عکس شهدا
_خانم ببخشید سلام .این پوستررا ازکجا گرفتید ؟
_ خانم جوانی بین زنها پخش میکرد؛ از اونطرف برو می بینیش.
نگاهم را به جهتی که نشان داد، چرخاندم. تندوسریع راهی ازبین جمعیت بازکردم وجلو رفتم .
جمعیت زیادی برای تشییع شهدا آمده اند. خانمها یک ضلع میدان ۱۵ خرداد و ابتدای خیابان شهرداری پشت سر ماشین تبلیغات مراسم،تجمع کردهاند با پرچمهای ایران وعکس سرداران شهید سلامی، حاجی زاده، باقری و شهدایی که داشتیم برای تشییع شان می رفتیم.
عکسها با رنگ و آب زیبا روی دستها بلند اند . هنوز باورم نمیشود که سردارها شهید شدند. دلم را بغض عمیقی میفشارد و اشکم شره میشود .چه روز و شبهایی که بر شانههای امنیت این مردهای باغیرت آسوده خاطر زندگی کردیم و خوابیدیم.
بالاخره کمی جلوتر خانم توزیع کننده تصاویر رادیدم. یک پوستر از عکس ۶شهید را ازش گرفتم؛ مانند گرسنهای که نان از کسی میقاپد .خوشحال و راضی به جمعیت پیوستم .فریاد یاحیدر بلند شد. اطلاع دادند الان پیکر شهدا را میاورند .لحظه کوتاهی نگذشته بودکه شهدا را آوردند .
یا حیدر . یاحسین .
اگر سنگر شکن دارید ما خیبر شکن داریم .
مرگ برآمریکا مرگ براسراییل.
هرطور بود خودم را به ماشین تابوت شهدا رساندم و ازشان حاجتم راخواستم . راه را باسیل خروشان مردم تا خیابان امام ادامه دادم. به امامت امام جمعه حاج آقا حسینی بر پیکر شهدا نماز خواندیم.
درطی مسیر علت اینکه به این شهدا علی اکبرهای خامنه ای میگفتند رافهمیدم.بدن شهدا آنقدر تکه پاره بوده است که...
سرم گیج میرود و لبانم از شدت گرما خشک است. شعر ظهر عطش چاووشی را زمزمه میکنم. کم آوردم. دیگر دارالسلام نمیروم .از تحمل مردم تعجب کردم. وارد مغازه میشوم. چیزی بخرم تا حالم بهتر شود . زنگ میزنم آژانس تا مرا به خانه برساند.
در خنکای خانه روی مبل رها میشوم .لحظاتی بعد گویا نور به چشمهام برمیگردد .دستهایم پی چیزی میگردد .
خدای من؛ عکس شهدا کو .؟ گریه ام میگیرد .کجا جا گذاشتمشان؟
بی اختیار روضه خوانده شده در مراسم برایم تداعی میشود. وقتی حضرت زینب (س) دراوج تشنگی و مصیبت دنبال حسیناش میگشت؛
گلی گم کرده ام میجویم اورا
به هرگل میرسم میبویم اورا.
✍🏻فریبا شادی
🔰روایتگر:
@revayatgar_ir
🔰به #حوزه_هنری_کاشان بپیوندید:
🔸@honarkashan
💠 http://zil.ink/honar_kashan
چقدر شما آشنایید
چقدر شما آشنایید؟
چقدر دیدمتان؟
عکس هاتان را هرچه بیشتر برانداز میکنم بیشتر به این یقین می رسم قبل از شهادت یک جایی دیدمتان! ولی هرچه این ذهن کند را تیز میکنم و خاطراتم را میچِلانم یادم نمیآید دقیقا قبل از اینکه گرگ صهیون به جانتان بیفتد کجا باهم چشم در چشم شده ایم...
شاید در صف نانوایی باهم توی نوبت بوده ایم!؟
شاید همانطور که کنار هم، پشت باجهی داروخانهای منتظر نسخههامان بوده ایم برای وضعیت دارو باهم اختلاطی کرده ایم!؟
شاید توی بانکی خودکارتان را قرض گرفته ام تا فیشم را پُر کنم!!
یا پشت چراغ قرمز یک چهارراه پنجرههای ماشین هایمان موازی شده!
شاید هم وسط سایهروشنهای هیئت اشکتان برق زده و نور صورتتان را دیدهام!
اصلا نکند توی مسیر اربعین یا ....؟
اووووه چقدر شاید و نکند و احتمالا گفته ام این چند روز...
ولی یک جایی و یک وقتی دیدهامتان!
چشم ها دروغ نمی گویند...
دل ها الکی گواهی نمی دهند...
این حس رفاقت که در صورت و نگاه شماست خیلی آشناست برایم.
جالبش میدانید کجاست؟
از هرکس پرسیدم همین طور است... دل آنها هم همین گواهی را می دهد. چشم آنها هم همین خاطرهی موهوم را باشما دارد.
شاید باورتان نشود ولی با عکس محسن حججی هم همین حس را داشتیم با مصطفی صدرزاده با همین شهید آرمان خودمان...
ما شما را کجا دیده ایم که اینقدر آشنایید؟!
ما باهم کجا بوده ایم که اینقدر احساس صمیمیت می کنیم باشما؟!
چرا اینقدر دلمان برایتان تنگ است؟
کجا بودید آخه که یکهو اینقدر دوستتان داریم؟
چطور است که بچههایتان را اندازه بچههای خودمان دوس داریم؟حتی شاید بیشتر که اینجور از گریهشان جگرمان به آتش است!؟
چرا زانوهامان از توو می شکند اگر خانوادهتان بغض کنند یا شانه هایشان نجیب زیر چادرشان بلرزد؟
امروز رفتم پیش شیخ حسین کمی بنوشمش، قاطی حرفهایش معما را حل کرد...
گفت هرکس عاشقیاش را باخدا معامله کند، خدا قول داده مهرش را بیاندازد به دلها، محبتش را پخش کند بین همه که دوستش داشته باشند...
حالا هرچه عاشق تر، این محبت عمیق تر می شود و واگیردارتر...
این را که گفت مویرگهای چشمهایش سرخ شد،لای مژه هایش شبنم نشست و قطره ای غلطید تا توی ریش های سفیدش و گفت:
برای همین ما برای حسین می میریم چون عاشقی را جوری با خدا تمام کرد که شد سید و امام هرچه قتیل وشهیدعشق 😭
✍🏻 محمد قاسمزاده
🔰روایتگر:
@revayatgar_ir
🔰به #حوزه_هنری_کاشان بپیوندید:
🔸@honarkashan
💠 http://zil.ink/honar_kashan
🟡خستگی ناپذیر!
📝بهقلم: آمنه بهروزی
📷عکس: حمید رضاحاجی
برشی از روایتگر۶ | ویژه نامه شهدای خدمت
🔰روایتگر:
@revayatgar_ir
🔰به #حوزه_هنری_کاشان بپیوندید:
🔸@honarkashan
💠 http://zil.ink/honar_kashan
🟡ابراهیم ها!
📝بهقلم: زهرا زارعی
📷عکس: زهرا اشرفی
برشی از روایتگر۶ | ویژه نامه شهدای خدمت
🔰روایتگر:
@revayatgar_ir
🔰به #حوزه_هنری_کاشان بپیوندید:
🔸@honarkashan
💠 http://zil.ink/honar_kashan
🟡هرکاری براش بکنیم کمه!
📝بهقلم: سید محمد نبوی
📷عکس: ابوالفضل مبارز
برشی از روایتگر۶ | ویژه نامه شهدای خدمت
🔰روایتگر:
@revayatgar_ir
🔰به #حوزه_هنری_کاشان بپیوندید:
🔸@honarkashan
💠 http://zil.ink/honar_kashan
📚ششمین فصل نامه روایتگر
📌ویژه نامه شهدای خدمت
🗓بهار ۱۴۰۳
🖇تهیه شده توسط؛
دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی کاشان
جهت تهیه با آیدی زیر در پیام سالن ایتا ارتباط حاصل فرمایید
@artkashan
🔰روایتگر:
@revayatgar_ir
🔰به #حوزه_هنری_کاشان بپیوندید:
🔸@honarkashan
💠 http://zil.ink/honar_kashan