و ماییم این جا، بر این سفینه سرگردان آسمانی، در سفری دراز و دشوار... در سفری هزار و چهار صد ساله. اختران نورند، نور مطلق؛ این تویی که اینجا، بر کرانه آسمان، در شب دریغ نور، واماندهای و بال شکسته، و جز سوسویی دور به تو نمیرسد. اما در باطن، این نقمت نیز فرزند رحمتی است که از میان رنج و خون پای بر سیاره زمین مینهد.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص۷۶
🔰@revayateashorai
ای دل تو چه میکنی؟ میمانی یا میروی؟
داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند! این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان، باید پشت به اراده حق نهاد؟
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص۵۵
آن کدام رنج طاقت فرسایی است که چاهها را رازدارِ نالههای علی علیه السلام کرده است؟ هیچ دیدهای که نخلها بگریند؟
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۳۴
عبادت مشروط کِرم ابریشمی است که در پیله خفه میشود و بالهای رستاخیزی اش هرگز نخواهد رُست.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۱۰۹
عشاق حقیقی، تذکرة الاولیا را بر خیابانهای خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشتهای پُر شقایق خوزستان و بر سفیدی برفهای ارتفاعات بلند کردستان با خون مینویسند، با خون.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۸۲
آه از رنجی که در این گفته نهفته است! و اما سرّالاسرار این خطبه در این عبارت است که لِیَرغَبُ المومِنُ في لِقاءِ رَبِّه تا مومن به لقاء خدا مشتاق شود.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۶۵
🔰@revayateashorai
نماز روح معراج نبی اکرم است، و او بی اهل کسا به معراج نرفت. نماز از او قبول نباشد که با هر تکبیری حجابی را میدَرَد آن سان که با تکبیر هفتم دیگر بین او و خالق عالم هیچ نمانَد و از شما قبول باشد که نمازتان وارونه ی نماز است ؟ عجبا! حُباب را ببین که چگونه بر اقیانوس فخر می فروشد!
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۱۱۹
🔰@revayateashorai