eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 مداحی، موسیقی پاپ نیست 🔻رهبر انقلاب: در مداحی هم مثل همه‌ی کارهای دیگر ابتکار و نوآوری لازم است؛ منتها توجه بکنید که این نوآوری به هنجارشکنی منتهی نشود. مداحی یک هویت خاصی است... باید توجه کنید این هویت حفظ بشود، مداحی موسیقی پاپ نیست. ۱۴۰۰/۱۱/۳ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟به یاد تو هستیم بانوی اسلام کنار مزار شهیدان گمنام دعا کن نمانیم آن‌گونه ناکام شود جان ما هم فدایت سرانجام 📹 مدیحه‌سرائی آقای سیدمهدی حسینی در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام با رهبر انقلاب. ۱۴۰۰/۱۱/۳ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
بسم رب الشهداء والصدیقین جهت سهولت دسترسی راویان و مخاطبان محترم به مطالب موجود در کانال ، فهرستی از سرفصل هایی که در موضوعات مختلف بکار گرفته شده است بصورت در در دسترس‌خواهد بود . (جملاتی از امامین انقلاب) (معرفی عملیات ها ) (همچنین با اضافه کردن # به نام عملیات میتوانید محتوای مربوطه را بدست بیاورید مثلا : ) ( معرفی شهدا) (همچنین با اضافه کردن # به نام شهید میتوانید محتوای مربوطه را بدست بیاورید مثلا : ) نشریه های همچنین برای دسترسی سریع به محتوا های مناسبتی هر تاریخی میتوانید در قسمت جستجوی کانال ، آن تاریخ را انتخاب کنید و یا روز و ماه آن را جستجو نمایید . بعنوان مثال : ۱ دی‌ماه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۴ بهمن ماه گرامی باد .🥀 نام: مرادعلی(مهدی) نام خانوادگی: عبدالله پور درزی نام پدر: مصیب تاریخ تولد: 1341-07-16 محل تولد: فریدونکنار تاریخ شهادت: 1365-11-04 محل شهادت: شلمچه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید مرادعلی عبدالله پور درزی متولد شهرستان شهید پرور فریدونکنار در استان مازندران است. ایشان در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد. مرادعلی عبدالله پور در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در حوزه علمیه ادامه داد . مرادعلی عبدالله پور در عضویت بسیجی و در لشکر ۲۵ کربلا و در رسته عقیدتی به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۵/۱۱/۴ هجری شمسی در منطقه شلمچه شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از تشییع در گلزار شهدای فریدونکنار به خاک سپرده شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
: بسمه تعالی قال رسول الله ص : من اصبح ولم یهتم المسلمین بمسلم: هر کس صبح کند و به امور مسلمین اهمیت ندهد مسلمان نیست. تاریخ  تکرار شد، رسول دیگر، برای نجات ملل مستضعف بپا خواسته و فریاد و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه را سرداد، و ندای هل من مبارز را به گوشها، طنین انداز کرده است، و با ابر جنایتکاران در افتاده است، آیا سزوار است که که ما در کنج منزل بنشینم و از منطق حقیقت به منطق منفعت متمسک شویم. من واقعیتی را در تاریخ خواندم و امروز آنرا خوب لمس میکنم، در تاریخ خواندم که وقتی امام حسین ع با کاروان خویش از مدینه به سمت مکه و از آنجا به سمت کرب-بلا( سرزمین مشقت و مشکلات) حرکت میکند، در طول مسیر با عده زیادی مواجه میشود که او را از این سفر منع میکنند، کسانیکه او را از سفر منع میکنند قصد لطف کردن به امام حسین را داشتند امام حسین اینگونه افراد را از دوستان خویش بشمار نمی اورند چرا که اینجا جای بسی تعمق است. چرا امام حسین آنانکه به صلاح جانش و فرزندانش به او سخن میگویند را از یاران خود بحساب نمی آورند چون...امام حسین با منطق آنها فرق میکرد، آنان منطقشان منطق منفعت بود و منطق امام، منطق حقیقت. امروز هم در جامعه ما هستند کسانی که میخواهند دیندار باشند، امام...مملو از حب مال و جاه و خانه و امکانات است. آنانی که زرق و برق شما قلبهایشان را تیره کرده از یاران و دوستان امام حسین علیه السلام نیستند. اگر انسان منطق حقیقت را بپذیرند و آگاهانه مسیر را انتخاب کند همه مشکلات برایش آسان می شود. اگر توفیق شهادت حاصل شد، وصی من همسرم زهره اثنی عشری و ناظرم، مادرم...معصومه داور میباشد. سه سال نماز و سه سال روزه برای پدرم مصیب بجا آورید. سلام مرا به مادرم سیده پاک و نجیب برسانید و به همسر بزرگوارم سفارش میکنم که سری به او بزند، چون او بغیر خدا دلش به هیچکس خوش نیست یکی هم ما بودیم و رفتیم. 3 بهمن ماه 1365 راس ساعت 30/12 در حال حرکت به سوی منطقه عملیاتی تا به امید خداوند متعال یک یا دو شب دیگر هدفهای از پیش تعیین شده را با یک عملیات دیگر( همرا با حاج حسین بصیر) دنبال کنیم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. الاحقر شیخ مهدی عبداله پور  🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۴ بهمن‌ماه ، گرامی باد . 🥀 فرزند محمدحسين متولد 1368/06/30 محل تولد : زابل تاریخ شهادت : 1394/11/04 محل شهادت : کمربندي منطقه آزاد مذهب : شیعه دین : اسلام تحصیلات : ليسانس درجه : ستوانيکم استان سکونت : سیستان و بلوچستان شهر سکونت : ادیمی تاریخ حادثه : 1394/11/04 استان حادثه : سيستان و بلوچستان محل دفن : زابل 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید ستوانیکم جلال اسدی زاده در سی ام شهریور ۶۸ در منطقه کوه خواجه سیستان متولد گردید. او پنج برادر و دو خواهر داشت که خودش فرزند آخر خانواده بود.وضعیت مالی خانواده به گونه ای نبود که جلال در رفاه کامل باشد چون پدرش فردی زحمتکش و کارگر بود ولی او با زحماتش موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته حقوق از دانشگاه زابل شد. او با شغل و کار نظامی ها بیگانه نبود زیرا پسرعمه و دایی اش هرکدام در سپاه و نیروی انتظامی استان در حال خدمت بودند و وی با آنها در ارتباط بود. پسرعمه او، پاسدار محمد شهبازی توسط گروهک تروریستی جندالشیطان اسیر و به پاکستان منتقل و در هجدهم اردیبهشت ۸۵ به رهبری عبدالمالک ریگی معدوم به شهادت می رسد.همان زمان بود که جلال با واژه شهادت در خانواده آشنا شد. مدتی بعد دایی جلال ، سرگرد محمد رضا راحتی که در کسوت رئیس پلیس مواد مخدر زاهدان بود در نوزدهم شهریور ۸۶ توسط اشرار مسلح ترور می گردد و شهادت این دو نفر در خانواده جلال باعث شد تا او تصمیم پیوستن به سبزپوشان ناجا را بگیرد. در سال ۹۰ به استخدام ناجا در آمده و به دانشگاه علوم انتظامی امین جهت آموزش اعزام می گردد و پس از اتمام دوره آموزشی با رسته آگاهی جهت خدمت به پلیس آگاهی چابهار (جنوب استان سیستان و بلوچستان) منتقل می گردد. او با اهتمام هرچه بیشتر و با علاقه به کارش در پلیس آگاهی ادامه می داد و از اینکه بردارش بزرگترش هم در کنارش به عنوان مرزبان در چابهار خدمت می کرد بسیار خشنود بود. اشرار و قاچاقچیان چندین مرتبه جهت تطمیع کردن جلال به وی نزدیک شدند ولی با توجه به لقمه حلالی که پدر کارگرش به او داده بود تسلیم خواسته این کوردلان نشد و سرانجام وی در چهارم بهمن ۹۴ همانند دایی خود توسط اشرار کوردل ترور گردید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
ما اجازه نمی دادیم جلال وارد نیروی انتظامی بشود . نه به خاطر اینکه فرزند آخر خانواده بود بلکه به این دلیل که از طایفه ما سه نفر توسط گروهک عبدالمالک ریگی شهید شده بودند ؛ دایی ، پسر دایی و پسر عمه ام . همگی این سه عزیز نظامی بودند و نمی خواستیم اتفاق ناگواری دیگری درطایفه مان رقم بخورد . شهادت جلال برای مان قابل تصور نبود . او به تنهایی بار نگهداری پدر و مادر پیرمان را به دوش می کشید و در روستای پدری مان هم کشاورزی و دامداری می کرد و هم درس می خواند . با همه این حرف ها خودش به خدمت در نظام علاقه داشت . از یک جا نشستن و دست روی دست گذاشتن بیزار بود . بعد از رفتن برادر و خواهر ها و بیماری مزمن پدرم ، جلال متولی مسجد روستا شده بود و همه کارها را پیگیری می کرد . مخصوصا در ایام محرم و ماه رمضان . هم به کارهای روحانی اعزامی می رسید هم در مسجد را به موقع باز می کرد و حواسش به نظافت و نظم و ترتیب وسایل داخل آن بود . بعضی از شب ها هم با رفقایش در پایگاه مقاومت بسیج به گشت و شناسایی در روستای خودمان و روستاهای مجاور می رفت . وارد نیروی انتظامی که شد برای انجام وظیفه به چابهار رفت و درآنجا مسوول شعبه سرقت پلیس آگاهی شهرستان شد . جلال در نیروی انتظامی هم مثل بقیه کارهایش خیلی جدی و با انگیزه بود . مدتی که گذشت یک نامه تهدید آمیز دریافت کرد و چند روز بعد موتورش که در مقابل اداره آگاهی پارک شده بود به سرقت رفت . او جوانی نبود که از شهادت و تهدید بترسد . با دختر مؤمنه ای از فامیل پدری مان نامزد کرد و قرار شد عید نوروز مراسم عقد بگیرند . مرخصی آخری که آمده بود مهربان تر از همیشه به همسایه ها و پیرهای ناتوان روستا سرکشی کرد و رفت چابهار . در محل ماموریت قتلی اتفاق افتاده بود که نیاز به بررسی و شناسایی نامحسوس داشت . جلال از طرف فرماندهی مامور شد که با لباس شخصی و به شکل ناشناس به محل وقوع جرم برود و کار شناسایی را انجام بدهد . اشرار سابقه دار که برادرم را می شناختند در راه برگشت او را به رگبار بستند . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ قربانِ آن دل 🔻 رهبر انقلاب: هیئت را اصحاب ائمه تشکیل دادند، آنها شروع کردند بعد از حادثه‌ی کربلا دور هم جمع میشدند، حضرت، امام صادق (علیه‌السّلام) از راوی سؤال میکنند، میگویند تَجلِسونَ و تُحدّثون؟ می‌نشینید دور هم، صحبت میکنید، حرف میزنید؟ یعنی مسائل ما را مطرح میکنید؟ او جواب میدهد که بله، این کار را میکنیم، یعنی همین مجموعه‌ی هیئات. بعد حضرت میفرمایند که «إنّ تلكَ المجالس‏ أُحبّها»، من دوست میدارم این مجالس را، قربان آن دل ، مجالس شما را دوست میدارم. ۱۴۰۰/۱۱/۳ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ بهمن ماه ، گرامی باد. 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
در بیست ویکم دی ماه سال ۱۳۶۵ درشهر کرمان به دنیا آمد. خداوند پس از سه فرزند دختر و بعد از ده سال با توسل به امام رضا ‌(ع) به پدر و مادرش ایشان را عنایت کرد. وی در نوجوانی پدرش را از دست دادند، چون تنها پسر بزرگ خانواده بود و نسبت به مشکلات زندگی خانواده احساس مسئولیت می کرد، لذا علی رغم اینکه در زمینه ورزش هم خیلی موفق بود در آن شرایط ورزش را رها کرده و مشغول به کار آزاد در تعویض روغن در شهر کرمان شدند. وی در سن ۲۱ سالگی تصمیم به ازدواج گرفت و یکی از ملاک های انتخاب همسر آینده اش متدین ،محجبه و از سادات بودن مد نظرش بود. وی در سال ۱۳۸۶‌ ازدواج که ثمره زندگی مشترک شان یک فرزند دختر به نام مونس با شش سال سن و یک فرزند پسر شش ماهه می باشد. ایشان در شهریور ماه ۱۳۹۶ پس از گذراندن آموزش های لازم به سوریه اعزام گردید و تا لحظه شهادت به ایران برنگشت، و زمانی که فرزند دوم ایشان به دنیا آمد وی در سوریه در حال انجام وظیفه بود. زندگی نامه بسیجی شهید «غلامرضا لنگری زاده»/ تا لحظه شهادت به ایران بازنگشت! ایشان به دلیل شرایط کاری و احساس مسئولیت که می کرد، پس از تولد فرزندش درخواست کرد تا زمینه حضور خانواده اش در سوریه فراهم شود. سرانجام پس از دو هفته از برگشت خانوادشان همانطور که خودش به خانواده اش عنوان کرده بود که "شما به سوریه بیایید و برگردید من به شهادت می رسم"، در پنجم بهمن ماه سال ۱۳۹۶ در حین انجام وظیفه به درجه رفیع شهادت نایل امد. پیکر پاک و مطهرش پس از انتقال به ایران بردوش امت شهید پرور کرمان و بسیجیان ولایت مدار کرمان تشیع و در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
از بیان همسر شهید : غلامرضا همیشه آرزو داشت که به اسلام خدمت کند و می‌گفت: «دعا کنید بتوانم خدمت‌گزار خوبی برای اسلام و مستضعفان باشم». غلامرضا عاشق شهید و شهادت بود و همیشه در مراسم استقبال از شهدایی که به کرمان می‌آمدند و نیز یادواره‌های شهدا حضوری فعال داشت. همسر شهید لنگری‌زاده به ۲ یادگار شهید به نام‌های «مونس» و «محمودرضا» اشاره کرد و گفت: مونس ۶ ساله و محمودرضا ۲ ماهه است و دخترمان رابطه خوب و دوستانه‌ای با پدرش داشت و همسرم نیز سعی می‌کرد در رفتار‌های خود به‌گونه‌ای عمل کند که دخترمان از وی الگو بگیرد. غلامرضا شهریور‌ماه امسال به سوریه اعزام شد و من فرزندم محمودرضا را باردار بودم و قاعدتاً دوست داشتم هنگام تولد فرزندمان، همسرم کنارم باشد. هنگامی که این پیغام را به ایشان دادم، گفت: «این‌جا به من بیشتر نیاز است و باید بمانم» و من هم قبول کردم. وقتی محمودرضا به دنیا آمد، همسرم به من پیغام داد که عکس فرزندم را برای من نفرستید، زیرا می‌ترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و وابسته‌اش شوم. مدتی از اعزام غلامرضا به سوریه گذشته بود و او هنوز فرزند دومش را ندیده بود، تا این‌که تصمیم گرفتیم دیدار غلامرضا و محمودرضا در سوریه باشد، به وی گفتم: «به اتفاق بچه‌ها و مادرتان رهسپار سوریه هستیم» و او بسیار خوشحال شد و کار‌های سفر ما را از آن‌جا پیگیری کرد و گفت: «شما که به سوریه بیایید و برگردید، خبر شهادت من را خواهید شنید و این آخرین دیدار ما خواهد بود»، اما من حرف ایشان را جدی نگرفتم. روزی که ما به سوریه رسیدیم، غلامرضا با یک دسته گل به استقبال ما آمد و در آن لحظه به یادماندنی من و مادرش، غلامرضا را بعد از چهار ماه در سوریه ملاقات کردیم و او فرزندانش را در اغوش کشید و آن‌ها را غرق بوسه کرد. وقتی خبر شهادت غلامرضا را به ما دادند، مونس گوشه اتاق گریه می‌کرد. از او سؤال کردم چرا گریه می‌کنی؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟ چون ما هنوز به مونس نگفته بودیم که پدرت شهید شده و نمی‌دانستم چطور به یک بچه ۶ ساله بفهمانم که دیگر پدرت را نمی‌بینی. مونس گفت: «وقتی در سوریه بودیم بابا من را در آغوش گرفت و گفت: «اگر من شهید شدم غمگین و ناراحت نباشید، من زنده‌ام و همیشه در کنار شما هستم.» غلامرضا درباره و مواظبت از فرزندمان بسیار سفارش می‌کرد و تأکید بسیار داشت که ما نماز را اول وقت بخوانیم و همیشه دعا می‌کرد که فرزندان‌مان سرباز امام زمان (عج) باشند. من نیز سعی می‌کنم تا مونس و محمودرضا را طوری تربیت کنم که وی آرزو داشت. غلامرضا عاشق شهید «فرخ یزدان‌پناه» بود و در کار‌ها از او کمک می‌خواست و به وی متوسل می‌شد. وی همیشه تأکید داشت: «آرزو دارم شهید شوم تا مادرم جلوی حضرت زینب (س) عزت‌مند و سربلند باشد» و اکنون درست است که غلامرضا کنار ما نیست، ولی می‌دانم بزرگترین سعادت دنیا نصیب‌مان شده است و من امیدوارم لیاقت این نعمت بزرگ را داشته باشیم. برادر همسر شهید نیز گفت: چند روز قبل از اعزام غلامرضا به سوریه، یک سفارش از من خواست و من گفتم: «سعی کن هرجا هستی یک قران جیبی کوچک همراه داشته باشی» و وی قران کوچکی از جیب پیراهنش بیرون آورد و گفت: «این قرآن سال‌ها با من است و آن را از خودم جدا نمی‌کنم». شهید لنگری‌زاده چندین‌بار تلاش کرد تا از طریق لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شود و همیشه با یک موتور در مراسم استقبال از شهدا شرکت می‌کرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
‼️بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند. ‼️مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام حسین(ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود. 🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گروه سرودی که همه اعضایش شده‌اند 💐فیلم آخرین اجرایشان است که همه‌ی نه نفرشان به همراه که مربی‌شان بود بعد از پایان اجرا در مینی بوسی در شهر هدف موشک هواپیمای صدام قرار گرفتند و بچه های این گروه سرود همه شهیدند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشف پیکرهای مطهر ۲ شهید دوران دفاع مقدس در جزیره مجنون 💠 گروه‌های تفحص شهدا موفق شدند در روز دوشنبه (۴ بهمن ۱۴۰۰) پیکرهای مطهر ۲ شهید دفاع مقدس را در منطقه جزیره مجنون تفحص نمایند. 💐 شادی ارواح طیبه شهدا 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مگر نمی‌گفتیم وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد؟! این هم 🔰 برشی از سخنرانی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
1_1430968538.pdf
713.6K
فایل فهرست تبیینی از موضوعاتی که خواستهٔ در است . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 حرکت در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهم‌السلام 🔻 : در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشان‌دهنده‌ی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سربه‌فلک‌کشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن‌وبچه‌هاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهل‌بیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani