eitaa logo
موسسه روایت سیره شهدا
5.4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
770 ویدیو
146 فایل
•﷽• 🔘پایگاه رسانه ای برخط جهاد و شهادت 🔘مؤسسه آموزش روایتگری فرهنگ جهاد و شهادت 🔘اولین پایگاه تخصصی روایتگری کشور 🔘تنها مرکز اعزام راویان روحانی 🔘مرکز تولید و نشر آثار دفاع مقدس و منابع روایتگری راه‌ارتباط @Revayatgar_admin روابط عمومی:09912707988
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 برخی از مکتب امام خمینی(ره) غافل شده‌اند 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد ماندگاری، رئیس مؤسسه روایت سیره شهدا گفت: امروز بعضی‌ها از مکتب حضرت امام غافل شده و برابر تهدیدها، تطمیع‌ها و تزویرهای دشمن که با شعار مذاکره جلو می‌آیند، سر تسلیم فرود آورده و مسامحه می‌کنند. 📎 news.amfm.ir/?p=65278 🔷🔸💠🔸🔷 @astanqom 🌹اخبار راوی روحانی🌹 🆔 @ravayatgarnews
ای روح پر فتوح خداوند شاد باش ماییم همچنان به مسیر تو رهسپار ما همان راهى را كه آن بزرگوار[امام خمینی] رفت، ادامه خواهيم داد؛ زيرا برتر و والاتر و شيرينتر و مقدستر و شايسته‌تر از آرمانهاى او سراغ نداريم. امام خامنه ای مدظله العالی ۱۳۶۸/۰۳/۱۸ 🌹اخبار راوی روحانی🌹 🆔 @ravayatgarnews
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هرچه به جنبه‌های خصوصی‌تر زندگیشان نزدیک می‌شوید، تجلی ایمان را بیشتر می‌بینید. 🍃 🌹اخبار راوی روحانی🌹 🆔 @ravayatgarnews
🔻 آمدیم نبودید، وعده دیدار بهشت 💬 یکی از فرماندهان جنگ روایت می‌کند: خدا رحمت کند «حاج عبدالله ضابط» را. برایم تعریف می‌کرد خیلی دلم می‌خواست سید مرتضی آوینی را ببینم. یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما سیدمرتضی را ببینیم، خلاصه نشد. بالاخره آقا سید مرتضی آوینی توی فکه روی مین رفت و به آسمون‌ها پر کشید. 🔅 تا اینکه یک وقتی آمدیم در منطقه جنگی با کاروان‌های راهیان نور. شب در آنجا ماندیم. در خواب، شهید آوینی را دیدم و درد و دل‌هایم را با او کردم؛ گفتم آقا سید، خیلی دلم می‌خواست تا وقتی زنده هستی بیایم و ببینمت، اما توفیق نشد. سید به من گفت "ناراحت نباش فردا ساعت ۸ صبح بیا سر پل کرخه منتظرت هستم". صبح از خواب بیدار شدم. منِ بیچاره که هنوز زنده بودن شهید را شک داشتم، گفتم: این چه خوابی بود، او که خیلی وقت است شهید شده است. گفتم حالا بروم ببینم چه می‌شه. 🔅 بلند شدم و سر قراری رفتم که با من گذاشته بود، اما با نیم ساعت تأخیر، ساعت ۸:۳۰. دیدم خبری از آوینی نیست. داشتم مطمئن می‌شدم که خواب و خیال است. سربازی که آن نزدیکی‌ها در حال نگهبانی بود، نزدیک آمد و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم: بله، با یکی از رفقا قرار داشتیم. 🔅 گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهایش جوگندمی است. محاسنش هم این‌جوری است. گفت: رفیقت آمد اینجا تا ساعت ۸ هم منتظرت شد نیامدی، بعد که خواست بره، به من گفت: کسی با این اسم و قیافه می‌آید اینجا، به او بگو آقا مرتضی آمد و خیلی منتظرت شد، نیامدی. کار داشت رفت اما روی پل برایت با انگشت چیزی نوشته، برو بخوان. رفتم و دیدم خود آقا مرتضی نوشته: آمدیم نبودید، وعدۀ ما بهشت! 📝 سید مرتضی آوینی @Rahianenoor_News 🌹اخبار راوی روحانی🌹 🆔 @ravayatgarnews