#کمک_به_نیازمندان
آقا رضا خیلی مهربون و دلسوز بود.🍃
همیشه به فکر نیازمندان بود و دوست داشت به طرق مختلف کمک کنه.👌
بعد مأموریت اولش که از سوریه برگشته بود، به من گفت:
خانم، دوست دارم هفته ای یه بار، یه غذای درست و حسابی بگیریم و بریم خونه نیازمندی.
باهم سر یه سفره بشینیم و غذا بخوریم.🌺
براشون یه مقدار پول هم بذاریم.
«چه خوب میشه که شهدا رو الگوی خودمون قرار بدیم.»
نقل از: همسرشهید مدافع حرم
#سید_رضا_طاهر ❤️
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#دعوت_شهید_مدافع_حرم بر سر مزارش 💌
اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند #حاضر هستم.☺️
من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود🕊.
خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.🌹
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم🌙.
و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.🍃
خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید.🌺
#شهید_سجاد_زبرجدی
#مزار واقع در #بهشت_زهـرا قطعه 50 ردیف 117 شماره 14
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
ساخت #سوخت_موشک در ماهی تابه !!!
خاطره ای از #شهید_احمدی_روشن
ورودی سال 77 رشته مهندسی #شیمی #دانشگاه_صنعتی_شریف بود.
علاوه بر درس، در کانون #نهجالبلاغه و #بسیج دانشجویی نیز فعالیت میکرد. از سال سوم به دنبال فعالیتهای پژوهشی بود.
یک روز آمده بود توی اتاق و گفت "پاشو بریم یه چیزی نشونت بدم".
یک ماهیتابه برداشت و رفتیم توی حیاط خوابگاه. دست کرد توی جیبش و یک پاکت آورد بیرون. ماده خمیری مانند سفیدی را انداخت توی ماهیتابه. کبریت بهش زد و گفت «در رو!».
دویدیم پشت درختها. چند ثانیه بعد یک دفعه ماهیتابه گَر گرفت. مثل فشفشه این طرف و آن طرف میرفت. آتش که تمام شد، رفتیم سر وقت قابلمه. قدر یک کف دست سوراخ شده بود. مصطفی از اینترنت یک جور سوخت موشک را پیدا کرده بود؛ داشت درصد مواد را آزمایش میکرد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
همین طور حسین را نگاه می کرد. معلوم بود باورش نشده حسین #فرمانده تیپ است. من هم اول که آمده بودم، باورم نشده بود.
حسین آمد، نشست روبه رویش.
گفت: آزادت می کنم بری. به من گفت: بهش بگو.
ترجمه کردم. باز هم معلوم بود باورش نشده.
حسین گفت: بگو بره خرمشهر، به دوستاش بگه راه فراری نیست، تسلیم بشن. بگه کاری باهاشون نداریم. اذیتشون نمی کنیم .
خودش بلند شد دست های او را باز کرد.
افسر عراقی می آمد؛ پشت سرش هزار هزار عراقی با زیر پیراهن های سفید که بالای سرشان تکان می داند.
#شهید_حسین_خرازی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
4_582493935813787722.mp3
2.2M
#روایتگری_صوتی
راوی: حاج #علیرضا_دلبریان
#سیره_شهدا ...
چرا از #شهدا میگوییم ...؟!
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
4_582493935813787884.mp3
2.71M
#راویتگری ، علمدار روایتگری #حاج_عبدالله_ضابط
🌺امام فرمودند شهدا ذخائر عالم بقا اند...
کاش ما میدونستیم امام اون موقع ها چی میگفت..
بیخود نبود که #آیت_الله_مدنی و #آیت_الله_دستغیب اون دوتا فقیه،عالم،استاد اخلاق، پاشدن اومدن پیش امام رضا گفتن یا امام رضا این همه جوونا دارن میرن جبهه مارو که پیرمردیم راه نمیدن... یاامام رضا گناه ما چیه؟ماکه سالها درس دین خودیم گناه ما چیه که مارو راه نمیدن یاامام رضا ماهم شهادت میخوایم...
میخوایم تکه تکه بشیم خدارو دیدار کنیم..
#امام_رضا هم دعای این دوتا پیرمرد رو مستجاب کرد شدن #شهید_محراب ...
به به چه شهادتی...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
1_27988545.mp3
2M
هرکس براے شهدا ڪار ڪند امام زمان«عج»بہ او "یڪ دستت درد نکند" میگوید...
حجت الاسلام ضابط
🇮🇷کانال ارائه محتوا به راویان👇
🆔 @ravianerohani
#خاطرات_شهدای_تفحص
روزه ی ماه رجب سعید رو حاجت روا کرد !
صبح روز 2 دی ماه سال 74 بود. بچه ها #زیارت_عاشورا خوانده و آماده شدند و رفتیم پای کار. محلی که می خواستیم کار کنیم، اطراف ارتفاع 112 بود. کانالی بود که کسی نتوانسته بود آن جا برود.
از تجهیزاتی که اطراف کانال ریخته شده بود معلوم بود شهدای زیادی باید آن جا باشد. در اطراف کانال 16-15 #شهید پیدا کرده بودیم. اطراف کانال پر بود از میدان مین و علف های بلند که روی آن ها را پوشانده بود.
همراه #سعید_شاهدی و #محمود_غلامی رفتیم تا انتهای راه کار منتهی به کانال. سعید و محمود را نسبت به میدان مین توجیه کردم و به آن ها گفتم که این جا مین والمری و ضد خودرو دارد؛ دقایقی نگذشته بود و ساعت 9:30 صبح بود که با صدای انفجار همه به آن طرف کشیده شدیم و دیدیم که سعید و محمود هر کدام به یک طرف پرت شده اند. از سعید اصلاً حرف نمی زد. بدن محمود به طوری از بین رفته بود که پاهایش متلاشی شده بودند.
با علی یزدانی که بالای سرش رفتیم، نمی دانستیم کجای بدنش را ببندیم؛ از بس بدنش مورد اصابت ترکش مین والمری قرار گرفته بود. چفیه را دور یکی از پاهایش بستیم.
محمود چشمانش را با زور باز کرد؛ نگاهی انداخت به ما و با سعی زیاد گفت: «من دیگه کارم تمومه ... برید سراغ سعید» رفتیم بالای سر سعید ترکش به سینه و بالاتنه اش خورده بود؛ گلویش سوراخ شده بود. دستش هم از بین رفته بود. محمود که حرف می زد، یک « یا زهرا » گفت و تمام کرد ولی سعید هیچ حرفی نزد.
آن روز صبح سعید گفت: «ماه رجب آمد و رفت و ما روزه نبودیم» خیلی تأسف می خورد؛ سرانجام آن روز را روزه گرفت. همان روز با زبان روزه به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد.
منبع: کتاب تفحص، صفحه:160
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_تفحص
#برکت_صلوات
زنجیر پلاک بود؛ اما از پلاک خبری نبود. حدود شش ماه بود توی معراج روی کفنش نوشته بودیم: « #شهید_گمنام » بارها شده بود می خواستم برای تشییع به تهران بفرستمش؛اما دلم نمی آمد. توی دلم یکی می گفت دست نگهدار تا زمانش برسد.گل محمدی می گفت: «به خودم گفتم: همتی، میکانیک تفحص، وقتی دنبال یک آچار می گرده، صلوات می فرسته؛ چرا من با ذکر #صلوات دنبال پلاک این شهید نگردم؟» همین کار را کردم و دوباره سراغ پیکر رفتم، کفنش را باز کردم، توی جمجمه ی شهید یک تکه گل بود. در آوردم، دیدم پلاک شهید است. الهم صل علی محمد و آل محمد
منبع: آسمان مال آنهاست( کتاب #تفحص)، صفحه:24
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_تفحص
#انگشتر_عقیق
چند روزی می شد که در اطراف کانی مانگا در غرب کشور کار می کردیم؛ شهدای عملیات #والفجر_چهار را پیدا می کردیم. اواسط سال 71 بود.
از دور متوجه پیکر شهیدی داخل یکی از سنگرها شدیم. سریع رفتیم جلو. همان طور که داخل سنگر نشسته بود، ظاهراً تیر یا ترکش به او اصابت کرده و #شهید شده بود. خواستیم که بدنش را جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم، در کمال حیرت دیدیم در انگشت وسط دست راست او انگشتری است؛ از آن جالب تر این که تمام بدن کاملاً اسکلت شده بود ولی انگشتی که #انگشتر در آن بود، کاملاً سالم و گوشتی مانده بود.
همه ی بچه ها دورش جمع شدند. خاک های روی عقیق انگشتر را پاک کردیم. اشک همه مان درآمد، روی آن نوشته شده بود: « #حسین_جانم »
منبع: کتاب تفحص، صفحه:172
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
1_20181176.mp3
506.1K
✨حزب الله اهل #اطاعت و #ولایت است🌸🍃
✨وقدر #نعمت میشناسد ، #فداکار است
و از #مرگ نمی ترسد💫✨
#شهیدآوینی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
مبعث از نگاه اهل بیت علیهم السلام.pdf
567K
📜فیش منبر 📩 منبر کامل
#مبعث_از_نگاه_اهل_بیت علیهم السلام
⭕️ فیش منبر عید مبعث💠
#عید_مبعث
🔴دسترسی به متن منبر👇🖨👇
ytre.ir/mabas5
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
همیشه میگفت دعا کنید تا وقتی توفیق زیارت #کربلا نصیبم نشد که اگر میخوام از این دنیا برم #شب_جمعه این اتفاق بیفته🍃
چون تا الان #کربلا نرفتم😔 ومیخوام حداقل بعد مرگم توفیق زیارت نصیبم بشه💔
به آرزوش رسید🕊،شب جمعه۱۷ اردیبهشت ۹۵شب #عید_مبعث حضرت رسول(ص) در کربلای #خانطومان آسمانی شد🕊🕊🕊
کربلا نرفته کربلایی شد وپیکرش مانند مادرش زهرا(س) #جاویدالاثر مانده😔💔
راوی: #پدر_شهید🌹
#شهید_حسن_رجایی_فر 🌺🍃
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani