#کلام_امام
📸 درس اسلام ایستادگی در برابر سلطه گران جهانی است
🔻رهبرانقلاب:
فرهنگ سلطه، ملّتهای ضعیف را ذلّت پذیر و معتاد به ستم ساخته است. باید از درون ذاتشان آنان را درمان کرد. باید باوری عمیق به کرامت و قدرت انسان به خدا، به ارزشهای انسانی راستین،به پوچی قدرتهای طاغوتی، در انسانها دمید و آنان را با این سلاح کندی ناپذیر، مسلّح کرد. ۱۳۶۵/۶/۱۴
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۶شهریورماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_رضا_قربانی میانرودی گرامی باد. 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_رضا_قربانی_میانرودی
از آنجایی که خانواده، او را نذر امام هشتم کرده بودند، «رضا» نام گرفت. نورسیدهای که در ۲۵/۱۲/۱۳۷۰ در «تنکابن»، قدم به کاشانه «قربان و آمنه» نهاد و شادی را برایشان به ارمغان آورد. پدر، پاسدار بود و مادر، امّا گرم خانهداری و فرزندپروری.
تحصیلات رضا به مهندسی الکترونیک در دانشگاه آزاد «لاهیجان» ختم میشود. اگرچه دوباره وارد دانشگاه دولتی «دانش پویندگان» چالوس شده بود و در رشته مهندس تکنولوژی به تحصیل میپرداخت.
در بیان تقیدات دینی او، همین بس که از کودکی، قاری و حافظ قرآن و مؤذن مسجد بود و در مجالس عزاداری اهل بیت، مدّاح. بزرگتر که شد، در ادای فرائض واجب و مستحب، اهتمامی خاص داشت و اغلب اوقات در صفوف نماز جماعت حضور مییافت.
خواهرش «زهرا» روایت میکند: «همیشه از پدر و مادر قدردانی میکرد و عذرخواه بود که نتوانسته محبّت آنها را جبران کند. علاوه بر آن، به من و برادرم که از او کوچکتر بودیم، احترام میگذاشت و هیچوقت ما را به اسم صدا نمیزد، بلکه میگفت: آبجی و داداش.»
زهرا در ادامه چنین سخن میراند: «یک سال قبل از شهادتش، در برخی از خصوصیات اخلاقی و اعتقادیاش به کمال رسید؛ به گونهای که بتواند برای شهادت آماده شود. او هیچ وابستگیای به دنیا نداشت. در پایگاه محل خدمتش، چند عکس شهید را روی دیوار قرار داده بود؛ اما یک جای خالی کنارش گذاشته بود. به دوستانش میگفت: این، جای عکس من است. او همیشه به من میگفت: حجابت را حفظ کن و در زندگی، حضرت فاطمه را الگوی خودت قرار بده.»
به استناد گفته خانواده، «یک بار پول عیدش را جمع کرد و برای یکی از دوستانش در دانشگاه لاهیجان که پدری کارگر داشت، لباس خرید.»
رضا بعد از پوشیدن جامه بسیجی و انجام فعالیتهای فرهنگی در این راستا، به عضویت سپاه چالوس در آمد و به عنوان متصدّی عملیات تکاور، مشغول به خدمت شد. ناگفته نماند که در هنگام شهادت، مسئول نظارت حوزه مقاومت بسیج هچیرود بود. علاوه بر آن، در زمینه فعالیت فرهنگی نیز، فعال بود. یک بار نیز به عنوان وبلاگنویس برتر، تقدیرنامه گرفت.
رضا که سرفرازی ایران عزیز را مرهون حماسهها و جانفشانیهای سربازان خلف این مرز و بوم میدانست، جهت پاسداشت یاد آنان و اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت، در برپایی مراسم یادبود شهدا تلاش چشمگیری داشت.
بنابر اذعان یکی از بستگانش به نام «علیاکبر کاردل»، «رضا در بحث ولایتپذیری سرآمد بود. او همواره تلاش میکرد که جوانان را در مورد ولایت، آگاه کند و راه درست را به آنها نشان دهد. علاوه بر آن، همیشه سخنان رهبری را دنبال میکرد. رضا که تفکری بسیجی و پاسداری داشت، بسیج و سپاه را پایههای انقلاب میدانست.»
به اذعان یکی از دوستانش، «رضا در سال ۱۳۹۱ به مقّر ما آمده بود تا به بچهها در انجام مأموریت کمک کند. یک روز صبح، قبل از سحر، من و او به اتفاق «ابوالفضل منصورکیا» برای بستن مرز، به راه افتادیم. بعد از دو ساعت که در موقعیت بودیم، وقت نماز صبح شد. رضا با وجود سرمای هوای کرمانشاه، با آبی که از قبل همراه خودش آورده بود، وضو گرفت و ما را هم برای خواندن نماز اوّل وقت فرا خواند.»
در نهایت، رضا در ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ در کرمانشاه، طی درگیری با قاچاقچیان، به فیض عظیم شهادت نائل آمد و یک روز بعد، با تشییع اهالی چالوس، در گلزار شهدای «یوسفرضا» این شهر به خاک سپرده شد.
توصیهنامه شهید:
توصیه میکنم شما را به عمل صالح و انجام دادن هرچه بهتر تکالیف دینیتان. همواره خداوند را در اعمال خود در نظر داشته باشید و در تحصیل علوم مختلف بکوشید و سعی کنید با مسائل روز آشنائی کامل داشته باشید تا بتوانید پاسخگوی مردم باشید و در مراسمات مذهبی مثل اعتکاف، نماز جمعه، دعای کمیل و... حضور فعالانه داشته باشید. باشد که در دنیا و آخرت رستگار شوید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهید
#شهید_رضا_قربانی
●بعد شهادت یکی ازدانشجوهارادیدم خیلی گریه میکردازش سوال کردم چراشماانقدربیتابی می کنید،
آقارضابه آرزویش رسید.
میگفت:میدونم جزشهادت برای آقارضانبایدفکرکرد امامن باهاش تودانشگاه خیلی خاطره داشتم بااینکه هم سن وسال بودیم امااوبرای ما پدری میکردهمیشه هواموداشت.
●من وضع مالی خوبی نداشتم پدرم کارگربود اماآقارضابعضی مواقع به من پول قرض میداددرجمع آنهایی که وضع مالی خوبی داشتند منوبیشتر تحویل میگرفت باآنها هم دوست بودولی زمانی که آقارضابود یعنی همه چیزبوداخلاقش واقعا خوب بود.
●وقتی به بزرگتروکوچکتر ازخودمیرسید دست راروی سینه اش میگذاشت وخم میشدواحترام میگذاشت اویک فرشته به تمام معنابود یادم نمی رود در دوران فتنه 88 خیلی خودش را درگیرکرده بودوتلاش میکرد جوانان را هدایت کند وروشنگری کند فردی که 300درجه باافکارولایی اش زاویه داشت بارفتار خویش، براه آورد واون شخص یکی ازافرادولایی ویکی ازمریدانش شده است.
اصلادافعه توکارش نبود،جاذبه اش بی نظیربود.
✍راوی: پدر شهید
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#اطلاع_نگاشت
💢خدمت ۴۰ ساله مرحوم #سرلشکر_فیروزآبادی در یک نگاه
🔶سرلشکر فیروزآبادی رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح ۱۲ شهریور در سن ۷۰ سالگی درگذشت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
🔰 آمریکا مشوق جنایت علیه مردم در قیامهای دینی است
🔻رهبرانقلاب:
بدانید که اگر خدای متعال - العیاذباللّه و نستجیرباللّه - به جلاد پهلوی - محمّدرضای بدبخت ذلیل - مهلت میداد که صد مرتبهی دیگر مثل هفده شهریور و مثل پانزده خرداد را راه بیندازد و هزاران هزار از این مردم را بکشد، از این امریکا و از این سازمانهای دروغین حقوق بشر، یک کلمه حرف جدی علیه او صادر نمیشد؛ هیچ کاری نمیکردند! اینها با کشتار انسانهایی که در راه اهداف دینی قیام و حرکت کردهاند، مخالفتی ندارند؛ مشوق اینگونه کشتارها نیز هستند! این، به خاطر چیست؟ به خاطر عمق دشمنی آنها با دین و بخصوص با اسلام است. ۱۳۷۰/۲/۱۱
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۷ شهریورماه ، سالروز قیام خونین و یاد و خاطره شهداء و مجاهدین گمنام گرامی باد. 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📝 مروری کوتاه بر #قیام_هفدهم _شهریور ۵۷
🔹 حادثه تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که به جمعه سیاه معروف شد، به واقعه کشتار تظاهرکنندگان در محلات جنوب تهران و همچنین میدان ژاله، توسط نیروهای نظامی ارتش ستمشاهی گفته میشود که در هفدهم شهریور ۱۳۵۷ رخ داد و به شهادت ده ها تن از مردم بیگناه و نهایتاً به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در آن سال انجامید.
🔹تنها چند روز پس از واقعه آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده بود، مجبور به استعفا شد و در روز ۴ شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفتها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار «آشتی ملی» تشکیل دهد.
🔹 اندکی بعد در روز سیزدهم شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضدّ حکومت ستمشاهی شد.
به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور در تهران و بسیاری از شهرهای سراسر کشور به وقوع پیوست.
🔹 از اولین ساعات صبح روز جمعه، هفده شهریور، مردم تهران برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه راهی میدان ژاله شدند. غافل از آنکه از ساعت ۶ صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و درحال اجرا بود و اجتماع بیش از سه نفر هم ممنوع شده بود.
اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت ۶ صبح همان روز) یکی از دلایل اصلی شلوغی این تظاهرات بود.
🔹 ساعت نزدیک ۳۰: ۷ صبح بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند.
🔹 مدتی بعد یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟
🔹 یکی از روحانیون مردم را به نشستن دعوت کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند.
🔹 راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند شد و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند.
👈 در مدت چند ثانیه چندین نفر در خاک و خون غلطیدند.
🔹 مردم بیمحابا مجروحان و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میکردند. اطاقها، راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود.
🔹 مردم ساکن در اطراف بیمارستانها، خانههای خود را برای پذیرش مجروحان مهیا کردند. هر کس هر چه از لوازم پزشکی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان آورد.
🔹 نفرت مردم به اوج خود رسیده بود. خبر قتلعام مردم در میدان ژاله در تهران پیچید و سرتاسر تهران به جنب و جوش درآمد.
🌷 متعاقباً نام میدان ژاله توسط مردم به میدان شهدا تغییر یافت.
✅ برخی از پیامدهای حادثه
۱.تردید و تزلزل در اراده رژیم پهلوی در رویارویی با ملت،
۲.ایجاد تزلزل در ارتش،
۳.تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی،
۴.تشدید سردرگمی آمریکا در برابر مسائل ایران،
✅ نتیجه گیری
بی تردید، قیام ۱۷ شهریور را می توان به عنوان یکی از نقاط عطف مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی دانست.
ابعاد عظیم کشتار و سرکوب مردم بی گناه در این روز باعث شد تا انقلابیون و رهبران نهضت در حرکت خود مصمم تر شوند.
در این بین، رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) نقشی به سزا داشت.
حمایت های سران به اصطلاح دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی در سرکوب مبارزان نیز باعث شد تا ادعاهای به اصطلاح حقوق بشری و دموکراتیک آن ها در بین مردم رنگ ببازد و ماهیت اصلی آنان برای مردم مسلمان و انقلابی ایران هرچه بیشتر نمایان شود.
در مجموع قیام خونین ۱۷ شهریور عاملی مؤثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی به شمار می رود.
#جمعه_سیاه
#جمعه_خونین
#هفده_شهریور
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
متن پیام حضرت #امام_خمینی (رضوان الله تعالی علیه) از نجف اشرف درباره اقدام وحشیانه رژیم منحوس #پهلوی در کشتار مردم بی گناه در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷
🍃بسم اللَّه الرحمن الرحیم🍃
ملت شریف و شجاع ایران 👇
بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامى در تهران و سایر شهرستانهاى بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهى در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامى در محیطى آرام- به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایى با کمال آرامش در آن انجام مى گرفت- نه تنها قانونى نیست بلکه جرم است و دستوردهنده آن مجرم.
شاه براى به رگباربستن مردم بى دفاع و مظلوم هیچ بهانه اى را بهتر از حکومت نظامى ندید.
روزهاى اخیر، تهران و سایر شهرستانهاى مهم ایران براى اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمى که ۳۵ سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهاى او در کشور و مخالفتهاى او با قانون اساسى واضح است، شاهد راهپیمایی هاى آرام بود.
اظهار مخالفت با مجرمى که تمام هستى ملت را به باد داده است، از طرف کسانى بود که در حد عالى شعور سیاسى و دینى بودند؛ به طورى که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولى «دولت آشتى ملى»، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسى، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسى شکن- یعنى شاه- بود. شعار بر ضد رژیم تحمیلى غیرقانونى بود، اظهار مظلومیت بود ولى واقعیت این است که شاه مى خواهد انتقام خود را از ملت بى دفاع بگیرد، و با صحنه سازیهاى مبتذل، ملت بى دفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولى دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده اند.
من هنوز اطلاع دقیقى از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولى خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش داده اند و خبرهایى از ایران، این تعداد را بیش از هزار نفر مى گویند.
اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبى که ممکن است به مجروحین بیشمار خود، خون، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالى دریغ ننماید.
چهره ایران امروز گلگون 🌷 است و دلاورى و نشاط در تمام اماکن به چشم مى خورد. آرى این چنین است راه امیر مؤمنان على و سرور شهیدان 🌷 امام حسین.
👈 اى کاش «خمینى» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مى شد.
ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزى از آن شماست. شاه با حکومت آشتى ملى مى خواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولى فریب او خیلى زود برملا گردید.
انَّ کَیْدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً.
جهان باید بداند که این است فضاى باز سیاسى ایران! و این است رژیم دموکراسى شاه! و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او!
اکنون به بهانه هاى پوچ دست به حبس و تبعید تازه زده اند و مى زنند. باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسى خیال آزادى به خود راه ندهد.
شما اى ملت محترم ایران، که تصمیم گرفته اید خود را از شرّ رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمى که در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایى براى خود در ایران ندارد- چنانچه در روزنامه هاى خارجى هم منعکس گردید. مطمئن باشید که هیچ قدرتى نمى تواند با شما که بیدارید و بپا خاسته اید روبه رو شود.
ارتش وطنخواه ایران! 👇
شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران 🌺 مى کند. و مى دانید که این چپاولگران براى ادامه ستمگرى، شما را آلت قتل برادران خود قرار داده اند، به دیگر برادران ارتشى خود که شاه را رها کرده اند و در پشتیبانى مردم، به دشمن حمله نموده اند بپیوندید، و بپاخیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه مى دهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید.
شما اى علماى بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ، که از فشار شاه هراسى به دل راه نمى دهید! 👇
نشانه اعتماد و قوّت روحیه ملت هستید، و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالى مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید، و هر چه بیشتر صفوف خود را براى مقابله با دشمن مردم ایران متشکل تر کنید.
🍃 از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
🗓 ۱۸ شهریور ۱۳۵۸
۹ شوال ۱۳۹۸
📚 صحیفه امام، جلد ۳، صفحه ۴۵۹ تا ۴۶۱
#جمعه_سیاه
#هفده_شهریور
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#کلام_امام
سخنان #امام_خامنهای پیرامون اهمیت اطلاع جوانان از تاریخ انقلاب و هفدهم شهریور
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✅ فرازهایی از بیانات ولی امر مسلمین حضرت آیت الله امام خامنه ای (حفظه الله تعالی) در مورد قیام خونین هفده شهریور:
🔹 «شما مردم ایران که شاهد عاشورای میدان شهدا، شاهد عینی عاشورای ۱۷ شهریور هستید، جا دارد اگر اشک بریزید و گریه کنید، این گریه ما بر شهیدانمان به هیچ وجه گریه تاسف نیست.
🔹 این خون های پاک و عزیز یک ملت را نجات داد، یک قدرت عظیم جهانی را به عقب نشاند. اما ما باید سنت مرثیه خوانی این عزیزان را زنده کنیم.
🔹 حقیقت این است که داغ دل مادران و پدران داغدار که عزیزان جگرگوشه خود را سخاوتمندانه در راه خدا داده اند، در دل یک یک ما زنده است.
🔹 ما با همین آتش است که تا آخرین نقس و تا آخرین نفر با خودکامگان و قدرتمندان جهانی خواهیم جنگید. این آتش را در دلمان همواره با یاد شهیدانمان زنده نگه خواهیم داشت»
🗓 ۱۷ شهریور ۱۳۵۹
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
🔷سالروز درگذشت #جلال_آل_احمد
💠رهبرانقلاب:
#غربزدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غربزده پهلوی، یک #روشنفکر ریشهدار در مسائل دینی، یعنی مرحوم #جلال_آلاحمد که عالم زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است، با ما هم بیارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد، آن روز در سال ۴۲ مسئلهی غربزدگی را مطرح کرد. امروز مسئله غربزدگی مسئلهی مهمّی است؛ باید آنرا فراموش نکنیم!
۹۸/۱/۱
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۸ شهریورماه ، سالروز رحلت خارچشم غربزدگان ، مرید امامخمینی، محب امام خامنهای ، روشنفکرمتعهد ، #سید_جلال_آلاحمد گرامی باد .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#جلال_آل_احمد در 11 آذر 1302 در محله پاچنار تهران در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود. پدر او سیداحمد حسینی طالقانی از روحانیان مبارز دوران استبداد رضاخانی بود. مادرش بانو امینه بیگم اسلامبولچی، خواهرزاده دانشمند گران مایه مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی، صاحب اثر نفیس و ارزشمند الذریعة است.
تولّد جلال مقارن با دوره انقراض سلسله قاجار و به قدرت رسیدن رضاخان بوده است که یکی از دوره های بسیار تاریک تاریخ ایران محسوب می شود. پدرجلال در آن ایّام امام جماعت و حاکم شرع محل بود و در اعتراض به بی حرمتی های رضاخان به روحانیان و مردم دین دار و زیر پا نهادن احکام دینی، امامت جماعت و کار در محضر را رها کرده خانه نشین شده بود. جلال زیر سایه پدر و در این عصر پربیداد ـ که هرروز مردم شاهد ستم تازه ای بودند ـ دوران کودکی را سپری کرد.
تحصیلات جلال
پس از پایان دوره دبستان پدر جلال او را به منظور آموختن علوم اسلامی و ادبیات عرب به مدرسه خان مروی نزد استاد خودش مرحوم سیدهادی طالقانی می فرستاد و از ادامه تحصیل او در دبیرستان جلوگیری می کند. او معتقد بود تحصیل در این مدارس به بی دینی می انجامد. از این به بعد جلال در کنار تحصیل علوم دینی، در بازار نیز به کار مشغول می شود. از آن جا که جلال به ادامه تحصیل در دبیرستان بسیار علاقه مند بود، پنهان از پدر، در کلاس های دبیرستان دارالفنون شرکت می کند و در سال 1322 دوران دبیرستان را به پایان می رساند. جلال خود در این باره می نویسد: «.. و من بازار رفتم امّا «دارالفنون» هم کلاس های شبانه بازکرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل... و شب ها درس و با درآمد یک سال کار مرتّب، الباقی دبیرستان را تمام کردم».
سفر به نجف اشرف
مرحوم آل احمد پس از پایان دوره دبیرستان به اصرار پدر برای تکمیل تحصیلات علوم اسلامی ره سپار نجف شد. او در سال آخر دبیرستان با نوشته های افرادی چون احمد کسروی و شریعت سنگلجی آشنا شده بود. مطالعه این آثار و از طرف دیگر سخت گیری های دینی پدر و خفقان حاکم بر جامعه در نتیجه حاکمیت طاغوت و کم تجربگی دوره نوجوانی و جوانی مجموعه عواملی بودند که نسبت به مبانی دینی ومذهبی در اندیشه جلال تشکیک به وجود آورده بود. این امر موجب شد که وی از ادامه تحصیل در نجف خودداری کند. او پس از سه ماه اقامت در نجف به تهران بازگشت و در همان سال در دانش سرای عالی در رشته ادبیات فارسی به ادامه تحصیل پرداخت. در همین دوره بود که به همراه دوستانش به صورت دسته جمعی به عضویت حزب توده درآمد و هم زمان با ادامه تحصیل در دانش سرا، در نشریات حزب توده به نویسندگی پرداخت و پس از پایان دوره دانش سرا در سال 1326 به استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) درآمد و تا پایان عمر به معلّمی پرداخت.
روی گردانی از حزب توده
جلال آل احمد در سال 1322 تحت تأثیر تبلیغات گسترده حزب توده و فضای حاکم بر جامعه و همین طور بر اثر کمی تجربه و داشتن تصویر نازیبا از مذهب ـ که در نتیجه سخت گیری های پدر ایجاد شده بود ـ به عضویّت حزب توده درآمد؛ امّا طولی نکشید که در رده های مختلف حزبی متوجّه بی اساس بودن ادعاهای رهبران حزب شد و از حزب توده ـ علی رغم پیدا کردن پایگاه مناسبی در آن ـ کناره گیری کرد. وی در این باره می نویسد:
«روزگاری بود و حزب توده ای بود و سخنی داشت و انقلابی می نمود و ضد استعمار حرف می زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعوی های دیگر و چه شوری که انگیخته بود و ما جوان بودیم و عضو آن حزب بودیم و نمی دانستیم سرنخ دست کیست و جوانی مان را می فرسودیم... برای خود من امّا روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودم... چشمم افتاد به کامیون های روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهر ما، در کنار خیابان صف کشیده بودند. یک مرتبه جاخوردم. چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سیدهاشم و بازوبند را سوت کردم. بعد قضیه آذربایجان و بعد دفاع حزب از اقامت روس و بعد شرکت حزب در کابینه قوام... و دیگر قضایا که به انشعاب کشید».
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
روی کرد دوباره به دین
جلال آل احمد پس از انشعاب از حزب توده، مدتی نیز در حزب سوسیالیست ـ که خود از جمله بنیان گذاران آن بود ـ به فعالیت می پردازد و در کنار این کار به ترجمه و نوشتن کتاب هایی که در آنها سیاست های حزب توده و استالینیسم و هم چنین تمدّن ماشینی جدید مورد انتقاد قرار می گرفت پرداخت که از جمله آنهاست ترجمه بازگشت از شوروی اثر آندره ژید. بعدها جلال آل احمد در جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران، حزب زحمت کشان ملت ایران و... به فعالیت سیاسی ادامه داد؛ امّا در نهایت پس از بررسی های فراوان به این نتیجه رسید که با کنارزدن توانمندی های فکری و فرهنگی خود و تکیه کردن به افکار وارداتی ساخته و پرداخته غرب و شرق نمی شود کاری از پیش برد و صریحا گفت: «به شعارهای وارداتی فرنگ دل خوش کردن و الگوی اصلاح اجتماعی را در ایران، طبق فرموده حکمای فرنگی، تهیّه کردن چه عاقبتی جز این می توانسته است داشته باشد؟» از این به بعد جلال آل احمد مسیر فعالیت های خود را با نقد گذشته عوض می کند و بدون ترس از جوّسازی ها روی کرددوباره به مذهب را در پیش می گیرد.
جلال آل احمد و کودتا
وقوع کودتای 28 مرداد در سال 1332 فرصت بیشتری را پیش می آورد تا آل احمد به سیر آفاق و انفس بپردازد. وی به دنبال این کودتا ابتدا همانند همه آزادی خواهان و مبارزان ضد استبداد و استعمار دچار افسردگی شدیدی می شود و تقریبا به گوشه خلوت خود می خزد و در وضعیّت مأیوس کننده پس از کودتا به درون خویش باز می گردد. وی در این باره می نویسد: «شکست جبهه ملّی و برد کمپانی ها در قضیّه نفت... سکوت اجباری مجددی را پیش آورد که فرصتی بود برای به جِدّ در خویشتن نگریستن و به جست وجوی علّت آن شکست ها به پیرامون خویش دقیق شدن و سفر به دور مملکت».
جلال، مسافر جاده مستقیم
جلال آل احمد پس از عمری جست وجو به این حقیقت رسید که هرچه مکتب غیرخودی هست جز فریب و استثمار و استعمار چیزی ندارند و در نتیجه، بازگشت به خویشتن خویش را یگانه راه نجات تشخیص داد. تا زمانی که او به این واقعیت دست نیافته بود همچون مسافری بود که در کوچه پس کوچه های اندیشه ورزی به دنبال صراط مستقیم بود. وقتی با پشت سرنهادن تجربه ها و آزمون های زیاد به خویشتن خویش رسید، دیگر حتّی برای دوستان دیروز قابل تحمّل نبود؛ چون او مسیری را راه نجات شناخته بود که از دید آنها بی راهه و از نگاه نظام حاکم و اربابانش خطرناک ترین و در عین حال موثرترین بود. جلال بعد از کودتای 28 مرداد به ساواک فرا خوانده شد و مجبور شد تعهّد بدهد که با سیاست کاری نداشته باشد. پس از آن تاریخ کار تشکیلاتی و حزبی را کنار گذاشت، اما سیاست به معنی واقعی را نه تنها کنار نگذاشت، بلکه با اعتقادی به مراتب بیشتر دنبال کرد.
جلال پس از پانزده خرداد
آل احمد از سال 1341 به بعد، روی کرد واقعی خود به فرهنگ، مذهب و سنن اسلامی و ایرانی را آغاز می کند و توجّه او به مذهب و روحانیّت، مخصوصا بعد از حادثه 15 خرداد 42 بیشتر می شود. این دوره جلال، را دوره پختگی و بازگشت او به اصالت ها می توان نامید. او در این دهه هر روز بیش از پیش به ذخایر فرهنگی و ملی و به ویژه مذهبی ایران اسلامی امیدوار می گردد و به صورت بسیار صریح به نقد استعمار و استبداد و دست آوردهای آن می پردازد و بعد از حادثه خونین 15 خرداد نظریه معروف خود را درباره روحانیّت و امام رحمه الله به عنوان یک خطّ ترسیم کرد که بر اساس آن تنها امید رهایی و بسیج توده ها در دست روحانیّت آگاه است نه در دست روشن فکرانی که هریک دل در گرو قدرتی در شرق یا غرب دارند. این نظریه مترقی و واقعی بینانه با پیروزی انقلاب شکوه مند اسلامی در سال 1357 به حقیقت پیوست.
مرگ جلال آل احمد
پس از آن همه تجربه و بررسی در مکاتب و روی گردانی از مکاتب رنگارنگ غربی و شرقی، جلال آل احمد به این نتیجه رسید که راه رهایی را باید در فرهنگ و مذهب این آب و خاک جست؛ چرا که سایر مکاتب ریشه در جاهای دیگری دارند و خود عامل استعمار و استبداد و... هستند. بر این اساس بعد از این که جلال نسبت به روحانیّت، به ویژه امام خمینی رحمه الله ، پس از 15 خرداد 1342 اظهار علاقه نمود، عوامل طاغوت احساس خطر کردند و به عناوین مختلف او را مورد تهدید و آزار قرار دادند و سعی کردند که او را از روحانیّت جدا کنند. در سال 1347 به مرگ تهدید شد ولی او بیدی نبود که با این بادها بلرزد و لحظه ای از تکلیفی که احساس می کرد دست بردار نبود. سرانجام در روز سه شنبه 18 شهریور 1348، بدون هیچ گونه سابقه بیماری، هنگامی که در اسالم گیلان بود، به صورت مرموزی فوت کرد و پس از انتقال جسدش به تهران، در مسجد فیروزآبادی، نزدیک حرم حضرت عبدالعظیم، به خاک سپرده شد. روزنامه ها با فشار ساواک مرگ او را عادی جلوه داده، آن را بر اثر سکته قلبی قلمداد کردند
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🕹 روایت جلال آلاحمد از دیدار با امام خمینی
🔻جلال آل احمد، از سرآمدان روشنکفران زمانه خود بود که پس از تجربههای متفاوت و متضاد از روشنفکری به سبک غربی، در راه مبارزه با غرب و غربزدگی قدم برداشت و در این راه به تالیف آثاری نیز همت گماشت. جالب این که او از نخستین سالهای نهضت اسلامی، با امام خمینی آشنا شد و یک بار نیز امام را ملاقات کرد. جلال درباره آن دیدار که در نخستین سالهای نهضت اسلامی اتفاق افتاد میگوید:
🔻«من پس از شنیدن نطق ایشان [امام خمینی]... احساس کردم باید ایشان را ببینم. به قم رفتم. در خانه ایشان کتاب "غربزدگی" خود را کنار دستشان دیدم. گفتم: شما هم این خزعبلات را میخوانید؟ با نگاهی به من پرسیدند: شما آقای آل احمد هستید؟ گفتم: بله. گفتند: آنچه ما باید بگوییم شما گفتهاید.» جلال میگوید: «من حتی دست پدرم را نبوسیده بودم، اما دست ایشان (امام) را بوسیدم.»
🗓 18 شهریور سالروز درگذشت جلال آل احمد
📍 منبع: کتاب "روشنفکر میهنی"؛ مؤسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani