🌹 6 آبان؛ زادروز پدر موشکی ایران شهید تهرانی مقدم 🔴 #بیداری_ملت 👇 @bidariymelat

🔶🔹 طبق بررسی‌های انجام شده: 🔻 در حمله‌ی شب گذشته‌ی رژیم صهیونیستی به خاک ایران از موشک‌های کروز نوع راکس و خانواده‌ی «بلو اسپارو» و «سیلور اسپارو» استفاده شده. 💢 تعداد حدوداً ۸۵ موشک کروز از فاصله‌ی حدوداً ۱۰۰ کیلومتری مرزهای ایران (از فضایی که در خاک عراق در اختیار ارتش آمریکا قرار دارد) به سمت ایران شلیک شده است. ❇️ از این میان حدود ۷۰ موشک توسط پدافندهای ایران در خاک عراق، ایلام و خوزستان رهگیری و منهدم شده‌اند. ❇️ تقریباً ۱۰ موشک توسط پدافند تهران منهدم شده و حدود ۵ موشک اصابت داشته است. 💠 این یعنی بیش از ۹۳ درصد موشک‌ها رهگیری و منهدم شده است! ✍️ تمدن‌نگار | شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508

🔻یک نمونه جاسوسی بسیار عجیب 🔻جاسوسی بدون ارتباط مستقیم با سیا !!! 🔻درس عبرتی برای ما که باید مواظب این جاسوسان وطنی بود.

واکنش #حاج‌قاسم به آهنگ زنگ یکی از حاضرین در جلسه... چقدر دلمان برایت تنگ شده سردار...💔

#فوری فراخوان گردهمایی و تجمع مردم انقلابی در لبیک به دستورات دیروز حضرت آقا اراده مان را در با خاک یکسان کردن تلاویو و حیفا فریاد خواهیم زد ان‌شاالله زمان: دوشنبه ۷ آبان ۱۴٠۳ مکان: میدان فلسطین تهران ساعت: ۲٠ کانال #بانوی_تمدن_ساز🔻 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3589996566C30f040f3b9

چهره‌ی فؤاد بابان ، گوینده‌ی قدیمی خبر و مجری صداوسیما، در سن ۷۱ سالگی. eitaa.com/revaayatgar

❤️❤️❤️ سردار شهید حسین قجه‌ای، فرمانده دلاور گردان سلمان‌فارسی از تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله...👇👇👇

سردار شهید حاج حسین همدانی: .... با حاج محمود شهبازی داخل سنگر فرماندهی محور سلمان نشسته بودیم، برای ناهار عدس پلو داخل کیسه‌های پلاستیکی داده بودند. یکی از آن پلاستیک‌ها را پاره کردیم و به اتفاق شهبازی مشغول خوردن شدیم. در همین لحظه حسین قجه‌ای؛ فرمانده گردان سلمان‌فارسی وارد سوله شد. سرتا پای لباس‌هایش، خاکی و آغشته به خون بود. دست‌هایش هم تا آرنج، خونی بود. این هم دلیل داشت؛ آخر، شخصاً مجروحین گردان خودش را برمی‌داشت و به نقاط امن‌تر منتقل می‌کرد. با هم که چاق سلامتی کردیم، نشست بین من و حاج محمود، کیسه پلو را کشیدیم وسط و بفرما زدیم. او هم که مشخص بود گرسنه است بسم الله گفت و بعد همان دست خون‌آلودش را می‌برد توی کیسه، لقمه‌ای می‌گرفت و به دهان می‌گذاشت، ما دو نفر هم بی‌خیال‌تر از او، از همان کیسه لقمه بر می‌داشتیم و می‌خوردیم. شاید دو، سه دقیقه ای نگذشته بود که من و حاج محمود، دیدیم حسین قجه‌ای، حین غذا خوردن، گاه و بی‌گاه پلک‌هایش بسته می‌شوند، معلوم بود مدت‌ها است یک چرت هم نخوابیده، سرجمع شاید بیشتر از پنج لقمه هم نخورد. بعد یکی دو بار، محکم با کف دست به پیشانی خودش زد؛ طوری که خواب از چشمانش بپرد. بلند شد از ما خداحافظی کرد و برگشت سمت مواضع بچه‌هایش در حد چپ محور محرم؛ جایی که در پیشانی پاتک‌های مهیب و بی‌وقفه واحدهای تانک و کماندویی دشمن قرار داشت و مقدر بود قتلگاه خودش و بیشتر از دو سوم شیربچه‌های بسیجی‌اش در گردان سلمان‌فارسی باشد. بعد از گذشت ۲۷ سال از آن عملیات(تا سال ۱۳۹۸)، هنوز هم من، حسین قجه‌ای را با همان سر و وضع آشفته، لباس پوشیده از شتک‌های خون، دست‌های تا آرنج خونی، صورت خاک‌آلود و چشم‌هایی متورم و سرخ شده از بی‌خوابی که به زحمت باز نگه‌شان می‌داشت به خاطر می‌آورم. یادش به خیر؛ که روی تشک مسابقات کشتی همیشه قهرمان بود، و در سخت‌ترین میادین نبرد فرمانده‌ای پهلوان. 📚برگرفته از کتاب پهلوان گود گرمدشت، سرگذشت‌نامه‌ی سردار شهید حسین قجه‌ای، فرمانده قهرمان و دلاور گردان سلمان‌فارسی از تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله. 🕊شادی روح پاکش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم. eitaa.com/revaayatgar