اجازه میگرفت، برای اولین و آخرین بار درخواست کرد چنین امکانی برایش فراهم شود. به هتل «شاطئ» طرابلس، که آقا موسی در آنجا بوده، تلفن زد و شنید: «سید موسی به هتل آمد، دوش گرفت، با وزیر کشور بیرون رفت و دیگر برنگشت.» محمدباقر با سید حسین حسینی، یکی از علمای لبنان، حرف زد. دو تلگرام برای معمر قذافی و الیاس سرکیس، رئیس جمهور لبنان، فرستاد و از آنها خواست در حد توان موضوع را بررسی کنند و نتیجه را به او خبر دهند. هیچ خبری نیامد.
▪️فاطمه یک چشمش اشک بود و یک چشمش خون. خبر را که شنید، صبح زود رفت خانۀ احمدآقا که چند کوچه با خانه شان فاصله داشت. به احمدآقا گفت که چه شده و دربارۀ کارهایی که محمدباقر میخواست انجام دهد مشورت کرد. از او خواست به آیت الله خمینی هم بگوید کاری بکند. آیت الله، خبر را که شنید، به حافظ اسد و یاسر عرفات تلگراف زد که تحقیق کنند چه شده.
محمدباقر روی پا بند نبود. از معمر قذافیِ «مجنون» و آقا موسی که حرف میزد، صورتش برافروخته میشد و به هیجان می آمد. چند بار به صادق طباطبایی تلفن زد. با فارسی شکستۀ خودش به او میگفت: «اخباری که ما میشنویم از غربال بیرون آمده، شما که در دنیای حرّ هستید بگویید. مسکنت آقا موسی مرا نگران کرده.» از طرف خودش و دخترعمو، امّمرام، برای آقا رضا نامه نوشت:
◼️... و اما مصیبت پسرعمویم ابوصدری -تصدقش شوم- همان اندک خوشی را هم که در گیرودار این رنجها و دردها داشتیم از بین برد. و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...
📚کتاب نا، صفحه ۱۸۰
🗓️ نهم شهریورماه، سالروز ربوده شدن امام موسی صدر
🆔 @shahidsadr
هدایت شده از شهید سید محمدباقر صدر
▪️غمِ آقا موسی
📚کتاب نا، صفحه ۱۸۰
🗓️ نهم شهریورماه، سالروز ربوده شدن امام موسی صدر
🆔 @shahidsadr