eitaa logo
روایت انقلاب وحریم وحرم مقدس
3 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
15 فایل
این کانال ،روایت شهدای انقلاب ودفاع مقدس ومدافعین حرم،امنیت،خدمت،سلامت،پیشرفت،و...هست که سبک زندگی شهدایی وایثارگریهای این شهداورزمندگانش راتبیین و ارائه خواهدکرد. تامشمول آنکه فرمودزنده نگه داشتن یادشهداکمترازاجرشهادت نیست قرارگیریم ان شاءالله.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺همه جا می نویسند خواهر آیت الله خامنه ای اما کسی نمی‌نویسد ایشان همسر آخوند علی تهرانی است. همسر ایشان در زمان جنگ به عراق رفته و همکار مسعود رجوی بود و در آنجا با صدام سابقه همکاری علیه ایران دارد. ▪️دهه شصت وقتی صدام به ایران حمله کرد، ایشون زیر پرچم منافقین در عراق علیه امام و به نفع بعثی‌ها و منافقین حرف می‌زد. حالا هم که نفاق از طرف امریکا بازیگر آشوب شده دوباره با اینترنشنال سعودی فعال شده‌اند. 🔺
⭕️ سخنان جنجالی کریمی قدوسی: خاتمی سال 88 با فرمانده ناتو دیدار و از آنها دعوت به عملیات در ایران کرد / مولاوردی می خواست فاحشه ها را بیمه کند / زمان روحانی براندازی به خاطر کرونا انجام نشد جواد کریمی قدوسی، نماینده مجلس: در زمان روحانی زیرساخت های براندازی آماده شد و قرار بود همان زمان عملیاتی شود که به علت کرونا برنامه هایشان بهم ریخت. در سال 88 هم نقشه همین بود. مرحوم فیروز آبادی در سال 88 در کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت خاتمی در فتنه 88 با فرمانده ناتو دیدار داشت و از آنها خواستند کار ما در داخل که جلو رفت شما وارد شوید. 70 درصد دستگیر شدگان دیپلم و زیر دیپلم بوده اند. 67 درصد اهل شرب خمر بوده اند. از این شاربان خمر 47 درصد دائم الخمر بودند. اکثر اینها معتاد به موارد مخدر گل بودند. درصدی از زنان بازداشت شده اهل فحشا بودند./
23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیام اعضا خواهرم معلم پایه اول روستای نیشابور خراسان رضوی هست و همسر روحانی طرح هجرت روستا ،برای کلاس درسشون خیلی زحمت می کشند تا آرمان های انقلاب و نظام رو که این روزها خیلی کمرنگ شده رو رنگ و بوی ولایی بدن . اگر صلاح می دانید در کانالتون نشر بدین . اجرتون با آقا امام رضا🙏
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیــدی که با حرف‌های همسرش اشک ریخت 😔😔
هدایت شده از حرم
✴️ شنبه 👈 10 دی /جدی 1401 👈 7 جمادی الثانی 1444👈 31 دسامبر 2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️ امروز روز مبارک و خوبی برای امور زیر است : ✅ انواع ملاقات ها. ✅ شروع به کار. ✅ امور زراعی و کشاورزی. ✅ مسافرت دریایی و زمینی. ✅ درختکاری. ✅ صید و شکار و دام گذاری. ✅اقدامات قضایی. ✅ و آغاز نویسندگی و نگارش خوب است. 👶 زایمان مناسب و نوزادش خوش قدم برای خود و پدر و مادرش است و ستاره اقبال سبکی دارد.ان شاءالله. 🚖 مسافرت :مسافرت خوب و مفید است. ان شاءالله. 🔭 احکام و اختیارات نجومی . 🌓 امروز قمر در برج حمل و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️ ختنه نوزاد. ✳️آغاز مسافرت. ✳️ آغاز درمان و معالجه . ✳️ آغاز کار و شغل. ✳️ خرید لوازم ضروری زندگی. ✳️ ارسال کالا به مشتری. ✳️شکار و صید و دام گذاری. ✳️ و دیدار با مسئولین نیک است. ⛔️ولی برای آغاز بنایی و خشت بنا نهادن خوب نیست. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت . 👩‍❤️‍👨 امشب : امشب ( شب یکشنبه ) ، روایتی  مبنی بر کراهت یا استحباب وارد نشده است. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث دولت می شود . 💉💉 حجامت. خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری ، باعث مرگ ناگهانی می شود . 😴😴 تعبیر خواب امشب : خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 8 سوره مبارکه " انفال"  است . لیحق الحق و یبطل الباطل... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که بین خواب ببینده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب ببینده است . ان شاءالله  و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 وقت . در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 غربی که به اسم آزادی، ازادگی، شرافت و انسانیت را نابود کرد و خیابان های غرب را تبدیل به شهر اجساد کرد. 🔹 امروز دقیقا روزی بود که باید غرب پاسخگویی آزادی هایی میشد که جایگاه انسان را تنزل داده است واوباید تاوان الگوسازی از این همه بی تفاوتی نسبت به ارزش انسانیت، در کشورهای خود را می‌داد ، اما نه تنها پاسخگو نیست بلکه به انسانیت و شرافت زنان ایرانی هم چشم طمع دارد. 🔹 و مایی که امروز باید شعار زن، آزادگی، آگاهی سر می‌دادیم و زن غربی را که آلت دست سگ بازان غربی شده است را به انسانیت فراموش شده خود فرا می خواندیم ، پاسخ گوی زن زندگی آزادی هایی شده ایم که زن غربی را گرفتار بلا کرده است. 🔹 بی‌شک دیدن این فیلم چند ثانیه ای به کسی توصیه نمی‌شود اما جهت مطالبه گری از غرب باید نشر داد و غرب را مجبور به پاسخ گویی دربرابر این همه حرمت شکنی کرد @Hasanabbasi_students
تو مرگ را خواهی داشت!...
هدایت شده از حرم
✴️ یکشنبه👈 11 دی/ جدی 1401 👈8 جمادی الثانی 1444👈 اول ژانویه 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹آغاز سال 2023 میلادی. ⭐️احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅خرید و فروش. ✅ورود بر روسا و بزرگان. ✅شروع هر کاری. ✅و در پی خواسته ها رفتن خوب است. 👼مناسب زایمان و نوزاد عمر طولانی خواهد داشت. ان شاءالله. 🚘سفر: مسافرت خوب است با صدقه آغاز شود. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز :قمر در برج ثور است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️خرید طلا و جواهرات. ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️خرید ملک و خانه. ✳️ارسال کالا و نامه. ✳️رفتن به تفریح و گردش سالم. ✳️خواستگاری عقد و ازدواج. ✳️درختکاری. ✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️افتتاح شغل و کار. ✳️شرکت و مشارکت. ✳️و دیدار با مسولین خوب است. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث بیماری می شود. 💉🌡حجامت. یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، باعث درد سر می شود. 💑مباشرت: امشب ، (شب دوشنبه)مباشرت برای بدن سودمند است و فرزند حاصل از آن حافظ قرآن گردد.ان شاءالله. 😴😴تعبیر خواب: خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 9 سوره مبارکه " توبه" است. اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا... و چنین استفاده میشود که دو نفر برای قطع معامله ای نزد خواب بیننده بیایند و از این قبیل امور .ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید... 💅 ناخن گرفتن: یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز: یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ استخاره: وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
دکتر بعد از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم» ... اینها را حاجیه خانم می‌گوید؛ نصرت همت. بانویی که ۳۰ شهریور ۹۹ یعنی درست یک روز مانده به چله‌ی جنگ، رفت تا شاید بعد از ۳۷ سال، پسرش را یک بار دیگر در آغوش بگیرد؛ پسری که ماجرای تولدش را اینگونه روایت می‌کند: «پاییز سال ۱۳۳۳ بود که با همسرم و جمعی از دوستان، قصد زیارت امام حسین (ع) را کردیم و راهی کربلا شدیم. آن موقع ابراهیم را باردار بودم. خیلی‌ها مرا از این سفر منع می‌کردند اما به خدا توکل کردم و به شوق زیارت اباعبدالله (ع) راهی کربلا شدم. با اتوبوس تا کرمانشاه آمدیم و از آنجا به مرز خسروی رفتیم. راه بسیار سخت و طاقت‌فرسایی بود، با جاده‌های خاکی و ماشین‌های قراضه. صبح روز بعد، مأموران مرزی عراق اجازه دادند که حرکت کنیم. هوا بسیار گرم بود و راه هم پر از دست‌انداز. از طرفی گرد و غباری که داخل ماشین می‌پیچید، کم‌کم حال مرا دگرگون کرد. تمام روز در راه بودیم و بالاخره پیش از مغرب به کربلا رسیدیم. چشم‌هایم سیاهی می‌رفت و حالم به کلی بد شده بود. با زحمت مرا پیش یک دکتر بردند. دکتر پس از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم». حرف‌های دکتر مثل پتکی توی سرم کوبیده شد. خیلی ناراحت و دل‌شکسته شده بودم. علی‌اکبر (همسرم) خانه‌ای نزدیک حرم اجاره کرده بود و من ۱۵ روز تمام کنج خانه، توی رختخواب افتاده بودم. لب به هیچ قرص و کپسولی هم نمی‌زدم. پیش خودم گفتم: «این همه راه اومدی تا اینجا که امام حسین (ع) رو زیارت کنی، حالا اگه قرار باشه بچه رو هم از دست بدی، مردن یا موندن چه اهمیتی داره؟» به علی‌اکبر گفتم که می‌خواهم بروم حرم. اما او مخالفت کرد و گفت: «حال تو مساعد نیست، بیشتر استراحت کن تا به سلامتی کامل برسی». هرچه او اصرار کرد، فایده نداشت. دیگر دلم بدجوری هوای حرم را کرده بود و طاقت در خانه ماندن نداشتم. بالاخره علی‌اکبر مرا به حرم برد. تا نیمه‌های شب آنجا بودیم. آقا را با دلی شکسته صدا زدم و از او شفاعت خواستم. حسابی با امام حسین (ع) درد دل کردم و به او گفتم: «آقا، من شفامو از شما می‌خوام. به دکتر هم کاری ندارم. من به شوق دیدار و زیارت شما رنج این راه رو به جون خریدم. حالا از شما توقع یه گوشه چشمی دارم». بعد هم به رواق کوچک ابراهیم رفتیم و لحظاتی را هم در آنجا سپری کردیم. حسابی سبک شدم و به منزل برگشتیم. خسته شده بودم و خوابم گرفته بود. خوابیدم. در خواب خانمی را دیدم که لباس عربی به تن داشت و مثل همه مردم زیارت می‌کرد. آن خانم بلندبالا که بچه‌ای روی دستش بود، به طرف من آمد و بچه را به من سپرد و گفت: «این بچه رو بذار لای چادرت و به هیچکس هم نده. برش دار و برو». من آن بچه را توی چادرم پنهان کردم و آمدم. همان موقع از خواب پریدم. گریه امانم را بریده بود. از شدت خوشحالی زار می‌زدم. خواب را که برای مادر علی‌اکبر تعریف کردم، گفت: «این خواب یه نشونه‌ست». بعد گفت: «خیالتون راحت باشه که بچه سالمه. فقط نیت کن اگه بچه پسر بود، اسمشو بذاری محمد ابراهیم». از روز بعد دیگر اصلاً درد و ناراحتی نداشتم. هیچکس باور نمی‌کرد. همان روز دوباره پیش دکتر رفتیم. دکتر پس از معاینه با تعجب تمام گفت: «امکان نداره؛ حتماً معجزه‌ای شده!» ما عربی بلد نبودیم و حرف‌های دکتر را یکی از دوستانمان برایمان ترجمه می‌کرد. دکتر پرسید: «شما کجا رفتین دوا درمون کردین؟ این کار کدوم طبیبه؟ الان باید مادر و بچه، هر دو از بین رفته باشن، یا حداقل بچه تلف شده باشه! شما چیکار کردین؟» علی‌اکبر گفت: «ما رفتیم پیش دکتر اصلی». دکتر وقتی شنید که عنایت آقا امام حسین (ع) است، تمام پولی را که بابت ویزیت و نسخه به او داده بودیم، به ما بازگرداند و مقداری هم داروی تقویتی برایم نوشت و گفت: «خیلی مواظب خودتون باشین». وقتی مطمئن شدم که بچه سالم است، از علی‌اکبر خواستم که در کربلا بمانیم. رفتن و دل کندن از آنجا با توجه به مسائلی که پیش آمده بود، خیلی سخت بود. چند بار جوازمان را تمدید کردیم و بعد از چهار ماه به ایران برگشتیم. نیمه بهمن بود که سرخوش از سفر کربلا، رسیدیم به شهرضا. دوازدهم فروردین ۱۳۳۴ پسرمان به دنیا آمد.»
اما جنگ، «محمدابراهیم‌»ها را از همه «نصرت»ها و سرداران خیبر را از همه ما گرفت: «داشتم شیشه‌های خانه را برای عید پاک می‌کردم که دامادم وارد خانه شد و گفت حال ابراهیم خوب نیست و در یکی از بیمارستان‌های اهواز بستری شده است. خیلی نگران شدم و بی‌تاب این بودم که یک نفر مرا ببرد تا پسرم را ملاقات کنم. بیقراری امانم را بریده بود. تا اینکه پسر بزرگ‌ترم آمد و بدون هیچ مقدمه‌ای وقتی این حالات مرا دید گفت منتظر کی هستی مادر؟ ابراهیم شهید شده است. با شنیدن این خبر بیهوش شدم. پدر ابراهیم هم از حال رفت و روی زمین افتاد. چند ساعتی اصلا توی این دنیا نبودیم ... منتظر شهادتش بودم ولی خوب هر چه که باشد مادرم، دلم نمی‌آمد خار به پای بچه‌ام فرو برود. می‌گفتم ان‌شاءالله ابراهیم می‌ماند و به اسلام خدمت می‌کند.» و ابراهیم نماند. نصرت‌خانم می‌گوید این نماندن را قبلا خبر داده بود: وقتی حاج همت با خانم و بچه‌هاش از اسلام‌آباد غرب به شهرضا برگشته بودن، بعد از یه کم استراحت، سر حرف باز شد و بهش گفتم: «ننه، ابراهیم! بیا اینجا، یه خونه بگیر و زن و بچه‌ت رو از آوارگی نجات بده. تا کی این طرف و اون طرف؟ یه روز اندیمشک، یه روز اهواز، یه روز دزفول، یه روز کرمانشاه، حالا هم اسلام‌آباد!» یه لبخندی زد و جواب داد: «فعلاً که جنگه. تا ببینیم بعد چی می‌شه». گفتم: «خوب جنگ باشه. تو هم زن داری، بچه داری، بیا و مثل همه یه زندگی آسوده داشته باش.» باز هم خندید و گفت: «ما خونه داریم، این طوری هم نیس!» گفتم: «پس کو؟ کجاست؟» گفت: «همین جا، توی ماشین. بلند شو بیا بهت نشون بدم». منو برد کنار ماشین. درِ صندوق عقب رو باز کرد. داخل صندوق یه مقدار ظرف، دو سه تا پتوی سربازی، چند تیکه لباس و یه کم ماست چکیده و نون خشک محلی گذاشته بود. گفت: «اینم خونه و زندگی ما.» یه سری تکون دادم و پرسیدم: «ننه! جنگ کی تموم میشه؟» همینطور که در صندوق عقب رو می‌بست، یه آهی کشید و گفت: «نترس ننه، ما زودتر از جنگ تموم می‌شیم.» حرفی نزدم. گفت: «ما دنیا رو به دنیادارا واگذار کردیم و تا موقعی که جنگ هست، همین جوری زندگی می‌کنیم. زن و بچه‌هام که راضی‌ان، الان وقتش نیست که به فکر دنیا و آسوده زندگی کردن باشیم.» و بی‌گمان «جنگ همچنان ادامه دارد، آنچنان که هزاران سال است از آغاز هبوط بشر در کره‌ی زمین تاکنون ادامه داشته است.» پی‌نوشت: در این نوشتار از شماره ۳۱۵ و ۳۱۶ مجله پاسدار اسلام که اسفند ۱۳۸۶ و فروردین ۱۳۸۷ منتشر شده است، همچنین از کتاب «برای خدا مخلص بود: خاطراتی از شهید محمدابراهیم همت» تألیف علی اکبری که سال ۱۳۹۵ از سوی انتشارات «یا زهرا (س)» منتشر شده و نیز گفت‌وگوی خانم زینب تاج‌الدین از سایت «اصفهان زیبا» با مادر شهید همت که اسفند سال ۱۳۹۵ انتشار یافته، استفاده شده است. جمله پایانی نیز از سید شهیدان اهل قلم، مرتضی آوینی
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔞 کتک خوردن یک زن در برابر‌ فرزندش در بازار برده فروشان تکفیری ها در لیبی 🔹حامیان این وحوش تکفیری همان هایی هستند که حامیان شعار زن،زندگی،آزادی در ایران بودند 🔹چقدر انسان باید نفهم باشد که این تناقضات در رفتار دشمن را نفهمد؟!
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅سرود بسیار زیبا با اجرای یک‌ دختربچه با آهنگ مختارنامه در مدح سپهبد شهید حاج‌ قاسم سلیمانی