باسلام . نحوه شهادت اسماعیل خوشبخت در عملیات بیت المقدس هفت(۲۳ خرداد ۱۳۶۷)
راوی : عزلزی👈 اسماعیل خیلی شوخ طبع و با همه شوخی میکرد ، بخاطر همین از شوخی هاش ، بعضی ها ازش ناراحت بودن و تحملش نمیکردن . حتی بعضیها از من میخواستن تا از دسته بیرونش کنم . درصورتیکه به همه میگفتم اسماعیل دوست نداره در جمع کسی ناراحت و یا گرفته باشه ، به همین خاطر زیاد شوخی میکنه .
هنگام وداع آخر ، بچه ها زیاد ، به سمت اسماعیل نمیرفتن ، چون کسی فکر نمیکرد که شهادت روزیِ اسماعیل بشه.
یادمه خودم فقط بغلش کردم و گفتم ، دمت گرم .
وقتی حرکت بسمت دشمن آغاز شد ، اسماعیل پابرهنه بود ، برادر محمدعلی آزادی ازش پرسید چرا کفش نداری ؟ گفت : کربلا رفتن خون میخواد .
عملیات با رمز یا اباعبدالله الحسین شروع شد . وقتی به خط دشمن زدیم ، آتیش دشمن اون قدر زیاد بود مجبور شدیم نیروها رو بخاطر در امان بودن ترکش خمپاره ها بفرستیم زیر زنجیرهای تانک تا مخفی بشن . هنگامیکه نیروها همه رفتن زیر تانکها ، خودم رفتم زیر تانکی که اسماعیل دقیقا کنارم دراز کشیده بود . تو اون شرایط سخت و نفس گیر ، همه نیروها به یک نوعی دعا میکردن تا آتیش دشمن کم بشه . یادمه اسماعیل با صدای بلند داد میزد و میگفت : یا امام زمان(ع) ! ما برا تو اومدیم کمکمون کن . هی دم به دم حرفاشو تکرار و گریه میکرد . همه ی نیروها پیش خودشون فکر میکردن که اسماعیل امام زمان(ع) رو صدا میکنه و بعدش می خنده . در صورتیکه اسماعیل سیم ارتباطش با خدا وصل شده بود و واقعا گریه میکرد . همانطور که هنگام حرکت کفش نپوشید و گفت کربلا رفتن خون میخواد . درواقع به اسماعیل الهام شده بود که شهید میشه !!!
واما ادامه خاطره👈مقر دشمن رو تا قبل از روشن شدن هوا تصرف کردیم و طبق تجربه میدونستیم که فردا به محض روشن شدن هوا ، دشمن تک میکنه تا منطقه رو باز پس گیری کنه . ما هم بلافاصله بالای دِژ ، سنگر انفرادی برا خودمون آماده کردیم تا جلوی تک دشمن بتونیم از خودمون دفاع کنیم . سنگر من با اسماعیل حدود دو متر بود . ساعت ۷ صبح خبر دادن که ماشین پشتیبانی از عقبه کمپوت خنک اورد . من برا تحویل کمپوت رفتم و به تعداد نیروهام کمپوت برداشتم و اومدم . آخرین کمپوت رو به اسماعیل دادم که سنگرش کنارم بود . مشغول باز کردن سَر کمپوت بودم که یهویی یه خمپاره ۸۱ ، زوزه کِشان به سمت ما اومد . از سوت خمپاره متوجه شدم که دقیقا میوفته تو سنگرم . درنهایت خمپاره بین من و اسماعیل افتاد . چند ثانیه بعد هنگامی که گرد و غبار مقداری کم شد دیدم اسماعیل تو سنگرش نیست . اسماعیل توسط موج انفجار به پائین دِژ پَرت شده بود !!! بلافاصله رفتم پیشش و چون بدنش خونی نبود و صورتش به خاک چسبیده بود فکر کردم موج انفجار گرفت و بیهوش شد . چند بار صداش کردم دیدم جوابم رو نمیده . موی سَرش رو گرفتم و چند بار صورتش رو به زمین کوبیدم تا شاید هوش بیاد . ولی هیچ فایده ای نداشت . مجبورا صورتش که رو زمین بود چرخوندم و دیدم سیاهی تو چشمش نیست . لحظاتی
بعد متوجه شدم یه ترکش کوچوله به اندازه نخود رفته بود تو قلبش و شهید شد . بلافاصله چشماشو بستم تا پدر ، مادر و همسرش هنگام وداع با چشم باز با اسماعیل وداع نکنن .
خواننده محترم ! اسماعیل یک روز عقد کرده بود که از فریدونکنار اومد و چند روز بعد هم در شلمچه عزیز شهید شد. برا شادی روح امام و شهدا ، به ویژه پدر و مادر شهید اسماعیل خوشبخت سه صلوات هدیه کنیم.🌷🌷
راوی: حاج علی محسن پور
1.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ز غوغای جهان فارغ فقط ایشون😁
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام مومنین این کلیپ را ببینید حتما غز علنای طراز اول اهل سنت راجب کتمان شهادت حضرت صدیقه سلام الله علیها و پاسخ های کوبنده متکلم بزرگ شیعه حضرت ایت الله استاد معظم قزوینی از صحیحین و منابع دسته اول عامه خیلی جالبه حتما دان کنید و نشر بدید
3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نبش قبر شهید بهنام محمدی ۱۳ ساله
15.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 پس از دیدار با مرحوم شریعتمداری، فضای قم متشنج بود؛ خطر برای امام بسیار جدی بود
انصاری عضو تیم حفاظت امام(ره):
🔸فضای قم، یک فضای بسیار متشنجی بود و ما از منزل آقای شریعتمداری که امام را سوار کردیم و به طرف منزل رفتیم، من به تنهایی احساس کردم که خطر برای امام بسیار جدی است.
@jaarchi_qom
📣 اخبار ریزُ درشتِ استان قم👆
15.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 پس از دیدار با مرحوم شریعتمداری، فضای قم متشنج بود؛ خطر برای امام بسیار جدی بود
انصاری عضو تیم حفاظت امام(ره):
🔸فضای قم، یک فضای بسیار متشنجی بود و ما از منزل آقای شریعتمداری که امام را سوار کردیم و به طرف منزل رفتیم، من به تنهایی احساس کردم که خطر برای امام بسیار جدی است.
@jaarchi_qom
📣 اخبار ریزُ درشتِ استان قم👆
هدایت شده از مردم میدان
♦️ این ها عکس های شیرالله قنبری جانباز شیمیایی و اعصاب و روان کرمانیه که ۳۶ ساله قرنطینست
🔹 به خاطر عفونت و بیماری های شدید تنفسی نمیتونه به خانواده اش نزدیک بشه
🔹 چه خون هایی که برای این خاک رفت که ایران ایران بماند
🔹 بعد یه عده چپاولش میکنن یه عده هم رهاش میکنن میرن بهش میگن خراب شده!
🔹 کاش مردم قدر میدونستن
🔴 به کمپین بزرگ انقلابیون بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2182086783Cb32c15873f
هدایت شده از حرم
4.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم پاسخ چرا رنگ چادر مشکیه خیلی خیلی خیلی کوتاه اما بسیار بسیار پاسخ علمی و جذاب و منطقی و عقلی هست حتماً ببینید با تشکر فراوان ✋
#حجاب🌷🌹
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
هدایت شده از مجتبی سیاری 🌹مکتب حاج قاسم
توجه 📢 اطلاعیه مهم 📣 توجه
⚘⚘⚘⚘🌺🌺🌺
سلام، عرض ادب و احترام؛
👈 اعزام کاروان راهیان نور غرب و شمال غرب
ویژه خانواده های معظم و معزز شهدا و خادمین شهدا (فقط خواهران )👉
💝 سفر به سرزمین مجاهدت های خاموش💝
✅ بازدید از مناطق عملیاتی در استان های کردستان و آذربایجان غربی و
شهرهای سنندج، بانه، سردشت، پیرانشهر و مهاباد
🔰حضور زایرین در یادمان های:
👈 مقتل سرداران شهید آقا مهدی و آقا مجید زین الدین
(منطقه ی دارساوین)
👈 شهدای مظلوم و غریب سیرانبند
👈تپه الله اکبر سنندج
👈 بلفت و دوپازا
👈 تمرچین
👈سردار شهید محمد بروجردی
👈 سردار شهید امینی(شهدای دارلک)
🌷 تاریخ حرکت: ۱۶ تیرماه ۱۴۰۲
👈 مدت: ۴ روزه
✅ حرکت از شهر قم
✅ وسیله نقلیه: اتوبوس🚍
🌹نکات مهم👇
الف)⚘ افرادی که تمایل دارند به این سفر معنوی تشریف ببرند، لطفا به شماره
۰۹۹۲۹۱۱۶۶۹۵
پیامک بدهند تا توضیحات کامل خدمتشان اعلام گردد...
ب) ⚘ مشخصات خود شامل :
۱) نام و نام خانوادگی
۲) نام پدر
۳) کد ملی
۴) تاریخ تولد
۵) شماره همراه زائر
(و شماره مجازی) خود را
جهت صدور حکم و پرداخت بیمه ارسال فرمایند...
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🌹جان فدا؛
🌷مکتب حاج قاسم عزیز؛
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
👈⚘کانال اطلاع رسانی برنامه ها، دیدارها، روایت گری ها، راهیان نور، مکتب و راهیان مکتب حاج قاسم، راهیان وطنی، راهیان پیشرفت، اردوها، دوره ها، کارگاه ها، یادواره ها، کنگره های شهدا و...
/// محتوای جدید در خصوص شهدا، تبیین سیره ی عملی، رفتاری، سبک زندگی و معرفی شهدای عزیزمان👇👇👇
http://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘🌺🍀🌿🌾🌱🌷⚘
هدایت شده از حرم
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
هرگز برای پر زدن از پیله دیر نیست
از جنس عشق، بال و پری دست و پا کنیم
گم کرده ایم ما خودمان را و لازم است
در ندبه ها شکایت از این ماجرا کنیم
در حیرتم از این که غریبیم و باز هم
هرگز نشد که یادی از آن آشنا کنیم
شرط است در طریق محبت که جان خویش
همواره از تعلّق عالم رها کنیم
ما از هر آنچه غیر رخ دوست خسته ایم
بی او چگونه با دل بی چاره تا کنیم؟
«خورشید را برای ظهور آفریده اند»
فکری برای رفتن این ابرها کنیم
تنها حضورِ اوست که درمان دردِ ماست
باید برای درک حضورش دعا کنیم
سلامتی و تعجیل در امر فرجش صلوات
یابی بی رقیه(س)