فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🍂 گرامی باد
یاد و خاطره
پیر مجاهد، سید آزادگان
"سید علی اکبر ابوترابی"
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌷نجف بودیم. صدای آی دزد آی دزد که بلند شد، رفتم داخل کوچه. دزدی قالیچه ای از منزل سید علی اکبر زیر بغل داشت که به تور مردم افتاد. مرحوم ابوترابی با عجله خود را کوچه رساند. دست سارق را گرفت و گفت: آقا جان! چرا بدون خوردن صبحانه رفتی؟! به آن افراد هم گفت: این شخص مهمان ماست و من خودم قالیچه را به او دادم. کاری به او نداشته باشید.
🌷با هم به منزل آمدند. سارق شرمنده نشسته بود و منتظر بود که آقای ابوترابی تحویل پلیسش دهد. همسر سید، صبحانه ای از بهترین سر شیرهای نجف تهیه کرده بود. اما خبری از پلیس نبود.
🌷موقع رفتن آقای ابوترابی قالیچه را زد زیر بغلش، قبول نمی کرد. گفت: اگر نبری همسایه ها می فهمند، شما صاحب این قالیچه نبوده ای.
با شرمندگی قالیچه را برد.
🌷صبح روز بعد با گریه و شرمندگی آمده بود در خانه سید. توبه کرده بود. می گفت: شما هدایتم کردید. می خواهم دستم را بگیرید.
📚 کتاب فرزند ابوتراب (ع)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📝سید علی اکبر ابوترابی یکی از شخصیتهای شگفت دفاع مقدس است.
⭕️ او در اوایل جنگ توسط نیروهای بعثی اسیر شد وسالها در زندان های عراق بسر میبرد.او بدلیل اینکه یک روحانی بود ، کمکهای معنوی و روحی او به اسرا خدمت بزرگی برای آنان محسوب میشد.
🔹۱.شایع ترین بیماری در زندان ،اسهال بود.یک شب سطل بیماران اسهالی روی زمین ریخت و دستشویی را کثیف کرد.کسی رغبت نمی کرد تمیزش کند.نیمه شب اقای ابو ترابی آنجا را بدون وسیله وبا دست تمیز کرده بود.
💐۲. ده نفر غیر نظامی از شهرهای مرزی اسیر شده بودند.افرادی شرور بودند و گاهی به مقدسات دینی اهانت میکردند.
اتاقشان جدا بود و بقیه از نزدیک شدن به آنها وحشت داشتند .
بعثی ها برای اینکه آقای ابوترابی را شکنجه روحی کنند او را به اتاق آن ۱۰ نفر بردند .همه نگرانش بودند. بعد از یک ماه اتفاق عجیبی افتاد یک روز دیدند آن افرادی که اعتقادی به دین نداشتند در محوطه اردوگاه مشغول ساختن مُهر نماز هستند نفس ابوترابی آنها را به سمت خدا کشاند .
🔴 ۳. کاظم شکنجه گر بعثی و فدایی صدام بود . یک روز آقای ابوترابی را به شدت شکنجه کرد طوری که تمام بدنش سیاه شده بود. اما حاج آقا به کاظم احترام میگذاشت. رفتارهای حاج آقا باعث شد کاظم از تمام کارهایش عذرخواهی کند .او چنان تحت تأثیر قرار گرفت که بعد از مدتی هم نمازخوان شد و در غیر ماه رمضان هم روزه میگرفت . بعثی ها وقتی دیدند کاظم عوض شده او را از اردوگاه بردند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#خاطرات_اسارت
#شفا_در_اسارت
🌷در سال ١٣٦٠ موقع خواندن نماز مغرب و عشاء در پادگان العنبر عراق، تعدادى از اسيران ايرانى را وارد كردند و در بين آنان جوانى به نام على اكبر بود كه بسيار سرحال و قوى و نيرومند بود، بر اثر شكنجه ها و عدم امكانات بهداشتى و مواد غذایى ايشان بيمار شدند.
🌷بطورى كه گاهى از درد، سر خود را به ديوار مىزدند و آنقدر اين كار تكرار مىشد تا غش مىكردند. در اواخر ماه صفر قرار شد دهه آخر آن ماه را دوستان روزه بگيرند، در همان شب اول....
🌷....در همان شب اول يكى از عزيزان با توسل به حضرت امام زمان عليه السلام درخواست شفاى «على اكبر» را مىکنند كه در عالم رؤيا بشارت شفاى ايشان را مىدهند و روز بعد آن جوان ايرانى با عنات و توجه خاصه حضرت ولى عصر عليه السلام شفاى كامل پيدا كرد.
راوى: سيد آزادگان مرحوم حجت الاسلام حاج آقا علی اکبر ابوترابى
#پا_گذاشتن_روى_قرآن_را_انتخاب_نمیكنيم!!
🌷حفظ آبروی دیگران برای آقای ابوترابی اهمیت زیادی داشت. گاهی بعضی از اسرا مسائل شخصی دیگران [را] افشا میکردند و مشکلاتی به وجود میآمد. روزی حاج آقا در میان جمع، اهمیت این موضوع را با سئوالى مطرح کرد و پرسید: اگر قرار باشد شما پا روی قرآن بگذارید یا آبروی کسی را ببرید کدام یک را انتخاب میکنید؟
🌷....اکثراً جواب دادند: پا گذاشتن روی قرآن معصیت است، ما دومی را انتخاب میکنیم. گفت: اشتباه میکنید؛ چرا که قرآن برای آبرو دادن به انسان آمده است. شما وقتی آبروی کسی را بردید معنایش این است که با قرآن مخالفت کرده اید!!
🌹خاطره اى به یاد سید آزادگان مرحوم حاج علی اکبر ابوترابی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
🔰 شرافتِ تحریمشکن
🔻 رهبر انقلاب:
ملّت ما، مسئولین ما، مدیران ما از خود #تحریم استفاده کردند، در یک موارد زیادی به #خودکفائی رسیدیم. ما اگر تحریم نبودیم، مثلاً فرض بفرمایید وقتی #کرونا آمد، خب میرفتیم از جاهای مختلف دنیا #واکسن وارد میکردیم، دیگر به فکر تولید واکسن نمیافتادیم. امروز در پنج شش مرکز دارد واکسن تولید میشود؛ این یک افتخار و یک شرف است برای ملّت ایران.
۱۴۰۱/۰۱/۲۳
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
doa_nodbe_farahmand.mp3
38.31M
🔉 #بشنوید
🎙 #دعای_ندبه
🎤 با نوای دلنشین حاج محسن فرهمند
👈 در فراق و انتظار ظهور مولایمان حضرت مهدی، امام زمان علیه السلام 🌺
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اَلْحَمْدُلِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّي اللهُ عَلَي سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً
اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَي مَا جَرَي بِهِ قَضَائُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ ....
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔰 #خط_حزبالله ۳۴۳ | امام مردم
🔻 شمارهی سیصد و چهل و سوم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «امام مردم» منتشر شد.
🏴 خط حزبالله به مناسبت فرارسیدن چهاردهم خردادماه و سیوسومین سالگرد رحلت امام خمینی(رحمةالله علیه) در گزارش هفته این شماره خود با عنوان «امام مردم»، مروری بر دستاوردهای عظیم باور متقابل امام(رحمةالله علیه) و مردم به یکدیگر داشته است.
👈 یادداشت هفته خط حزبالله با عنوان «انقلاب ماندگار»، به این سوال پاسخ داده است که اقبال روزافزون نسل جوان به ارزشهای اسلام و انقلاب، نشانه چیست؟
🌷 شمارهی این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر مهندس شهید احسان قدبیگی تقدیم میشود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
-1508958463_504073160.pdf
4.09M
#خط_حزبالله ۳۴۳ : امام مردم
جهت مطالعه ی این شماره از نشریه #خط_حزب_الله
این فایل را دانلود کنید .
#پیشنهاد_دانلود
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ خرداد ماه ، #سالروز_عملیات #نصر_2
گرامی باد . 🥀
خلاصه گزارش عملیات :
نام عمليات: نصر 2 (محدود)
زمان اجرا : 13/3/1366
تلفات دشمن (كشته، زخمي و اسير): 800
رمز عمليات: يا حسين مظلوم
مكان اجرا: جبهه ميمك - بلنديهاي جبهه مياني جنگ
ارگانهاي عملكننده: نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي
اهداف عمليات: تصرف مناطق اشغال شده و سركوب دشمن
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شرح_عملیات
#عملیات_نصر_2
عمليات نصر 2 در نيمه شي 13 خرداد 1366ش با رمز مبارک يا حسين مظلوم ( ع ) و با هدف آزاد سازي ارتفاعات مشرف بر خطوط مواصلاتي دشمن در منطقه عملياتي ميمک آغاز شد . نيروهاي ارتش در اين عمليات با هجوم به گردانهايي از دشمن ، نيروهاي کماندهي و زرهي بعثي را در ارتفاعات ميمک در هم کوبيدند و برخي از اين ارتفاعات تسلط يافتند در اين ميان دشمن بعثي با احساس خطر از استقرار رزمندگان ارتش در مواضع و ارتفاعات جديد و نيز زير ديد و تيغ قرار گرفتن شهرهاي اطراف اقدام به چند پاتک نمود که با مقاومت ارتشيان سلحشور مواجه گرديد و با از دست دادن ده ها تانک دهها قبضه سلاح سبک و نيمه سنگين و تعدادي کشته و زخمي و اسير مجبور به عقب نشيني گرديد
بازپس گیری ارتفاعات استراتژیک میمک در عملیات نصر2
یکی از نقاطی که در زمان جنگ تحمیلی از حساسیت نظامی بسیار بالایی برخوردار بود ارتفاع میمک بود که بر اساس بیانیه سال 1975 الجزایر، خط الراس جغرافیایی آن مرز مشترک ایران و عراق را تشکیل می دهد. این ارتفاعات مزیت فوق العاده مهمی برای ایران محسوب می شد چراکه باعث می شد تا نیروهای ایران دید و کنترل خوبی بر روی زمین های اطراف داشته باشند.
علاوه بر این، این منطقه از مدت ها قبل مورد اختلاف ایران و عراق هم بود و به همین خاطر برایش مهم بود که آن را اشغال کند. این ارتفاعات و همچنین پاسگاه مرزی آن قبل از آنکه جنگ به طور رسمی آغاز شود در سال 1359 توسط عراق تصرف شد.
سه ماه بعد از این تصرف قسمت های عمده ای از این تصرفات، در عملیات موفقیت آمیز خوارزم و با کمک عشایر منطقه از دشمن پس گرفته شد. اما منطقه ای میان ارتفاعات شمالی و جنوبی به نام ناف میمک کماکان در دست دشمن باقی ماند.
باقی مانده این قسمت در دست دشمن خطر زیادی برای ایران داشت و باعث می شد تا عراقی ها دید خوبی بر روی نیروهای ایرانی داشته باشند و از طرف دیگر از دید نیروهای ایران بر روی جاده نظامی و غربی-شرقی که به خط الراس میمک منتهی می شد جلوگیری کند.
شناسایی های دقیقی توسط ایران در این منطقه صورت گرفت تا هر چه سریعتر بتوان این منطقه را هم از دست عراقی ها درآورد و مانع کنترل آنها بر منطقه شد. عملیات نصر 2 بر این اساس طرح ریزی شد تا اینکه در روز سیزدهم خردادماه سال 66 عملیات در منطقه ناف میمک آغاز شد.
در منطقه ای که نیروهای ایرانی تجمع کرده بودند حرکت آغاز شد و عملیات در تاریکی شب شروع شد؛ نیروها می بایست اهداف از پیش تعیین شده را تصرف و منطقه تصرف شده را حفاظت کنند.
در همان ساعت های اولیه عملیات رزمندگان ایران توانستند سد نیروهای عراقی را در هم بشکنند و به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کنند و از جمله ارتفاعات 396 و 404 را بازپس گیرند.
پنج ساعت پس از شروع عملیات عراقی های تلاش هایی کردند تا مجددا منطقه را از دست رزمندگان ایران در بیاورند و پاتک هایی زدند اما هیچ کدام موفقیت آمیز نبود و با تلفاتی که دادند در نهایت مجبور به عقب نشینی شدند. در نهایت عملیات در ساعت 8 صبح به نتیجه مورد نظر رسید و رزمندگان آماده شدند تا در موقعیت مناسب آماده پدافند از منطقه مورد نظر شوند.
هوانيروز ارتش جمهوري اسلامي ايران نيز با تيم اعزامي از پايگاه هوانيروز كرمانشاه كه با 2 فروند بالگرد رزمي كبرا و 3 فروند بالگرد پشتيباني214در اين عمليات شركت كرده بود، 71 سورتي پرواز (35/71 ساعت پرواز) انجام داد و با هليبرن 146 نفر از رزمندگان، تخليه 74 نفر مجروح و ترابري دو تن بار و تجهيزات، قرارگاه عملياتي تيپ40 سراب را كه قرارگاه هدايتكننده عمليات نصر2 بود پشتيباني كرد.
نقش نیروی هوایی در این عملیات مثال زدنی بود و با پشتیبانی کامل از نیروها باعث شد تاعملیات به خوبی و به سرعت به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کند.
بر اساس گزارش هایی که در پایگاه ارتش جمهوری اسلامی ایران موجود است نتایج به دست آمده در این عملیات عبارتند از: در اين عمليات، حدود 1200 تن از نفرات دشمن كشته و زخمي و تعداد 30 نفر به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
- تلفات و ضايعات وارده به يگانهاي دشمن زياد و قابل توجه بود به نحوي كه:
- گردان 2 تيپ 4 پياده كوهستاني و يك گروهان تانك به ميزان صد درصد متلاشي شد.
- گردان 3 تيپ4 به نسبت60درصد و گردان1 تيپ مذكور به ميزان 50 درصد و گردان كماندويي به ميزان 40 درصد منهدم شد.
- به گردانهاي 611 و 663 توپخانه دشمن به ميزان 50 درصد آسيب رسيد.
- بيست كيلومتر از اراضي عراق در منطقه عمومي حلاله آزاد شد.
- يگانهاي عراقي از ارتفاعات به دشت و زمينهاي هموار عقبنشيني نمودند.
- صدها قبضه سلاح سبك و سنگين از جمله تيربار و خمپارهانداز و توپ، تعدادي وسايل مخابراتي و زاغه مهمات دشمن منهدم گرديد و تعداد زيادي جنگافزار سبك و سنگين، مهمات و تجهيزات دشمن به غنيمت نيروهاي خودي درآمد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ خردادماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_محمدمهدی_فریدونی گرامی باد . 🥀
تاریخ تولد: ۳۰ / ۶ / ۱۳۶۶
تاریخ شهادت: ۱۳ / ۳ / ۱۳۹۷
محل تولد: فارس / فسا
محل شهادت: سوریه
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
طعم شهادت با زبان روزه در شب قدر
پدر شهید : محمد کارشناس ارشد زبان انگلیسی بود هیچ وقت از کارهای خوبش به ما نگفته بود بعد از شهادتش فهمیدیم او به خانوادهای که دو فرزند معلول داشتهاند کمک میکرده ما تمام حسابهای محمدمهدی را پس از شهادتش چک کردیم و طبق محاسبات ما باید حدود ۱۰۰ میلیون تومان که از محصولات باغمان به حسابش ریختهبودیم، در حسابش بعنوان پس انداز میداشت اما تنها یک تا ۲ میلیون در حسابش مانده بود بعدها متوجه شدیم به خیریهای کمک کرده و برای دختران بیبضاعت جهیزیه خریده است همرزم ساعت ۹ شب بود که دیگر هرچه بیسیم زدیم جوابی را دریافت نکردیم دو تا سه تن از بچههای فاطمیون داوطلبانه به جلو رفتند و بعد بیسیم زدند و از ما خواستند که به آنجا برویم وقتی به آنجا رسیدیم پیکر محمد و دوستش به همراه جسد شش داعشی را آنجا دیدیم که داعشیها توسط محمد با سلاح کمری به هلاکت رسیده بودند که این اتفاق قابل توجهی است و کار هر کسی نیست او مصادف با اولین شب قدر با دهان روزه در اثر اصابت گلوله مستقیم شربت شهادت را نوشید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔹ویژگی بارز محمدمهدی شوخ طبعی و شیطنتهای او بود؛ در تمام جمعها شادی میآورد و همه آن را دوست داشتند.
✨تمام خاطرات ما از محمد به خنده و شادی است؛ حتی به گونهای شده که وقتی بر سرمزار محمد میرویم شروع به گریه کرده اما با یادآوری خاطرات مشترکمان و شیطنتهایش، گریهمان ناخودآگاه بند میآید و با شادی به خانه باز میگردیم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔰 فرازی از #وصیتنامه #شهید_محمدمهدی_فریدونی
به مردم ایران؛ بدانید که دشمن در صدد زدن ولایت فقیه و امام خامنهای(مدظله العالی) است، اگر سستی کنید و تعلل ورزید خدا این نعمت را از شما میگیرد و آن را به شکل بدتری جایگزین میکند.
امنیت بالاترین نعمتی است که خدا به مردم ایران داده (این را عراق و سوریه رفتهها) درک میکنند چرا که در سوریه آزادی بود ،
اما وقتی امنیت از بین رفت و هزار نفر از زنانشان در بین تکفیری و داعشی دست به دست شدند فهمیدند که چه نعمتی از دست دادهاند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ خردادماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_محمد_زلقی گرامی باد . 🥀
📅تاریخ تولد : ٢٣ مرداد ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ۱٣ خرداد ۱٣٩۵
🕊محل شهادت : حلب_سوریه
🥀مزار شهید : خوزستان_روستای سر بیشه دزفول
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زندگینامه
#شهید_محمد_زلقی
شهید محمد زلقی در تاریخ 1345/5/23 در روستای سربیشه از توابع شهرستان دزفول متولد شد.
پدر شهید زلقی قبل از تولدش فوت شده بود
محمد با این که از نعمت پدر محروم بود، ولی در دامان مادربزرگی تربیت شده بود که فرزندی برومند، با حمایت عموهایش برای حفظ آرمان های ایران اسلامی تربیت کرده و تقدیم جامعه می کنند.
حضور داوطلبانه وی در جبهه به عنوان بسیجی بود، بعدها هم لباس سبز سپاه را بر تن کرد و در 8سال دفاع مقدس فعالیت نمود که در این مدت جانباز شیمیایی شد.
در سال 1370 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج 4فرزند شامل 1پسر و 3دختر است.
از زمانی که جنگ در سوریه آغاز شد دائم در پی رفتن بود، حتی زمانی که برای انجام برخی کارها به اهواز می رفت مدام پیگیری می کرد، ولی به او می گفتند: نمی شود.
ولی حاجی ول کن ماجرا نبود، مدام پیگیری می کرد. حتی مدام به بچه ها می گفت: من آخرش در سوریه شهید خواهم شد، بالاخره با او تماس گرفتند که باید اعزام شود.
با این که 40 روز در منطقه فعالیت داشت ولی در آنجا به شهادت نرسید، به دلیل این که در چشمش لنز داشت و اوضاع منطقه و مشکلات گرد و خاک به لنز آسیب وارد می کرد
بعد از 3 روز برای درمان به او مجوز می دهند که همراه بچه های تدارکات برای معاینه به شهر برود که از ناحیه سر مورد حمله تک تیرانداز قرار می گیرد و حتی به نحوی ماشین را هدف قرار می دهند که کاملا سوخته بود.
سرانجام روز 1395/3/13 شهادت در راه اسلام نصیبش شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
همسر بزرگوار شهید مدافع حرم #محمد_زلقی :
محمد یادگار پدری بود که در ایام جوانی و قبل از تولدش فوت شده بود و با تولد محمد امیدی دیگر در دل خانواده خصوصا مادر بزرگ ایشان نمایان می شود، که مادر بزرگ شهید او را “دل روشن“ نام نهاده بود.
محمد با این که از نعمت پدر محروم بود، ولی در دامان مادربزرگی تربیت شده بود که فرزندی برومند، با حمایت عموهایش برای حفظ آرمان های ایران اسلامی تربیت کرده و تقدیم جامعه می کنند.
همانند دیگر فرزندان انقلاب فعالیت های خودش را از بسیج آغاز می کند و در دوره نوجوانی فعالیت های انقلابی داشتند، حضور داوطلبانه وی در جبهه به عنوان بسیجی بود، بعدها هم لباس سبز عاشقی سپاه را بر تن کرد و در ۸سال دفاع مقدس فعالیت نمود که در این مدت جانباز شیمیایی شد.
از دوران دفاع مقدس زخم های دیگری هم به یادگار برایش مانده بود و همه روزه با مشکلات عدیده ناشی از مجروحیت های جنگی دست و پنجه نرم می کرد. اکثر شب ها خواب راحتی نداشت، هم از شدت خستگی پاهایش، که برایش طاقت فرسا شده بود، هم از صدایی که مثل زنگ در گوشش می پیچید، شب هایی هم بود که از شدت خارش درخواست می کرد کف پایش با برس خارانده شود.
در سال۷۰ با شهید زلقی ازدواج کردم، از آن جا که حاجی پسر دایی من بود، شناخت کاملی به لحاظ اعتقادی از شخصیت و خصوصیات اخلاقی اش داشتم، بسیار محجوب و متدین بود، ثمره این ازدواج موفق ۴فرزند شامل ۱پسر و ۳دختر است.
قلبش برای اسلام و نظام اسلامی می تپید. همیشه آرزوی شهادت داشت، عاشق نظام و شهادت بود، مرتب به ما میگفت برای شهادتش دعا کنیم، میگفت: سوریه مرز اسلام است و باید از مرز اسلام دفاع کنیم. نمی شود گفت ناراضی بودم، هم بله هم نه. بله، بخاطر این که برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) می رفت. نه، بخاطر اینکه پدر فرزندانم بود. ولی اینکه مخالفت کنم و مانع رفتنش بشوم، نه. به یاد ندارم حتی حرفی هم گفته باشم که مانع تصمیمش شده باشد.
نحوه شهادت:
پسر بزرگوار شهید:
پدر صبح روز شهادت از همه خداحافظی کرد. حتی «امید پهلوان» یکی از همرزمانش که خواب بود، پدر آرام رفت و او را بوسید و در نتیجه پهلوان بیدار شد و از پدرم پرسید: آقای زلقی ماجرا چیه؟
پدر پاسخ داد: دارم می روم سمت شهر و برنمی گردم، حتی نقل می کردند: ۳-۴روز قبل وسایل را به عقب ارسال کرده بود.
پدر با این که ۴۰روز در منطقه فعالیت داشت ولی در آنجا به شهادت نرسید، به دلیل این که در چشمش لنز داشت و اوضاع منطقه و مشکلات گرد و خاک به لنز آسیب وارد می کرد. بعد از ۳روز برای درمان به پدر مجوز داده می شود که همراه بچه های تدارکات برای معاینه به شهر برود که از ناحیه سر مورد حمله تک تیرانداز قرار می گیرد و حتی به نحوی ماشین را هدف قرار می دهند که کاملا سوخته بود.
سرانجام روز ۱۳۹۵٫۳٫۱۳ شهادت در راه اسلام نصیب پدرم شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمد_زلقی
آشنایی ام با شهید محمد زلقی از زمان اعزام به سوریه است.
ایشان دارای روحیه ای بسیار مستحکم و شاداب بود.
ما جذب مرام و اخلاق ایشان شدیم.
بسیار شوخ بود و به همه نیروها روحیه می داد.
ایشان از پیشکسوتان دفاع مقدس بود و بعد از بازنشستگی؛ مجددا لباس رزم به تن کرد و همراه رزمندگان عازم میدان های رزم شد.
شادی او از حضور در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) گویا بسیار بیشتر از نیروهای جوان تر از او بود.
همیشه در انجام کارها پیش قدم بود.
خودش کار را شروع می کرد؛ بعد از دیگران می خواست کمکش کنند.
مدیریت و برنامه ریزی اش زبانزد دیگر نیروها بود و خیال فرماندهان رده بالا از آن منطقه راحت بود.
وظیفه اش را به نحو احسن انجام می داد.
راوی: جلیل کیارسی
منبع: کتاب ستارگان اسمان حرم؛ ص 101
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ خردادماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_حسن_عبداللهزاده گرامی باد . 🥀
تولد⇦ ۱۳۶۴
شہادت⇦ ۱۴۰۰.۳.۱۱
محلشہادت⇦ سوریه
آدرسمزار⇦ بهشتزهرایتهران
وضعیتتاهل⇦ متاهلباسهفرزند
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_حسن_عبداللهزاده
شهید حسن عبدالله زاده اصالتاً از طوایف لر چهارمحال و بختیاری و از روستای شیخ علی خان است که به دلیل ماموریت پدرش در سال ۶۴ در اهواز متولد شد، اما با توجه به شرایط کاری پدر خود به تهران نقل مکان کردند. پاسدار شهید حسن عبداللهزاده به دلیل عشق و علاقه به ولایت و شهادت در سالهای اول جنگ سوریه بارها برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به این کشور اعزام شد. شهید حسن عبدالله زاده عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) نیز بود و عشق او به ائمه اطهار و حضرت عباس (ع) و الگوپذیری از شجاعت و صبوری باعث روحیه دادن او به سایر نیروها میشد. این شهید والامقام که فرزند سردار عبدالله زاده از فرماندهان سابق نیروی انتظامی بود، چند سال پیش ازدواج کرده بود و اکنون سه فرزند پنج، سه و یکساله از ایشان به یادگار مانده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_حسن_عبداللهزاده
حسن عبداللهزاده مهربان، خوشرو و بسیار شجاع بود. او از روابط اجتماعی بالایی برخوردار بود و دوستان بسیاری داشت. ناموس برایش جایگاه ویژهای داشت و نسبت به آنها غیرتی بود. دلسوز فرزندانش بود و وقت زیادی صرف نگهداری، تفریح و بازی آنها میکرد. همیشه به من این سفارش را داشت که پسرها را شجاع و نترس تربیت کنم تا لوس نشوند و اگر مهدیه لوس شد مشکلی ندارد؛ چرا که دختر همیشه باید ناز داشته باشد! او در خانه لقب ملکه را برای دخترمان انتخاب کرده بود. حسنآقا از ایمان بالایی برخوردار بود و همیشه سعی داشت حافظ زبان و نگاه خود باشد. نماز اول وقت و شرکت در نماز جماعت مسجد، از ویژگی بارز همسرم بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani