eitaa logo
【روایتگر】
319 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
29 فایل
روایتگر 👈کانالی متفاوت در موضوعات کمتر دیده شده در زمینه های مختلف فرهنگی، مذهبی، سیاسی، شهدایی و... 🌹ما را به دیگران هم معرفی کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥شهادت یک مینی‌بوس دانش آموز 🔻روز اول بهمن، اعضای گروه سرود دانش آموزان مدرسه قطب راوندی قم بر اثر اصابت راکت در میان شعله‌های سهمگین آتش سوختند و به همراه مربی و راننده و نود نفر از شهروندان قمی به شهادت رسیدند. 🔻هواپیمای متجاوز بعثی که در سال ۶۵، حقوق بشر آمریکایی-اروپایی را میان شهروندان ایرانی توزیع می کرد در سه راه بازار قم، این جنایت دردناک را آفرید. 🔻امروز آن خلبان هواپیمای متجاوز و همرزمانش پیر و فرسوده شده‌اند و پشت رایانه‌های متجاوز نشسته‌اند و دوباره دانش آموزان ایرانی را هدف گرفته‌اند اما اینبار با راکت‌های شیطانی فضای مجازی رها شده ... ✍حمیدرضا ابراهیمی 🔴 👇 @bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈برای انتخابات. نظر حاج سعید قاسمی در مورد محمدباقر قالیباف. eitaa.com/revaayatgar
💢 در آستانه ی آغاز دهه ی اجلاسیه کنگره ملی ٢٤٠٠٠ شهید پایتخت : 🔹رونمایی از طرح نقاشی فرماندهان شهدای انتظامی جمهوری اسلامی ایران که مجاهدانه در میدان نبرد جنگیدند و آرامش را به مردمان خود هدیه دادند... 🇮🇷شهدا مظهر قدرت ایران🇮🇷 شهید همیشه زنده وطن سید نورخدا موسوی نیز به عنوان یکی از فرماندهان شهید انتظامی در این پوستر باعث افتخار لرستان است.... @seyyednoorkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 آیت‌الله توکل در مسجدمقدس جمکران : ««خودتان را برای آماده کنید ان‌شاءالله ظهور را خواهیم دید و را همین به دست می‌دهند»» eitaa.com/revaayatgar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی ای شاه خلقت در دو عالم علی ای فخر روز و روزگارم سپاس از خالق هستی که دارم امامی چون علی در این سرایم امیر مؤمنان و پهلوان است سپاس از خالق و از کردگارم خداوندا ، تو ای پروردگارا ! به نزد شاه عالم، خاکسارم فدای نام و راهت ای علی‌جان تو را از عمق جانم دوست دارم امیدم را بر این حب تو بستم به محشر باشد این را افتخارم بود بیچاره آن‌کس را که گردد رها از راه و رسم آن نگارم امیرالمؤمنین! ای دابة‌الارض! تویی آن ثروت هر دو جهانم خدایا در رهش جانم بگیران چرا که این‌چنین من شادمانم ⚡️✨💥💫عید میلاد حضرت امیرالمؤمنین، بر عاشقان حضرتش، شادباش و مسرور باد. ✍شاعر: سیدمحمد مصطفوی آل‌هاشم ثبت شده در انجمن شاعران جوان به نشانیِ👇: https://shaeranejavan.com/forums/topic/مدح-حضرت-امیرالمؤمنین/ eitaa.com/revaayatgar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 ۵ بهمن سالروز شهادت خبرنگار شهید مدافع حرم علی انصاری که همانند شهید آوینی به آرزویش رسید گرامی باد. ♦️برشی از مستند «پل» و صحبت‌های شهید انصاری در لحظات اولیه زخمی شدن و شهادتش را ببینیم تا به حقانیت شهدا و وعده‌های قرآن در خصوص جایگاه آنها پی ببریم. در زمان 02:36 از این کلیپ آیه مبارکه «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» به طور عملی تفسیر می شود. 🔸این شهید بزرگوار خبرنگار شبکه تلویزیونی الغدیر و عضو گروه مستند ساز ایرانی بود که با شجاعتی عجیب سعی در نشان دادن ظلم شیطان و تروریست ها به نسل بعد از خود داشت که نهایتاً غریبانه، مظلومانه و با ابهت هرچه تمام در تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۵ بر روی یک «پل» در منطقه مقدادیه استان دیاله عراق به کاروان عاشورا پیوست. 🔸شهید انصاری اصالتاً اهل کشور عراق اما متولد و بزرگ شده شهر مقدس قم بود. او تفسیر کرد این بیت شعر را که شاعر می فرماید: «مرز ما عشق است هرجا اوست آنجا خاک ماست، سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی می کند؟» 🌷لینک مستند ۴۸ دقیقه ای «پل»👇 https://www.aparat.com/v/FmNaS 👇 @ravayatefathavini
آمدم دنیا بـرای دیدن روی علی ورنه من با مردم دنیا چه کاری داشتم!؟ eitaa.com/revaayatgar
یه برزیلی پرسید نماز شب چه جوری می خونن؟ براش توضیح دادم.... 🌙 🌐 @rahyafte_com
گرامی باد چهلمین و دومین سالگرد حماسه‌ی مردم شهر آمل و شهدای پاک آن، در مقابله‌ی با تروریست‌های کمونیست و ضد انقلاب در ۶ بهمن ۱۳۶۰... eitaa.com/revaayatgar
‼️شهید مظلومی که در خانه‌اش هم به او منافق می‌گفتند. ❤️طلبه‌ی پاسدار شهید محمد تورانی. eitaa.com/revaayatgar
‼️شهید مظلومی که در خانه‌اش هم به او منافق می‌گفتند. ✅بخش اول شهید محمد تورانی، متولد ۱۳۳۶ در روستای ایلال از توابع شهرستان ساری. وی الگو و اسوه‌ی اخلاق و معنویت بود. گمنامی را به نامش سند زده اند و مصلحت خداوند بر این تعلق گرفته است که ناشناخته بماند. مردی بزرگ و بسیار مقید و پیرو بی‌چون و چرای حضرت امام خمینی. انسانی که جلوه‌ی معرفت الهی بود. دوران طلبگی را در مسجد مصطفی خان ساری سپری کرد. او در سال ۱۳۵۸ به سپاه پاسداران شهرستان ساری پیوست و در تمام مراحل خدمت اعم از برخورد با دشمنان داخلی و خارجی بسیار فعال و کوشا بود. از جمله فعالیت‌های ایشان علیه ضدانقلاب، نفوذ در تشکیلات گروهک نفاق در شهرستان ساری با اجازه مسئولین وقت، سردار متولیان، سردار شهید طوسی و سردار شهید محمدیان بود. با مراعات تمام جوانب امنیتی، به ظاهر از سپاه اخراج گردید. این اخراج طوری انجام گرفت که آبرو و اعتبار شهید در بین افراد حزب‌اللّهی و پاسداران رفت، به طوری که هر کس به ایشان می رسید، می‌گفت: «منافق از سپاه برو. سپاه جای شما افراد منافق نیست!». حتی بعضی از مواقع، از سپاهیان کتک هم می‌خورد. ذات‌الله محمدیان، همرزم شهید از آن روزها این چنین می‌گوید: «روزی به اتفاق این شهید بزرگوار در آسایشگاه سپاه مشغول استراحت بودیم که یکی از برادران پاسدار به ایشان گفت: «منافق برو بیرون! این جا جای شما نیست.» ایشان گفتند: «باشد من بیرون می‌روم، اما شمائی که حزب اللهی هستید، ولایت فقیه را برایم تعریف کنید یعنی چه؟ چرا بدت می‌آید وقتی که می‌گویم بهشتی در لانه جاسوسی پرونده دارد؟» در این موقع بود که آن برادر پاسدار با عصبانیت تمام ایشان را از آسایشگاه بیرون کرد. سپس باهم به خارج از سپاه رفتیم. گفتم: «آقای تورانی این چه حرفی است که شما می‌زنید که بهشتی در لانه جاسوسی پرونده داشته!؟» ایشان در جواب گفتند: «بهشتی که هیچ، حتی حضرت امام هم در لانه جاسوسی پرونده دارند.» این دیگر زمانی بود که به قول معروف آمپر ما بالا رفته بود و با عصبانیت سرش داد زدم : «چرت و پرت می گوئی!» ایشان با حالت لبخند گفتند:«آن پسر نفهمید، شما هم نفهمیدی من چه می گویم. یقیناً حضرت امام و آقای بهشتی و دیگر بزرگان در لانه جاسوسی پرونده دارند، اما نه به نفع آمریکا، بلکه به ضرر آمریکا.» اینجا بود که تازه فهمیدم که ایشان علیه حضرت امام حرف نزده است! ایشان داماد ما بودند، یعنی شوهر خواهرمان و پس از اینکه قضیه نفاق ایشان مطرح شد، چندین مرحله خواهرمان آمد که من دیگر با ایشان نمی‌توانم زندگی کنم و می‌خواهم درخواست طلاق بدهم‌. این موضوع را وقتی با حاج آقامحمدیان در میان گذاشتیم، گفت: «کمی صبر کنید، شاید خداوند چاره‌سازی کند و مشکل حل شود. ان‌شاءاللّه عقل بر سرش می‌آید و از این افراد بی‌وطن جدا می شود!» در آن زمان، در و دیوارهای خانه‌اش توسط خواهرمان(همسر شهید تورانی) مملو از مرگ بر منافق، و مرگ بر ضد ولایت فقیه نوشته می‌شد و ایشان هم مظلومانه در منزل سکوت می‌کرد. موضوع از آنجایی شروع می‌شد که ایشان متوجه شدند که چند نفر از دوستان و آشنایان گذشته، در بیرون مشغول جمع آوری سلاح و مهمات غیر قانونی هستند و این موضوع را با شهید محمدیان و شهید طوسی در میان می‌گذارند، که این عزیزان با مشورت فرمانده محترم جناب آقای مصطفی متولیان، تصمیم می‌گیرند که ایشان را به عنوان منافق از سپاه اخراج کنند! این کار هم برای سپاه اهمیت داشت و هم برای شخص شهید تورانی و هم برای خانواده ما. لذا فرماندهان محترم وقت می‌بایست ترتیبی اتخاذ می‌کردند که با برنامه فراگیری بتوانند همه مسائل را تحت پوشش قرار بدهند و آنگاه اقدام کنند. لذا در مرحله اول، شایعه اخراج در سپاه مطرح شد. در یک جو ناباورانه‌ای همه برادران سپاه و خانواده محترم و همه آنهایی که خانواده تورانی را می شناختند متوجه شدند که تورانی آخرت خود را به دنیای دیگران فروخته است. با همه ناباوری و حیرانی، این خبر سریع و جدی مطرح شد که همه باور کردند، حتی همسر و بستگانش، لذا تورانی مظلومانه با سپاه خداحافظی کرد. فرماندهان سپاه باز هم بی‌کار ننشستند، قدم بعدی برای نشان دادن این که او ضد انقلاب است، ارتباط وی با کتابخانه رسالت بود که یکی از برادران پاسدار مسئول آنجا بود. 👈ادامه دارد... eitaa.com/revaayatgar
‼️شهید مظلومی که در خانه‌اش هم به او منافق می‌گفتند. ✅بخش دوم در فصل بهار و تابستان و با توجه به شرایط، با پول سپاه یک دستگاه آبمیوه‌گیری و شربت سازی و ماشین بستنی و یخچال به طور غیر مستقیم برای ایشان خریداری گردید و با اشاره سپاه، ایشان برق مغازه خود را از خانه‌ی رسالت تأمین می‌کرد و پس از مدتی به دستور فرماندهان سپاه برای عادی جلوه دادن موضوع نفاق این شهید، برق این دستگاه یخچال سیار را قطع کردند و ایشان مجبور شدند مثلاً دستگاه را به نصف قیمت خریداری شده بفروش برساند. در مرحله بعدی، فرماندهان محترم سپاه، تصمیم می‌گیرند که یک دستگاه موتور سیکلت برای شهیدمحمدیان خریداری کنند که از طریق ایشان به شهیدتورانی فروخته شود. این معامله انجام می شود و پس از مدتی که مثلاً سپاه متوجه این معامله می‌شود، به شهید محمدیان تذکر داده می‌هند که به لحاظ پاسدار بودنتان حق معامله با افراد منافق(شهید تورانی) را نداشته و باید این معامله را به هم بزنید. شهید محمدیان نیز موتور سیکلت را از ایشان پس گرفته و به دیگری می‌فروشد. البته تمام این‌ها فشارهائی برای عادی‌سازی مسائل، جهت انجام مأموریت شهید تورانی بوده است. شهید بزرگوار تورانی، فردی تیزهوش و دارای شم اطلاعاتی بسیار بالائی بود. ایشان گفته بودند که من این توانائی را دارم که با آنها(مجاهدین خلق) ارتباط برقرار کنم. در هر حال ایشان در این راه زحمات و اذیت‌های بسیاری را متحمل شدند . پس از شهادت ایشان، روزی دادستان انقلاب وقت آقای جمعه‌ای، در سپاه در سخنرانی خود گفته بود که: «این شهید یک الگو و یک اسوه برای نسل آینده است. من به خاطر دارم ایشان چندین بار همراه افراد منافق دستگیر می‌شدند و کتک هم می‌خوردند و بازداشت می شدند، حتی چند بار هم در دستشوئی بازداشت بودند، ولی به خاطر رضای خداوند این همه بی‌احترامی و مشکلات را تحمل می‌کردند . لازم به توضیح است که شهید تورانی در آن بحران ترور منافقین در چندین مرحله برادران را از عملیات‌هائی که از آنها مطلع شده بود با خبر می‌کردند، به طور نمونه، روزی در خیابان انقلاب برادر پاسداری که قرار بود مورد ترور منافقین واقع شود، شهید تورانی وقتی آن برادر پاسدار را می‌بیند به ایشان اطلاع می‌دهد که مواظب باشید که می گ‌خواهند شما را بزنند، اما آن برادر پاسدار با توهین به این شهید می‌گوید شما مواظب خودت باش. پس از اینکه چند قدمی از ایشان دور می‌شود مورد حمله قرار می گیرد، اما گلوله به ایشان اصابت نمی‌کند . این شهید بزرگوار در روستای خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب جوانان را جمع می‌کرد و آنان را در مسیر قرآن و انقلاب و امام قرار می داد و این امر باعث شد که در روستای "ایلال" که بالای یکصد خانواده جمعیت داشت حتی یک نفر هوادار منافق یا اعضای منافق نداشته باشد، بلکه چندین جوان بسیجی و پاسدار شهید در این روستا هم داشته باشیم . قبلاً توضیح دادم اینجانب هم از وضعیت این شهید که به صورت نفوذی وارد تشکیلات منافقین شده بود با خبر نبودم،اما در تاریخ ۱۳۶۰/۰۶/۲۶ که اینجانب عازم جبهه بودم برادر شهیدم رحمت‌الله که خود از بزرگواران بود به من گفت: «با توجه به اینکه عازم جبهه هستید باید موضوعی را به صورت محرمانه به اطلاع شما برسانم و آن اینکه تورانی منافق نیست بلکه همچنان به عنوان پاسدار انقلاب اسلامی و با توجه به مصلحت فرماندهان محترم سپاه ساری وارد تشکیلات منافقین شده است.» همچنین ایشان گفتند که: «این موضوع را به جزء آقای طوسی، متولیان و من، هیچ کس از آن مطلع نیست و تمام موضوعات و مواردی که علیه تورانی مطرح شده اولاً به خواست قبلی خودشان بوده، ثانیاً برای مصلحت انقلاب اسلامی و ما امت مسلمان است. چون ما از طریق تورانی مطلع شدیم که عده‌ای جهت مقابله با امام و انقلاب در حال تهیه اسلحه هستند و قصد دارند دست به اسلحه ببرند، لذا خود ایشان جهت این مأموریت انتخاب شد.» گفتم: «چرا به همسرش نگفتید و چرا زندگی‌اش را خراب کردید!؟» که گفتند: «ان‌شاءاللّه درست می‌شود و خداوند به زندگی آنها سامان می‌دهد.» در هر حال ما در تاریخ ۱۳۶۰/۰۶/۲۶ به اتفاق سردار کمیل، شهید ورجی، شهید بردبار، شهید آهنگر و دیگر برادران، در گروه ۲۰ نفره‌ای عازم غرب کشور شده و به سوی مهاباد رفتیم. درتاریخ ۱۳۶۰/۰۷/۱۵، با همکاری این شهید بزرگوار، منافقین و خانه تیمی آنها، به همراه چندین قبضه اسلحه و مهمات، به دست سپاه دستگیر و منهدم شد. ما این خبر را در روزنامه یا رادیو شنیدیم. تورانی، این مظلوم انقلاب اسلامی، مأموریت خود را به پایان رسانده بود، اما به چه قیمتی!؟ همان‌طور که حضرت امام خمینی در مورد قطع‌نامه۵۹۸ فرمودند که: «من آبروی خود را با خدا معامله کردم»، این شهید عزیز نیز آبروی خود را با خدا معامله کرد. 👈ادامه دارد... eitaa.com/revaayatgar
روایتگر: ‼️شهید مظلومی که در خانه‌اش هم به او منافق می‌گفتند. ✅بخش سوم(پایانی) وی با توجه به ارتباطی که با دمکرات و کومله برقرار کرده بود، به اتفاق شهید طوسی، شهید محمدیان، کریم کریمی و سورکی آزاد، به ارومیه رفت. ایشان توانسته بود چندین قبضه اسلحه از آنان خریداری کند و با یکی از فروشندگان سلاح، آن‌را با اتوبوس تا تهران بیاورد که در یکی از ایست بازرسی ها توسط اسکورت نامحسوس توسط برادران طوسی، محمدیان، سورکی آزاد و کریمی، فروشنده سلاح دستگیر می‌شود . در تاریخ ۱۳۶۰/۰۸/۲۳ بود که خبر شهادت تورانی از طریق سردار کمیل در مهاباد به ما رسید و این بود عمر با برکت تورانی عزیز که با تمام توان از مقام جمهوری اسلامی ایران و حضرت امام، دفاع جانانه ای کرد. و سرانجام در مصاف با ضد انقلاب داخلی در جنگل سرسبز و انبوه آمل به لقاء‌حق پیوست، اما نحوه شهادت و تشییع پیکر پاک این شهید مظلوم، خود داستان دیگری دارد. پس از اینکه شهید تورانی به دو مأموریت خود پایان داد در اواخر مهر ماه سال ۱۳۶۰ رسماً وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساری شده و مجدداً لباس سبز پاسداری را به تن کرده و یک‌بار دیگر دوستان و همرزمان او با شادمانی و شرمندگی او را به آغوش گرم خود گرفتند. اما شرمندگی از آن جهت که چرا آنقدر به این شهید عزیز توهین کردند و آبرویش را بردند و کتکش زدند و آرزوی مرگش را داشتند. اما این شادی و شرمندگی خیلی به طول نینجامید. از اواخر مهر ماه تا ۲۲ آبان، زمان کمی باقی مانده بود، که یک دفعه خبر شهادت این عزیز، در محوطه سپاه ساری پیچید. سالن عملیات آن وقت، و محوطه لشکر ۲۵ کربلای فعلی پر از غم شد. خاطره‌ی غم انگیز روز تشیع پیکر پاک شهید تورانی، و با آن صدای گرم نوحه‌سرائی برادر جانباز حاج مصطفی شیرزاد را کسی فراموش نمی‌کند. واقعاً برای کسی که این قضیه برای او تازگی دارد قصه است، اما برای کسانی که با این شهید بزرگوار مأنوس بودند غصه است. لذا پس از این‌که شهید عزیز به جمع خانواده سپاه باز می‌گردد مأموریت می‌یابد که دوره‌ی اطلاعات را طی کند و برای موفقیت‌های بعدی از تجربیات علمی نیز بهره مند گردد. به همین دلیل، عازم شهر چالوس(منطقه ۳ سپاه گیلان و مازندران) می‌شود، که پس از چند روز ماندن ایشان در چالوس، مصادف می‌شود با حمله گروهک ضد انقلاب موسوم به "سربداران جنگل" در" آمل" . گروه‌هایی برای مقابله با ضد انقلاب از اطراف به منطقه عازم می‌شوند که به دو دسته تقسیم می‌شدند. دسته اول، به عنوان چکش، و دسته دوم به عنوان سندان(نمادهای کومونیست‌ها)، که گروه شهیدطوسی و گروه شهیدتورانی و چند گروه دیگر به عنوان گروه چکش عملیات را آغاز می‌کنند، و گروه شهیدمحمدیان و چند گروه دیگر به عنوان گروه سندان از قسمت برنامه ریزی شده عملیات را پی می‌گیرند. با غروب آفتاب روز ۲۲ آبان ماه ۱۳۶۰، آفتاب عمر شهید محمد تورانی به همراه دوست همرزمش شهید شعبان کاظمی غروب کرده و از جمع پاسداران ساری جدا می‌شوند و به لقاء‌حق می‌پیوندند. پیکر پاک شهیدکاظمی پس از انتقال به بیمارستان، به ساری منتقل و تشیع می‌گردد، اما پیکر پاک شهیدتورانی همچنان مظلومانه در جنگل "آمل"باقی مانده و به دست ضد انقلاب کور دل می‌افتد. از تاریخ شهادت ایشان در ۱۳۶۰/۰۸/۲۲ تا ۱۳۶۰/۱۱/۱۱، کسی خبری از بدن پاک این شهید نداشت و پس از اینکه ضد انقلاب موسوم به" سربداران جنگل "حمله به شهر" آمل" را شروع کردند و آن‌چه به سر آنها آمد که حضرت‌امام فرمود: «دیدید که مردم" آمل" چه بر سر شما آوردند.» مردم" آمل" و اطراف، با همکاری برادران پاسدار و ارتش و بقیه نیروهای مسلح آنها را منهدم کردند، عده‌ای از آنها را کشته و عده‌ای هم اسیر شدند و در بازجویی‌ای که از آن مزدوران به عمل آمد معلوم شد آنها پیکر بی‌جان یا نیمه‌جان شهید‌تورانی را پس از جدا کردن سر از بدنش، آتش زده اند. با راهنمایی آنها، تکه‌هایی از جسم پاک آن بزرگوار که ۲ کیلو هم نمی‌شد، روی دست ملائک، دوستان و آشنایان و همرزمان ساروی از مسجد ساری به گلزار شهدا تشیع گردید. 🌹شادی روح پاک شهید محمد تورانی و دوستان شهیدش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم. eitaa.com/revaayatgar