eitaa logo
::. روایتِ حضور .::
1.1هزار دنبال‌کننده
414 عکس
115 ویدیو
17 فایل
💠 مجموعۀ فرهنگی هنری روایتِ حضور 💠 جریان ملی راویان جوان هنرمند✨ با قصه ها دنیا می‌سازیم! • باهامون گپ بزن: @rvhz_admin • بهمون زنگ بزن: ۰۹۱۰۳۱۳۴۳۱۶ • بهمون سر بزن: تهران.خ انقلاب.چهارراه کالج
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و احترام🌿 به اونا که دیر اومدن و نمیخوان زود برن چندتا نکته: • لطفا به شرایطی که تو پوستر فراخوان نوشتیم خیییلی دقت کنید⚠️ مخصوصا بازه سنی . • شماره مون رو سیو کنید تا وقتی تماس گرفتیم فکر نکنید مزاحم تلفنیه😁 . • و یه تقلب: اگر تمایل به همپایی دارید، بعد از تماس تلفنی ما، خودتون پیگیر باشید برای ارتباطات بیشتر. سمج بودن شرط روایت حضوری شدنه 😉
🎥 امروز یه تیکه فیلم باحال داریم، که خیلی ازش استقبال کرده بودید و در نگاه شما، از جالب ترین بخش های مراسم اختتامیه جشنواره بوده! . ساعت ۵ چشمارو بدوزید همینجا 👀 .
یک عدد سَمّاج گمنام . عالی هستید!😄
. یه مُشت✊؟! کم حساب کردی مَشتی! حداقلش دو مُشت و نیم هستیم دیگه . کارمند دولت هم اگر بودیم، الان داشتیم ساندیسمون رو میخوردیم، شوونصد کا ممبر داشتیم، حقوقمون رو می گرفتیم، و سرمون برای همپا شدن با آدم دغدغه مند و سمج درد نمیکرد. . رو مخ جوون ها که نیاز نیست بریم مَشتی! با مخ جوون ها، قراره رو مخ اون هایی بریم که دوست ندارند قصه های این سرزمین شنیده بشه
این یک پیام تبلیغی نیست ♨️ یک پیشنهاد تشویقی ست . در بین مربیان این دوره، آقای خوشدل فر گرامی هم حضور دارند. کارگردان جوان و کاربلد تیزرهای تلویزیونی جشنواره و همراه قدیمی ما. (تا ۱۸ مرداد تمدید شد) نشانی این مدرسه آموزشی: hvsl.ir/noor برای ثبت نام، در قسمت نام معرف بزنید: موسسه روایتِ حضور . 🆔 @revayatehozour
با سلام و احترام🌿 به امام حسینی های کانال رو به راهید؟ .
صورت مسئله رو کُمپلت بزن پاک کن! میگفت: همین شما آدم های احساساتی هستید که دور هم جمع میشید و کرونا رو پخش میکنید. خب نرید هیئت!!😡 .
. تو این روزهای اخیر که برای عزاداری، جمعیت با فشار قفل میشد توی هم، کسی این صحنه رو یادش بود؟؟☝️ .
. این عکس جذاب و برگزیده جشنواره، اثر ماندگار آقای امیرعباس فرزانه همراه قدیمی روایت حضوره . 🆔 @revayatehozour
. بزنید روی عکس باز کنید☝️ و خوووب بهش دقت کنید!! .. داره باهاتون حرف میزنه قصه داره انگار... ..
. قصه مردمی که صورت مسئله رو پاک نکردند✌️ .
. با سلام و احترام🌿 به نوجوون های پاکار و پر انرژی رو به راهید؟؟ . شرایط عضویت در مجموعه هنوزم همونه 💢 اولویت همپایی با جوون هاست 💢 مخصوصا کسانی که کارِگروهی و اجتماعی در دانشگاه یا حوزه رو تجربه کردند. . امّااااااا این مدت انقدر استقبال و سماجتتون خوب بود که روی مارو کم کردید!😂😂 فلذا زین پس: تصمیم داریم توانمندترین و سحرخیزترین نوجوون ها رو هم در فهرست قرار بدیم. . منتظرمون باشید🐢
لطفا گوشی خود را بچرخانید!! 🔄 .
هر موضوعی جنبه ها و لایه های مختلف داره از هر زاویه که ببینی، یک حرف تازه میشنوی! . در «روایت حضور» باید مثل گوشیت کلید ذهنت رو هم بچرخونی تا کامل تر مسائل رو بررسی کنی. جزئیاتی رو ببینی که از اول دیده نمیشن. عمقی رو حس کنی که از اول به نظر نمیان. .
مثلا همون ماجرای کرونا👇 بیشتر قصه های اون دوران برای کادر درمان بود. . اما مگه تو جنگ با این غول بزرگ فقط کادر درمان تلاش کردند؟! . پس بقیه مردم کجا بودند؟! چه قصه هایی ازشون مونده؟ .
. 🧩 یک ویژگی کار ما در روایت حضور اینه: به نمایش گذاشتن جنبه های مختلف یک مسئله .
. ⚠️ یه بار دیگه به این نقاشی دقت کنید. . چهار طرفش وقتی در یک قاب کنار هم قرار می گیرند، همدیگه رو کامل میکنند! .
. 🏴 وقتی فیلمی درباره حضرت ساخته نمیشه امام تشکیلات، میشه امام اشک و زاری! 🆔 @revayatehozour
خیلی اتفاقی، درست در همچین روزی با چند نفرتون برای همپایی جلسه داشتیم😎 . صبووور باشید نوبت شما هم میرسه! .
. یکی از اون هزاران قصه☝️ ایده ای بود که آقای امیراحمد یارایی در فیلم نامه برگزیده اش پیاده کرد...📝 . ماجرایی به همین سادگی که کلی حرف برای گفتن داشت.👇 .
🥔 وقت برداشت سیب زمینی ها رسیده بود پیرمرد از دار دنیا، فقط همین یک زمین سیب زمینی رو داشت. ولی کرونا بدجور زمین گیرش کرده بود. مریض و ناتوان افتاده بود گوشه خونه. . هر روز که از فصل برداشت میگذشت، غم و غصه پیرمرد هم بیشتر میشد.. تا همین حالا هم کلی ضرر مالی کرده بود! کرونای لعنتی حساب کتاب زندگیش رو بهم ریخته بود! اهالی روستا هر روز مشغول برداشت زمین هاشون بودند. ولی سیب زمینی های پیرمرد رها شده بود به امون خدا و داشت خراب میشد... . جوون های روستا که گرفتاری پیرمرد رو دیدند، به غیرتشون برخورد! خودشون دست به کار شدند. باهم قرار گذاشتند تا کار زمینش رو یکسره کنند و نگذارند بیشتر از این غصه بخوره. . چند روز بعد، در خونه اش رو زدند. پیر مرد به زحمت از رختخواب کنده شد. در رو باز کرد.. . پشت در، یه وانت پر از کیسه های سیب زمینی بود 🆔 @revayatehozour
روایتِ حضور پرشور این مردم در عزاداری ها انقدر براشون سنگین بود که کورکورانه تلافی کردند! 🆔 @revayatehozour