۳۰ تیرماه ، #سالروز_قیام ملت غیور ایران با رهبری آیت الله مجاهد #سیدابوالقاسم_کاشانی علیه سیاست های #قوام ، گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
♦️نقش انکار ناپذیر آیت الله مجاهد #سیدابوالقاسم_کاشانی در قیام ۳۰ تیر
♦️ تظاهرات مردم از ۲۸ تیر آغاز شد و هر روز گسترش یافت. قوام بلافاصله بیانیه شدیداللحنی علیه مخالفان منتشر ساخت. آیتالله کاشانی نیز رهبری خود را علنی تر کرد. ایشان یک روز پس از اطلاعیهی قوام، اعلامیهای خطاب به نیروهای نظامی و انتظامی صادر کردند که در قسمتی از آن آمده است"سربازان عزیز شما گرامیترین فرزندان وطن و عزیزترین افراد کشورید و این عزت شما در گروی خدمات صادقانهی شما به مملکت و ملت و دین است و هر قدر استقلال بیشتر و محکمتر باشد، قدر و ارزش شما بیشتر خواهد بود، بگذارید خدا و ملت از شما خشنود باشند؛ زیرا امروز جنگ و جدال بین دو صف حق و باطل است.
♦️اعمال احمد قوام، که تنها برای جاهطلبی و برگشت انگلیسیها و استعمار است، نباید به دست شما انجام و شما را در مقابل خونها و حقکشیها مسئول کند"آیتالله کاشانی همچنین برای روشن کردن مواضع مردمی خود مصاحبهی مطبوعاتی داخلی و خارجی در ۲۶ تیر ترتیب داد.این مصاحبه یکی از مصاحبههای مطبوعاتی نادر در تاریخ آن زمان بود؛ایشان در این مصاحبه گفته بودند: «احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجدیده آن، پس از سالها رنج و تعب، شانه از زیر دیکتاتوری کشیدهاند، نباید رسماً اختناق افکار و عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دستهجمعی تهدید نماید. من صریحاً میگویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است که در راه این جهاد اکبر، کمر همت محکم بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنند که تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سیطرهی گذشته محال است و ملت مسلمان ایران هیچگاه به بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایششده، استقلال آنها پایمال و نام با عظمت و پرافتخاری را که در اثر مبارزهی مقدس خود به دست آورده است، مبدل به سرشکستگی شود»اعتراض طبقات مردم گسترش یافت و ناآرامی تهران را فرا گرفت
♦️نظامیان شاه با تانک و زرهپوش به خیابانها آمدند و در نقاط مهم پایتخت مستقر شدند. قوام به منظور ساکت کردن آیت الله، که نقش زعامت مردم را داشت، تماسهایی بی نتیجه با ایشان برقرار کرد.روز۲۹ تیر آیت الله کاشانی، نامهای به حسین علا داد که مقصر اصلی شاه است.اگر ظرف ۲۴ساعت دولت قوام برکنار نشود، به دربار حمله خواهیم کرد.صبح روز ۳۰ تیر شهر تهران یکپارچه تعطیل بود. مردم که تحت زعامت آیت الله کاشانی با شعار هایشان خواستار برگشت مصدق به نخست وزیری بودند به طرف خیابانهای مرکز شهر و میدان بهارستان حرکت کردند.شاه کاملاً تسلط بر اوضاع را از دست داده بود. شاه با ارتشش به قتل عام روی آورد.تمامی محاسبات شاه و قوام نافرجام ماند.آنها تصور میکردند از طریق نوکری لندن و واشنگتن میتوانند مردم را مرعوب سازند، ولی مردم با دست خالی به شهادت می رسیدند و خشمگین تر
♦️ مردم اجساد شهدا را به دوش میگرفتند و علیه دستگاه شعار می دادند.همان روزدرساعت۴بعدازظهر قوام استعفایش را به شاه داد.نقش آیتالله کاشانی در بسیج مردم و در قیام ۳۰ تیر محوریترین جنبهی آن حرکت اجتماعی بود[در حالیکه مصدق در طول این قیام، بدون تحرک و منتظر نتیجه ماند] حسن گرامی، درباره رهبری آیتالله کاشانی دراین قیام اینگونه عنوان میکند: آیتالله کاشانی با زحمات فراوان مردم را به خیابانها کشید
♦️ایشان حتی برای این مهم عدهای زیادی را برای هماهنگی به شهرستان ها اعزام نمود.قیام ۳۰ تیرمقدمه بسیاری از تحولات معاصر بود.بدون شک، اگر قیام این روز نبود استکبار به راحتی حاضر به عقبنشینی از مواضع خود نمی شد.قیام مردم، جهان را قانع کرد که نفت ملی حق مشروع مردم ایران است. به همین دلیل میتوان نقش آیتالله کاشانی را در ملی شدن صنعت نفت در اینجا ردیابی کرد.قیام۳۰تیر دستاوردهای زیادی را در تاریخ ایران به جا گذاشت
♦️یکی از مهمترین آن، احیای مفهوم روحانیت حقیقی و نقش عالمان واقعی در عرصهی سیاسی واجتماعی جامعه بود.زیرا قبل تر انگلیس با منحرف کردن نهضت مشروطه و به شهادت رساندن رهبر مشروعه خواه آن(مرجع شهید، علامه شیخ فضل الله نوری) زمینه های ظهور نوکر خود یعنی رضا قلدر را فراهم کرده بود! و عالمان واقعی دین را به واسطه عواملش! در فضای سیاسی کشور به حاشیه رانده بود؛ اما حضور درخشان آیتالله کاشانی در قیام ۳۰ تیر ثابت کرد، عالم واقعی در سیاست و جامعه ایران نقشی غیر قابل انکار دارد و نمیتوان بدون توجه به قدرت و نفوذ آنان تحولات مردمی را پیش برد
♦️گرچه متأسفانه مصدق به علت خود بزرگ بینی،گرایش به آمریکا و فاصله از آیت الله کاشانی و مردم متدین،باعث شکست قیام و روی کار آمدن مجدد شاه ونوکرانش شد!و این درسی است برای امروز ما که ضمن عبرت، مراقب نفوذ عوامل استکبار با هرلباسی باشیم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
💠 #امام_خمینی :
آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگیشان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را میشناختم ۶۲/۹/۲۶
💠 #امام_خامنهای :
مرحوم آيةالله كاشانى يك مرد مجتهد قوى بود كه در دوران بعد از حادثهى ۲۸ مرداد ايشان چند سفر مشهد آمده بودند، بنده آن وقت طلبه جوانى بودم در مجلس ايشان حاضر ميشدم. ايشان دو سال ماه رمضان در مشهد بود علماى بزرگ مشهد در شبهاى ماه رمضان ميآمدند در محضر ايشان بحثهاى علمى میشد و همه از مرحوم آيةالله كاشانى استفادههاى زيادى میكردند! ۶۳/۴/۲۹
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۳۰ تیرماه ، #سالروز_شهادت سرلشکر خلبان #شهید_عباس_دوران اسطوره ای است که به گفته کارشناسان نیروی دریایی عراق را به نابودی کشاند گرامی باد . 🥀
🍃فردی که درتعداد پرواز🛫 جنگی #رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه🎁 تعیین کرده بودو با از خود گذشتگی، کاری کرد که اجلاس سران #غیرمتعهدها به علت فقدان #امنیت در بغداد برگزار نشد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
هدایت شده از کانال محتوای روایتگری راویان
#زندگینامه #شهید_عباس_دوران
عاشقان را عشق فرمان می دهد منزل به منزل
گه به خاک تیره خفتن، گه فراز دار رفتن
رهروان را دوست نیرو می دهد وادی به وادی
پای اگر نبود توان با سر در این تکمار رفتن
طفل عقل از من نشان کوی لیلی جست و گفتم
کس نیاید ره به این در ، جز که مجنون سار رفتن
عاشق باید بی باک باشد گرچه او را بیم هلاک باشد. سخن او عشق است و عاشقی سرداری از سرداران اسلام ،سربازی از سربازان امام زمان (عج) و پاکبازی از یاران ابراهیم زمان:خمینی (ره) بت شکن دوران، شهید خلبان (عباس دوران). خدایا چگونه می توان با زبانی قاصر اوصاف این شهید والامقام بود، شهید که سوخت تا ملتی نسوزد، رفت تا ایمان نرود ، اسطوره شهادتی که مرگ را به بازی گرفت و آن را مقهور خود ساخت . سر لشکر خلبان شهید عباس دوران در۲۰ مهر ماه سال ۱۳۲۹ در شهرستان شیراز در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود و پس از گذراندن دوران ابتدایی پای به دبیرستان نهاد. در سال ۱۳۴۸ موفق به اخذ مدرک دیپلم طبیعی از دبیرستان سلطانی شیراز گردید. ودر همین سال به استخدام فرماندهی مرکز آموزش هوایی در آمد. در سال ۱۳۴۹ به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوران مقدماتی پرواز در ایران، در سال ۱۳۵۱ برای تکمیل دوره خلبانی به آمریکا رفت. او ابتدا در پایگاه ((لکلند)) دوره تکمیلی زبان انگلیسی را طی نمود و سپس در پایگاه ((کلمبوس)) در ایالت ((می سی سی پی)) موفق به آموختن فن خلبانی و پرواز با هواپیماهای بونانزا، تی۴۱ – تی ۳۷ گردید. در یکی از تمرینات ورزش اسکیت، متاسفانه در اثر برخورد با زمین پای چپ او مصدوم شد و به مدت دوماه از برنامه پروازی باز ماند. پس از بهبودی، دوباره آموزش خلبانی را ادامه داد و پس از دریافت نشان خلبانی در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت و به عنوان خلبان هواپیمایی F4 ابتدا در پایگاه یکم شکاری و سپس در پایگاه سوم شکاری مشغول انجام وظیفه گردید.
با شروع جنگ تحمیلی سر از پا نشناخته به دفاع از کیان جمهوری اسلامی پرداخت و با ۱۰۳ سورتی پرواز جنگی در طول عمر کوتاه اما پر بارش، یکی از قهرمانان دفاع مقدس شناخته شد. شهید خلبان عباس دوران همواره به دوستان و همکارانش تاکید می کرد که هرگز تن به ذلت نخواهد داد و اگر در حین پرواز مورد اصابت موشک دشمن قرار گیرد، هواپیمای سانحه دیده را بر سر دشمن زبون خواهد کوبید و همان طور که دیدیم بر این پیمان خویش صادقانه ایستاد و جان فدا کرد و مصداق آیه شریفه ((من المومنین رجال صدقوا ما عدوا الله …)) شد. شهید عباس دوران در هفتم آذر ۱۳۵۹ در عملیات ((مروارید)) حماسه ای بزرگ آفرید و به کمک شهید خلبان حسین خلعتبری پنج فروند ناوچه عراقی را در حوالی اسکله ((الامیه)) و ((البکر)) منهدم ساخت و بقایای آن را در به قعر آب هاب نیلگون خلیج فارس فرستاد. به گفته یکی از همرزمان خلبانش، در یکی از نبردهای هوایی که فرماندهی دو فروند هواپیما را به عهده داشت، به مصاف ۹ فروند از جنگنده های دشمن رفت و با ابتکار عمل و مهارتی خاص، یک فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون و هشت فروند هواپیمای دیگر را مجبور به فرار از آسمان میهن نمود.
خلبان شهید عباس دوران همواره در عملیات جنگی پیش قر اول بود و برای دفاع از میهن اسلامی و حفظ و حراست آن لحظه ای آرام و قرار نداشت. او سرانجام در سحر گاه روز ۳۰ تیر ماه سال ۱۳۶۱ که لیدری دسته پرواز را به عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذ نا پذیر مورد ادعای صدام به پنج نفر از زبده ترین خلبان نیروی هوایی در حالی که هنوز ستیغ آفتاب ندمیده بود، با اراده ای پولادین به پالایشگاه ((الدوره)) یورش بردند وچندین تن بمب هواپیماهای خود بر قلب دشمن حاکمان جنگ افروز عراق ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت، هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید دوران اگر چه اجازه ترک هواپیما را به همرزم خلبانش ((ستوان یکم منصور کاظمیان)) در عقب کابین داد، اما خود به رغم اینکه می توانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقه وار خود و هواپیمایش بر متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیر متعهد ها به ریاست صدام در بغداد شد.
پس از سالها انتظار در تیرماه ۱۳۸۱ بقای پیکر شهید دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل شد و در پنجم مرداد ۱۳۸۱ طی مراسمی رسمی با حضور رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، مسئولان کشوری و لشکری، خانواده شهید و بستگان در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی، بر دوش همرزمان خلبانش تشییع شد. پیکر مطهر آن شهید تیز پرواز سپس برای خاک سپاری با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ به زادگاهش شیراز منتقل شد. شهید خلبان عباس دوران به هنگام شهادت ۳۲ سال داشت و امیر رضا تنها یادگار اوست.
آسمان بهشت پهنه پروازش باد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_عباس_دوران
#عملیات_مروارید
هنگامی که در تیر ۱۳۶۱ خورشیدی صدام حسین رییس رژیم بعث عراق برای میزبانی از اجلاس سران عدم تعهد آماده می شد و گفته بود که هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد، عباس دوران ماموریت یافت تا عملیاتی را برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در عراق انجام دهد.
این عملیات با هدف بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد بود که این عملیات با موفقیت انجام شد. در این عملیات موفق هواپیمای ایرانی مورد اصابت چند گلوله ضدهوایی قرار گرفت. خلبان کابین عقب دستگیره خروج اضطراری را کشید و از جنگنده خارج شد اما عباس دوران با صرف نظر کردن از خروج اضطراری، هواپیمای (اف ۴) صدمه دیده خود را که در آتش میسوخت، با هدف ناامن جلوه دادن شهر بغداد، به هتل محل برگزاری هفتمین دوره اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها کوبید و مانع از برگزاری این اجلاس در عراق شد و خودش به دیدار معبود شتافت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#ﻧﺘﻴﺠﻪ_ﺗﻬﺪﻳﺪﻳﻚ_اﻳﺮاﻧﻲ
🌷صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلوزیون عراق گفت:به هر جوجه کلاغ (خلبان ) ایرانی که بتواند به ۵۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد.
تنها ۱۵۰ دقیقه پس از این مصاحبه صدام،علی به همراه شهید عباس دوران و شهید علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند!
در یک مستند جنگی، معاون نیروی هوایی امریکا خطاب به صدام گفت: آسمان ایران عقابهایی همچون علی خسروی و عباس دوران دارند باید خیلی مواظب بود!
#ﺷﻬﻴﺪﻋﺒﺎﺱ_ﺩﻭﺭاﻥ
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
عباس عاشق #پرواز بود. پدرم همیشه بهش می گفت: عباس! بیا از این شغل #خلبانی دست بردار. شغل خطرناکیه. بیا توی همین بازار حجره ای بگیر و دست به کار شو.
عباس می گفت: من مرد آسمون هام. روی زمین بلد نیستم کاری بکنم. وقتی از پرواز صحبت می کرد، طوری صحبت می کرد که آدم بهش حسودیش می شد؛ حتی به اون هواپیمای بزرگ و بی ریخت.
با این همه وقتی رحیم؛ برادرش #دانشکده_خلبانی قبول شد، عباس نگذاشت برود خلبانی.
گفتم: تو که عاشق پروازی؛ چرا می خواهی برادرت را از این عشق محرومش کنی؟
گفت: رحیم به خاطر مطالبی که از من درباره خلبانی شنیده علاقه مندش شده. الان هم با خودش فکر می کند که با یک تیر دو نشان بزند؛ هم می رود دوره خدمت سربازی و هم خلبانی یاد می گیرد. اما به این نکته توجه ندارد که سربازی عمرش کوتاه است؛ اما نمی داند که اگر خلبان بشود باید تا آخر عمر سرباز بماند.
می خواست بگوید باید پای هزینه های شغل بمانی. در کنار نوش هایش، از نیش هایش هم استقبال کنی.
#شهید_عباس_دوران
#سیره_اقتصادی_شهدا
#ملاک_انتخاب_شغل
راوی: نرگس خاتون دلیری روی فرد؛ همسر شهید
#کتاب_آسمان؛ دوران به روایت همسر شهید. نوشته زهرا مشتاق. نشر روایت فتح؛ نوبت چاپ: نهم-۱۳۹۱؛ صفحه ۲۲ و ۳۴.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۳۰ تیرماه #سالروز_شهادت خطیب شهیر و مبارز، از بانیان مهدیه تهران و از نمایندگان #حضرت_امام در تصدی امورحسبیه و شرعیه، #شهید_حجتالاسلام_شیخ_احمد_کافی که در حادثهای ساختگی در۳۰تیر۱۳۵۷ توسط رژیم شاه به #شهادت رسید، گرامی باد . ⚘
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شیخ_احمد_کافی
مرحوم کافی متولد ۱۳۱۵ می باشد و در خانواده ای که از قشر متوسط جامعه بودند دیده به جهان گشودند ؛ پدر ایشان فرهنگی غیر روحانی بودند و پدر بزرگ ایشان مرحوم آیت الله میرزا احمد کافی می باشد که از علمای برجسته یزد بودند و بر اثر کرامتی که از امام رضا می بینند ساکن مشهد می شوند.
در سال ۱۳۵۱ شمسی در مشهد، در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم میرزا محمد کافی، فرزند حاج میرزا احمد کافی یزدی، از علما و روحانیون پرهیزکار و وارسته بود. احمد در سال ۱۳۲۱ در شش سالگی وارد دبستان شد. از ده سالگی محضر استاد حاج میرزا احمد کافی یزدی، به تحصیل علوم دینی پرداخت و در این مسیر بسیار کوشا بود.
وی پس از دو سال وارد مدرسه علوم دینی مشهد شد و در هجده سالگی، همراه با جدش برای ادامه تحصیل حوزوی به نجف رفت و از محضر علمایی چون ایت الله خویی، ایت الله تبریزی و ایت الله حسین راستی کاشانی به تحصیل پرداخت.
وی از آغاز با محبت اهل بیت(ع) پرورش یافته بود. علاقه بسیاری به حضور در مجالس امام حسین داشت. همین علاقه در پی ریزی شخصیت او تاثیر بسیار داشت و از او خطیبی توانا و مشهور و موثر ساخت. وی پس از مدتی، از طرف ایت الله مدنی، مامور به خواندن دعای کمیل در صحن امام حسین(ع) و دعای ندبه در مدرسه سید شد.
بازگشت به قم
مرحوم کافی، پس از مدتی تحصیل علوم دینی در نجف، به سبب وضعیت بد پدر و کمک به خانواده، مجبور به بازگشت به قم شد. او برخلاف میل خود که خواهان بازگشت به نجف بود. سه سال در قم به ادامه ی تحصیل و در کنار آن، به منبر و موعظه ی مردم پرداخت. او بارها به خاطر سخنرانی محرم خود و موعظه مردم، زندانی یا تبعید شد.
اقامت در تهران
وی در سال ۱۳۴۲ به خاطر درخواست های مکرر مردم تهران و نیاز شدید آن شهر به تبلیغ دین و روشنگری در برابر رفتارهای فاسد رژیم شاه، به آن جا رفت و همزمان با سخنرانیهای مذهبی در مسجد، در منزل خود نیز جلسات آموزش قرآن و تعلیم کودکان و نوجوانان و نیز مراسم دعای کمیل و ندبه را تشکیل داد.
در ۲۳ سالگی با فرزند مرحوم ایت الله سید حسین شاهرودی که از علمای مشهد بود، ازدواج کرد. ثمره ی این ازدواج هفت فرزند است.
خدمات اجتماعی
۱- ساخت مهدیه
استقبال گسترده ی مردم از جلسات سخنرانی مرحوم کافی و مراسم دعای کمیل و ندبه، باعث شد که وی ساخت مهدیه را پیشنهاد کند. او با فروش منزل خود و کمک چهار تن از بازاریان خوشنام تهران و نیز عده ی بسیاری مردم، در سال ۱۳۴۸ قطعه زمین چهار هزار متری در خیابان ولی عصر تهران، با نام مهدیه خریداری کرد که ساختمان اولیه آن پانزده هزار نفر را در خود جای می داد.
۲- کمک به نیازمندان
وی به شیوه های گوناگون به خانواده های بی سرپرست و محروم کمک می کرد. صدها خانواده بی بضاعت را تحت نظر خویش داشت. لوله کشی آب برای ده ها خانواده، تأمین هدایایی چون کفش و لباس و … برای بی بضاعتان از جمله خدمات ایشان است، که بعدها به همین دلیل به عنوان کمک به خانواده ی خرابکاران و مخالفان شاه، دستگیر شد.
پس از آزادی از زندان، که تا سه ماه طول کشید، ساواک علاوه بر تعطیل همه ی برنامه های مهدیه، وی را برای یک سال به ایلام تبعید کرد.
۲ – ساخت درمانگاه
این واحد درمانی که در داخل ساختمان مهدیه بنا شده بود، داروهایی را که خود مردم به آن جا می آوردند، که حتی بعضا بسیار کمیاب وبودند، به رایگان در اختیار نیازمندان قرار می داد.
۴ – ایجاد صندوق قرض الحسنه
بنای نخستین این صندوق در واپسین روزهیا عمر مرحوم کافی گذارده شد. اما فعالیت اصلی آن، چندی پس از رحلت وی آغاز شد.
۵ – خدمات در تبعید
تاسیس حوزه علمیه، ساخت مسجد، مدرسه و حمام در ایلام، ساخت و بازسازی چندین حمام، مدرسه و مسجد در دیگر شهرهای استان ایلام، و روستاهای اطراف از جمله خدمات وی در زمان تبعید است.
وی در شهرهای مختلف، بنای ۷۲ مهدیه را با کمک اهالی پی ریزی کرد.
او حتی در عربستان سعودی نیز، که هر سال برای حج به آن جا می رفت، فعالیت داشت؛ احداث بناهای مختلف مسجد، مدرسه و چاه های آب از جمله موارد است.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
ارادت به امام خمینی(ره)
وی از یاوران انقلاب اسلامی ایران و از یاران امام خمینی (ره) بود و بارها در سخنرانی های خود از ایشان حمایت و او را به بزرگی یاد می کرد. وی در یکی از سخنرانی های خود خطاب به حضرت امام گفت:
ایت الله العظمی خمینی ! بزرگ مرجع شیعه ! افتخار قرآن! افتخار اسلام! افتخار اهل بیت! افتخار این روحانیت! مدافع اسلام و شیعه! با توام آقا ! قربانت بشم آقا! کنار قبر جدت علی(ع) بگو: آقا، آقایم کی می اید؟!.
امام نیز بارها نسبت به جلسات مهدیه اظهار علاقه کرده بودند و حتی برای ایشان پیام فرستاده، ایشان را به ادامه جلسات تشویق می کردند.
وی پس از ترور منصور، نخست وزیر وقت، به جرم همدستی با گروه شهید بخارایی دستگیر شد و شش ماه در زندان به سر برد. ایشان در حادثه ۱۵ خرداد نیز توسط ماموران رژیم، دستگیر و زندانی شد.
مرگ مشکوک
مرحوم کافی، در چند کیلومتری مشهد در اثر یک تصادف دلخراش، دار فانی را وادع گفت.
برادر مرحوم کافی، این تصادف را ساختگی و به دستور رژیم شاهی می داند و دلایل بسیار قوی برای این ادعا بر می شمارد.
مراسم تشییع و تدفین
جنازه ی مرحوم کافی، همان روز با نظارت ساواک به قوچان منتقل شد. اما مردم جنازه ی ایشان را از بیمارستان خارج کرده، پس از غسل و کفن، با تشریفات خاصی به مشهد بردند. تشییع جنازه ی با شکوه آن مرحوم، با شعار درود بر خمینی همراه بود که ماموران رژیم را به مبارزه کشاند و نهایتا تعدادی از تشیع کنندگان در این مراسم زخمی شدند.
جنازه به دست ماموران رژیم افتاد و به تهران منتقل شد. جنازه پس از کش و قوسی طولانی با مردم و خانواده ی مرحوم، به مشهد بازگردانده شد و در خواجه ربیع مشهد، به خاک سپرده شد.
مرحوم کافی، که مویه های جانگدازش در فراق امام مهدی(عج) هنوز در گوش عاشقان آن حضرت طنین انداز است، و عده ای دیدار او را به روز واپسین نهاد. او بارها وصیت کرده بود: وقتی من مرَُدم، اگر در بین هفته بود، جنازه ی مرا بگذارید در سرد خانه باشد تا صبح جمعه مردم کنار جنازه ام دعای ندبه بخوانند و چند یا صاحب الزمان بگویند که مُرده ام هم این ناله هایتان را بشنود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani