4_581931209198666835.mp3
4.1M
💢صوت گزیده|دیدن نواب، مثل دیدن یک فیلم پرهیجان بود! ۶۳/۱۰/۲۲
♦️خاطرات جالب رهبرمعظم انقلاب از شهید سیدمجتبی #نواب_صفوی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
در دی ماه سال ۱۳۵۹ اتفاق افتاد :
دريافت 60 فروند ميراژ "اف يك" ساخت فرانسه از جانب عراق در اوايل جنگ تحميلي
فرانسويها در مقايسه با ساير كشورهاي غربي، بيشترين تسليحات مورد نياز عراق را به اين كشور واگذار كردند. ميراژ اف يك و 2000، موشكهاي هوا به هواي ماژيك 1، موشكهاي اگزوسه 39 - آ. ام و پس از آن، هواپيماهاي سوپراتاندارد از جمله تسليحاتي بودند كه از جانب فرانسه، به رژيم بعثي ارسال گرديد. در اوايل جنگ عراق با ايران، فروش تسليحات نظامي فرانسه به عراق از مرز ده ميليارد دلار گذشت كه هفت ميليارد دلار از اين معاملات به صورت وام و اعتبارات بود. افزون بر اين، فرانسه در ساخت راكتورهاي اتمي و فراهم كردن زمينه دستيابي عراق به سلاح اتمي نيز نقش برجستهاي داشت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_خلیل_طهماسبیان
در سال 1302 در خانواده ای متدین، در محله عودلاجان پا به عرصه گیتی نهاد.
پدرش ابراهیم طهماسبیان، مردی صبور، مهمان نواز و بسیار سخاوتمند بود. .
پس از ترور نافرجام علاء در سال 34، شهید نواب و هفت تن از یاران صمیمی او، از جمله شهید #طهماسبی، دستگیر و زندانی و سپس در بیدادگاه رژیم پهلوی محاکمه شدند. دادستان این دادرسی، سرلشکر حسین آزموده بود. بیدادگاه به صورت غیرعلنی و به مدت هشت روز تشکیل و حکم اعدام، برای نواب صفوی، سیدمحمد واحدی، مظفر علی ذوالقدر و خلیل طهماسبی صادر شد و دیگران به زندان محکوم شدند.
پس از اعلام رأی، نواب، شهید طهماسبی و سید محمد واحدی شادمانه خندیدند و نواب #سجده_شکر به جای آورد.
#شهید_خلیل_طهماسبیان
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
پیام تبریک #امام_خمینی ره به ملت ایران (#فرار_شاه و تشریح وظایف آحاد ملت)
زمان: 27 دی 1357 / 18 صفر 1399
مکان: پاریس، نوفل لوشاتو
موضوع: تبریک به مناسبت فرار شاه و تشریح وظایف آحاد ملت
مناسبت: فرار شاه از ایران
مخاطب: ملت ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت عموم ملت شریف و شجاع ایران ـ اَعْلَی الله ُ کلِمَتَهُمْ وَ وَفَّقَهُمُ الله ُ تعالی
فرار محمدرضا پهلوی را که طلیعۀ پیروزی ملت و سرلوحۀ سعادت و دست یافتن به آزادی و استقلال است به شما ملت فداکار تبریک عرض می کنم. شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملتهای مظلوم ثابت کردید که با فداکاری و استقامت می توان بر مشکلات هر چه باشد غلبه کرد، و به مقصد ـ هر چه دشوار باشد ـ رسید. گر چه این ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جیب انباشته از ذخایر ملت از دست ما گریخت ولی به خواست خداوند متعال بزودی به محاکمه کشیده خواهد شد و انتقام مستضعفین از او گرفته خواهد شد؛ لکن قطع دست ستمکار از ادامه ظلم، به دست ستمدیدگان، فوری است. او رفت و به هم پیمان خود، اسرائیل ـ دشمن سرسخت اسلام و مسلمین ـ پیوست و جرایم و آشفتگیهایی را به جای گذاشت که ترمیم آن جز به تأیید خداوند متعال و همت همۀ طبقات ملت و فداکاری اقشار کاردان و روشنفکر میسر نخواهد شد. اکنون در این طلوع فجر سعادت و پیروزی توجه عموم را به مطالبی جلب می کنم:
اول ـ بر جوانان غیور در سراسر کشور لازم است، برای حفظ نظم، با آن دسته از قوای انتظامی که اکنون به آغوش ملت بازگشته اند با تمام نیرو همکاری کنند و با کمال قدرت و جدیت نگذارند که بدخواهان و منحرفین آشوب و ناامنی ایجاد نمایند.
دوم ـ به تظاهرات و شعارهای پرشور علیه رژیم سلطنتی و دولت غاصب ادامه دهند؛ و اگر منحرفین و مخالفین اسلام بخواهند اخلالی به وجود آورند و نظم را به هم زنند، از آنان جداً جلوگیری کنند. باید ملت بداند که هر انحرافی و هر شعاری که مخالف مسیر ملت است به دست عمال شاه مخلوع و عمال اجانب تحقق می یابد. من از جمیع اشخاصی که انحرافی داشته اند و یا گرایش به بعضی از مکتبهای انحرافی داشته اند تقاضا دارم که به آغوش اسلام، که ضامن سعادت آنان است، برگردند که ما آنان را برادرانه می پذیریم. در این موقع حساس که کشور جنگزدۀ ما بیش از هر زمانی به اتحاد و اتفاق احتیاج دارد باید سعی شود که از هر اختلافی احتراز شود.
سوم ـ دولت موقت برای تهیۀ مقدمات انتخابات مجلس مؤسسان بزودی معرفی می شود و به کار مشغول خواهد شد. وزارتخانه ها موظفند که آنان را پذیرفته و با آنان همکاری صمیمانه کنند. اینجانب به صلاح وزرای غیرقانونی می دانم که برکناری خود را اعلام کنند و خود را در مسیر ملت قرار دهند.
چهارم ـ به جمیع نیروهای انتظامی و زمینی و هوایی و دریایی و صاحب منصبان و درجه داران ارتش و ژاندارمری و غیر آنان توصیه می کنم که دست از حمایت محمدرضا پهلوی ـ که مخلوع است و به کشور برنمی گردد و در خارج نیز با نفرت مردم مواجه است ـ بردارند و به ملت بپیوندند؛ که صلاح دنیا و دین آنان در آن است.
اینجانب از همۀ طبقات خصوصاً حضرات علمای اعلام در این مواقع حساس تشکر می کنم، و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم؛ و وحدت کلمه را برای همیشه، خصوصاً تا برانداختن رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلام، امیدوارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۸ دیماه #سالروز_شهادت
#شهید_اسماعیل_دقایقی فرمانده #لشکر_بدر گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
D1736955T13339868(Web).Mp3
462.9K
#بشنوید
#پیشنهاد_دانلود
🍃فرمانده شهید اسماعیل دقایقی
از بیانگذاران سپاه بدر و درنتیجه مدافعان حرم ...
سخنان سردار داود غیاثی راد درباره شهید دقایقی
در شبکه رادیویی ایران
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#شهید_دفاع_مقدس
#صوت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔸یکی از مجاهدین عراقی میگفت: در یک زمستان سرد، با شهید دقایقی در چادری بودم. او متوجه شد یکی از مجاهدان در خواب از سرما میلرزد. با اینکه هوا سرد بود و خود او نیز به پتو نیاز داشت، پتوی خود را روی آن مجاهد انداخت. سپس گفت: مجاهدین عراقی ودیعههای امام در دست من هستند و من باید از آنها نگهداری کنم.
الان خانه هر مجاهد عراقی که بروی، سه عکس میبینی: امام خمینی، شهید صدر و شهید اسماعیل دقایقی.
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔶️رفیق کتاب
اهل مطالعه و رفیق کتاب بود. به هر خانه و پیش هر دوست و آشنایی میرفت، اول کتابی هدیه میکرد. او از تازههای کتاب با خبر بود. کتاب های مناسب کودکان و نوجوانان را نخست خودش مطالعه مینمود و بعد به خانه ما میآورد و با زمینهسازی میگفت که بهتر است چه کتابی را بخوانید.
منبع :مشرق نیوز
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#شهید_دفاع_مقدس
#معرفی_کتاب
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فرزند حاج عماد مغنیه، همان مردی که سال ها از دست جوخه های ترور صهیونیست ها پنهان شده بود اما سرانجام توسط همین ایادی کفر در دمشق و در سال 1386 به شهادت رسید، بسیار ناراحتمان کرد. نه از این بابت که ناراحت باشیم از اینکه سرانجام زندگی این مرد جوان با شهادت پایان یافته نه، به قول شهید آوینی مرگی چونین، برای اولیای خاص خداست و هر مدعی لاف زن، لیاقت پوشیدن ردای شهادت را ندارد. ناراحتی از این باب بود که غبطه خوردیم به حال پسر جوان که دانست چطور حاجتش را از درگاه حضرت حق بگیرد و راهی را برود که خود اراده کرده بود نه سرنوشتی که حتی بادها هم می توانند برای انسانی تصمیم گیری کنند. اما جهاد عماد مغنیه ، معروف به جواد در سال 1991 در لبنان و در خانواده ای مبارز متولد شد. پدرش، عماد مغنیه، نام برادر شهیدش در مبارزه با صهیونیست ها برا برای وی انتخاب کرد. وی همواره در کنار پدرش که از فرماندهان ارشد حزب الله لبنان بود، حضور داشت و پس از شهادت پدرش، رابطه ی تنگاتنگی با سیدحسن نصرالله و سردار سلیمانی داشت، به طوری که برخی این دو بزرگوار را به عنوان پدران معنوی جهاد می دانند. پدر او عماد مغنیه معروف به حاج رضوان بود، کسی که 23 سال قوی ترین سرویس های جاسوسی اسرائیل را به سخره گرفت و آن ها نتوانستند او را پیدا کنند. شهید جهاد، چهارمین شهید از خانواده ی مغنیه می باشد. او تحصیلات عالیه را در رشته ی مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت ، شروع کرد. تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای شهادت نائل شد.
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_بین_الملل
#شهید_مقاومت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#پیشنهاد_دانلود
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_بین_الملل
#مدافع_حرم
#شهید_مقاومت
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔹خواهر شهید جهاد مغنیه :
مادر من یک زن فوق العاده است. وقتی خبر شهادت بابا رسید، رفت دو رکعت نماز خواند. همه ما را مادرمان آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت: الحمدالله که وقتی شهید شدی، کسی خانواده ایت را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نکردند. همین که یک جمله ما را آن قدر خجالت داد که آرایم شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند. خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور. دلم سوخت وقتی پیکر جهاد را دیدم. مثل بابا شده بود. خون ها را شسته بود ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها. تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بود. یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیرمستقیم ما را آرام کرد. وقتی صورت جهاد را بوسید، گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده. البته هنوز به اربا اربا نرسیده. لایوم کیومک یا اباعبدالله (ع). ما هم از خجالت آرام شدیم. بعد هم مادرم خودش توی قبر جهاد رفت. همان قبر! سه ساعت قرآن و زیارت عاشورا و دعا در قبر خواند.
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_بین_الملل
#شهید_مقاومت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
به روایت از همسر بزرگوار شهید :
ماسال 1382 ازدواج کردیم و من تا لحظه شهادت یعنی سال 1390 در کنار شهید بودم. حاصل زندگی 8 ساله ما دو فرزند به نامهای فاطمه و محمدحسین است. فاطمه زمان شهادت پدرش 7 سال و محمدحسین یک سال داشت.
برای سفر به سوریه هم از رفتنش استقبال کردم .
شهید ترک با من درباره خطرات احتمالی در سوریه و دلایل رفتنش صحبت کرد و شاید آخرین جمله ای که برای جلب رضایت من گفتند این بود که خانم (زینب کبری س) طلبیده. آقا محرم هدفش را انتخاب کرده بود و من هم که بنای مخالفت با نظرات ایشان را نداشتم از این تصمیم استقبال کردم چرا که هدف شان مقدس بود و من هم دوست داشتم که ایشان به آن هدفی که در دل دارند برسند و بتوانند برنامههایشان را اجرا کنند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
با وجود اینکه بخاطر شغلش برخی ماهها ماموریت بود و در خانه نبود ولی رابطهاش با فاطمه زبانزد همه بود و بینهایت به فاطمه وابسته و فاطمه هم به او وابسته بود. روزی که بنا بود ماموریت برود فاطمه خیلی بیقرار بود که محرم نرود و پیش او بماند و گریه میکرد، اما برخورد همسرم این بود که برای فاطمه توضیح میداد و به او آرامش میداد و میگفت تا تو اولین کارنامهات را بگیری من برگشتم.
برایش توضیح میداد که بچههای همسن تو در سوریه وضعیت خیلی بدی دارند و من باید به آنها کمک کنم و یا داستان حضرت رقیه(س) را تعریف می کرد و می گفت: باید از حرم ایشان دفاع کنم.
و محمدحسین که زمان شهادت ایشان خیلی کوچک بود و همیشه تا سه و چهار صبح در خانه بیقراری میکرد اما همسرم بدون توجه به این مسئله که باید ساعت 5 از خانه به محل کار برود پا به پای من بیدار میماند و محمدحسین را بغل و نوازش میکرد، با او حرف میزد و احساس خستگی نمیکرد.
یکی از تأکیدهای همیشگی محرم این بود که بچهها قرآن یاد بگیرند (مخصوصا حفظ قرآن) و من هم در حد توان این مساله و دغدغه محرم را پیگیری می کنم. در بحث حجاب مسائلی را به فاطمه و حتی به من یاد داده است که من همیشه بخاطر خواهم داشت و سعی میکنم که برای دخترم هم همین درسها را به کار ببندم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فاطمه به گفته خودش هر روز دعا میکند که خدایا مراقبم باش که همیشه به یاد پدرم باشم و همیشه هم به یاد پدرش است. با وجود وابستگیهای خیلی شدیدی که قبل از شهادت محرم به او داشت، خیلی فاطمه آرامتر شده و با این قضیه کنار آمده است. و چیزی که در این قضیه تأثیر زیادی داشته، خوابی بود که فاطمه شب قبل از شهادت محرم دیده بود.
شب شهادت محرم و قبل از اینکه به ما خبر شهادتش را بدهند فاطمه پدرش را در خواب می بیند که به او
می گوید: من شهید شدهام و دیگر برنمیگردم و از این به بعد تو مراقب خودت، مادر و برادرت باش. وقتی خبر شهادت پدرش را شنید گفت: من میدانستم خود بابا به من گفته بود و همین حرف های محرم به فاطمه آرامش داده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_کتاب
📚 #جانا
زندگی نامه #شهید_محرم_ترک
📜خلاصه کتاب:
امان از روزی که به خانه می آمد و میدید فهیمه سرپاست و کار خانه کرده است.
از نظر محرم فهیمه باید استراحت مطلق میکرد. نمیتوانست ببیند فهیمه با آن حالش کار کند. فهیمه جرأت نداشت ظرف بشوید، جارو کند و غذا بپزد. همه ی کار ها را محرم انجام میداد.
فهیمه که سه چهار ماهه بود، یک شب که از مهمانی برمیگشتند، دل درد شدیدی گرفت و حالش بد شد. به خودش میپیچید و ناله میکرد. احساس بدی داشت. محرم دست پاچه شده بود. لباسش را به سرعت پوشید. اول رفتند دنبال مادر فهیمه بعد هم مطب دکتر.
فهیمه که بد حال میشد، محرم تا چند روز حالش سر جایش نبود...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani