eitaa logo
روایت انقلاب وحریم وحرم مقدس
3 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
15 فایل
این کانال ،روایت شهدای انقلاب ودفاع مقدس ومدافعین حرم،امنیت،خدمت،سلامت،پیشرفت،و...هست که سبک زندگی شهدایی وایثارگریهای این شهداورزمندگانش راتبیین و ارائه خواهدکرد. تامشمول آنکه فرمودزنده نگه داشتن یادشهداکمترازاجرشهادت نیست قرارگیریم ان شاءالله.
مشاهده در ایتا
دانلود
سید رضاطباطبایی عزیز
هدایت شده از مغز خاکستری
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آیا تابحال چیزی راجع‌به حاکم شدن اسلام بر اسپانیا و پرتغال شنیدید؟ ⚠️ مسیحیت تحریف شده چطور با شبیخون فرهنگی به جوانان اسپانیا، این کشور را از اختیار اسلام درآورد ♨️ شبیخونی که امروز هدفش انقلاب اسلامی ایران است؛ یک جنگ پنهانی تمام عیار ضد ایرانی 🇮🇷 🔺 🔻 @khakestary_amar
هدایت شده از شهیده نسرین افضل
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لحظاتی از آخرین غبار روبی حرم امام هادی (ع) در سامرا توسط حاج قاسم سلیمانی🌹
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
که چی مثلاً ... ✖️وسط این گرانی و بدبختی، اینهمه هزینه رو صرف جشن می‌کنید! ✖️شهر رو بهم می‌ریزید، ترافیک درست می‌کنید! ✖️اینهمه غذا می‌پزید، چرا فقط به نیازمندان نمیدین؟ 💥آخه منظورتون از این مسخره بازیا چیه؟ ∞♥️∞ ❣
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. https://chat.whatsapp.com/BgXJnQTnhvj5IVCL6nRX5A
16.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"به یاد مرشد شهید علی صابری". روح همه شهداء شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد،پیشاپیش عید سعید غدیر خم بر همگان مبارک باد
بخشی از وصیت نامه شهید ابراهیم رفیعی «طلبه شهيد: ابراهيم رفيعي» من حيران گشته‌ام از اين كه اين بزرگ نعمت خدا، يعني جهاد في سبيل الله چطور نصيبم گشته است. نعمتي كه خداوند مخصوص اولياء خاص خود قرار داده است. در جبهه بدجوري بوي بهشت و رضوان الهي و ابديت پيچيده، استشمام بوي بهشت همچون زنجيري دست و پايم را گرفته كه حتي لحظه‌اي دوست ندارم از جبهه و ياد و ذكر خدا و شعور و معنويت و نوكران امام زمان جدا شوم. دوست ندارم از مبارزه با كفر و ظلم و فساد و طغيان صداميان و يزيديان زمان و تكامل به سوي الله غافل شوم و زندگي‌ام را صرف راه و كار ديگر كنم… چنان گرفتار عشقم كه خواسته‌اي جز سوختن واز خود فاني شدن و به خدا رسيدن و در درياي وجود مطلق غرق شدن، ندارم. «از دست نوشته هاي شهيد» استان: آذربايجان شرقي شهرستان: تبريز تولد: 1338 شهادت: 29/8/1362- پنجوين  
ا فراموش کردم خدمت شما عرض کنم وقتی بالای سر پیکر این شهید بزرگوار رسیدیم دیدم که هنگام تیراندازی ازپشت یک گلوله به سر ایشان برخورد کرده بود وازقسمت جلو از داخل چشم خارج شده بود وبعدازگذشت یکماه پیکرمطهر این شهید سالم روی زمین درمقابل آفتاب گرم منطقه عملیاتی مهران آرام گرفته بود. روحش شاد ویاد این شهید بزرگوار وهمه شهدا گرامی باد راوی: علیرضا ارشادی (فشکی)
سلام، خاطراتی چند درباره شهید حسین کافی ازبچه های قزوین قبل وبعد شهادت قبل ازعملیات کربلای یک با تعدادی ازبچه های تخریب ازجمله شهیدحسین کافی، شهید داود قلعه ای مامور شدیم به واحد اطلاعات عملیات لشکرجهت شناسایی برای عملیات هرشب درغالب گروهای چهار وپنج نفره می رفتیم برای شناسایی البته بنده وشهید کافی وشهید قلعه ای هریک دریک گروه جداگانه فعالیت می کردیم یکی ازشبها که گروه شهید کافی برای شناسایی وبسمت خط دشمن حرکت کردند وبانزدیک شدن به میدان مین دشمن. شهید کافی با برادرجواد نیافر به پشت میدان مین نزدیکترشده وشهید کافی طبق روال شبهای گذشته وارد میدان مین جهت خنثي کردن مین ها وارد عمل می شود وازطرفی عراقیها که در وسط میدان مین سنگر کمین داشتند متوجه حضورشهیدکافی و دوستانش شده بودند وسعی بر به اسارت درآوردن آنها داشته اند ولذا باشروع بکارشهید کافی درمیدان مین و با وزش ملایم نسیم باد ازسمت عراقیها به سمت نیروهای خودی آقاجواد که دربیرون میدان مین بوده متوجه ح کت عراقیها به‌سمت شهید کافی می شود و با صدای آهسته به شهید کافی هشدار می دهد که بیا عقب عراقیها دارن میان شهید کافی بعد از متوجه شدن کار را متوقف وبسمت عقب شروع به حرکت می‌کند درهمین حال آقا جواد از میدان مین فاصله گرفته وکمی دور می شود شهید کافی هم سرعت حرکتش بیشتر کرده.وعراقیها که متوجه می شوند بچه ها ازحضور آنها باخبر شده اند به شهید کافی اختیار ایست می دهند وایشان شروع به دویدن وازمیدان مین خارج می شود از طرفی نیروهای دشمن به ناچار مجبور به تیراندازی بسمت شهید کافی می شوند. درادامه خاطرات شهید حسین کافی قبل از عملیات کربلای یک بایستی خدمت خانواده معظم این شهید بزرگوار وهمه شما پیشکسوتان جبهه وجنگ عرض کنم این مطالب به نقل قول ازبرادر عزیزم جناب آقای جواد نیافر صبح روز واقعه برای ما بازگو نمودند که برای شما عزیزان بازگو میکنم. آقا نیافر درادامه بیان کردند من که خودم با نزدیک شدن عراقیها بسمت عقب می دویدم باصدای شلیک گلوله ی دشمن بسمت شهید کافی یک لحظه صدای کلمه آخ بگوشم رسید واحساس کردم شهید کافی مجروح شدند به‌هرحال آقاجواد بسمت نیروهای خودی حرکت کرده وخود را به آنها می رساند. البته تا چند شب شناسایی ها به علت حساس شدن منطقه و هوشیاری دشمن متوقف شد وازطرفی هم همه نگران شهید حسین کافی بودیم که چه شده آیا مجروح شده ویا اسیر وتا چند روز وشب همه احتمال می دادیم که ایشان ممکن است مجروح شده باشه وشبهای تا مسافتی به سمت دشمن می رفتیم که شاهد از ایشان خبری بدست بیاریم ولیکن هیچ خبری بدست نیامد. کم کم با عادی شدن شرایط دوباره فعالیت گروها به حالت گذشته برگشت، وقرار شد بنده بجای شهید کافی در گروه آنها فعالیت نمایم وشبها مسیرحرکت رو با احتیاط می رفتیم تا شاهد در کنار فعالیت خود خبری هم ازشهید کافی بدست آوریم ولی تا روز عملیات چیزی دستگیرمان نشد. روز صبح عملیات بایکی رفقا واحد با یک موتور به سمت میدان مین تقریبا در شعاع مسیرحرکت گروه شهید کافی بسمت جلو حرکت کردیم وبسمت راست و چپ مسیر به جستجوی پیکر احتمالی این شهید بزرگوار مشغول شدیم ولی هیچ خبری نبود ناگهان دروسط میدان مین یک تپه خاک نظرمان را به خود جلب کرد پیش خود گفتیم شاهد شهید کافی درحین درگیری با عراقیها دراین نقطه شهید شده باشد وآنها روی پیکر این شهید عزیز خاک ریخته باشد از موتور پیاده شدیم وبا احتیاط خاک را زیرو کردیم. ولی چیزی دستگیرمان نشد، با ناامیدی تصمیم گرفتیم که برگردیم با وزش نسیم باد ازسمت تپه کوتاهی درسمت چپ ما بود بوی جسد به مشام میرسید که ازموتورپیاده شده ودرمسیر بو حرکت کردیم از دور روی تپه برجستگی ای به چشم می خورد بانزدیک شدن به آن ناگهان با پیکر شهید کافی که به صورت افقی بسمت افتاده و روح مطهرش به آسمان پرکشید بودو درکنار برادرشهیدش وسایر رفقایش درجوار حق آرام گرفته بود که بعد حدود یکماه پیکرش بلطف الهی پیدا شد. موضوع دیگری که لازم است خدمت شما عرض کنم اینکه ما حدود یکی دو ماه درمنطقه چنگوله که محل استراحتمان بود وبا رفقا بودیم یک روزصبح شهید کافی گفت دیشب خواب دیدم پیکر برادرم راآوردند البته ما تا آنروز البته بنده نمی دانستم که برادر ایشان شهید ومفقودالاثر هستند ومطالبی در رابطه با شهید وشهادت وما پیش خود گفتیم ایشون هم شهید میشه وچند روز بعد این مطالب که در بالا خدمت شما عرض شد اتفاق افتاد وبا نامشخص بودن وضعیت شهید کافی تا قبل ازپیدا شدن پیکر مطهر ایشان ما خیلی ناراحت بودیم که خانواده این شهید با توجه مفقودی فرزند قبلی‌شان حالا چگونه خبر نامشخص بودن وضعیت ایشان را به خانواده اش بگویند وتا پیکر مطهر این شهید پیدا نشده بودبه خانواده ایشان چیزی گفته نشده بود. خداوند به ما توفیق پاسداری از خون شهدا را عنایت فرما وروح مطهر همه آنها را با شهدای کربلا محشور فرمایید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد ضمن