eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
📝فرازی از وصیتنامه شهید تازه تفحص شده شهید رضا حاجی زاده : من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع حرم حسن رجائی فر: " ببخشید،تا خداوند ببخشد شما را، بپوشانید گناهان یک‌دیگر را تا خداوند بپوشاند گناهان شما را....." 🌹شهید_حسن_رجائی‌فر شهید خان طومان آرایشگر : شهید مدافع حرم محمد بلباسی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۱مهرماه سالروز رحلت نماینده ی اسبق ولی فقیه در استان مازندران گرامی باد . ⚘ نام پدر:دوست محمد تاریخ تولد:1302 تاریخ فوت:1378/7/21 محل دفن :کتابخانه آیت الله روحانی نماینده ولی فقیه دراستان مازندران و امام جمعه سابق بابل 🔹آيت ‏اللَّه شيخ هادي روحاني در سال 1302 ش (1342 ق)در خانه اي باصفا از دامن پرمهر مادري به نام شهربانو در روستاي كله بست از توابع بابلسر ديده به جهان گشود، كودكي كه بعدها خدمات بزرگ و با ارزشي به اسلام و مسلمين كرد. 🔹پدرش اهل منبر، واعظ و ذاكر اهل بيت(ع) بود و علاوه بر آن به شغل كشاورزي هم اشتغال داشت. بعد از گذشت زمان كوتاهي پدرش جشن و ميهماني كوچكي براي اجراي سنت اسلامي به نام وليمه نوزادي ـ عقيقه بر‌پا كرد و با عشق و ارادتي كه به خاندان اهل بيت (ع) در اين خانواده روحاني و ديني موج مي‌زد، نام نيكو و زيباي هادي را براي او انتخاب كردند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فرازی از زندگینامه عالم فقید آیت االله هادی روحانی 🔸هادي كه در سن پنج سالگي پدر را از دست داد، خود در اين باره مي‌گويد: «در سن پنج سالگي بودم كه پدرم از دنيا رحلت كرد و به ناچار تحت كفالت مادرم قرار گرفتم كه او براي من هم مادر بود و هم پدر.» آيت‌الله روحاني در نوشته اي آورده است: مادرم با كارگري سر مزرعه ديگران و كوبيدن شالي با وسايل سنتي قديم و با دوزندگي لباس ديگران با دست تا نيمه‌هاي شب مدام تلاش مي‌كرد تا ناني به دست آورد و بنده و خواهرم را اداره كند، پوشاك ما لباس‌هاي مندرس بچه‌هاي ديگران بود. 🔹با مشاهده مشكلات زياد مادر، هادي به سمت فعاليت‌هاي بدني و كارگري كشيده شد و مدتي پس از كاركردن در مغازه نانوايي چند ماهي در منزل يكي از متمولان شهر به عنوان كارگري مشغول شد اما چون از بافت آن خانه راضي نبود به نحوي آنجا را ترك كرد. وي براي تعليم كتب فارسي و خط به مدرسه كلاسيك غير رسمي آن روز نزد شيخ ابوالحسن افضلي نوري شوهر خواهر بزرگش رفت و تا كلاس سوم را در آنجا آموخت اما بر اثر فشار زندگي هادي از ادامه تحصيل باز ماند و مجبور شد در همان سن كم به كار كشاورزي و كارگري به همراه مادرش روي آورد. در سال 1320 همزمان با سرنگوني رضاخان پهلوي مدارس علوم ديني گشوده شد و جوانان به سوي حوزه‌هاي علميه روي آوردند. تحصيلات علوم ديني 🔸وي كه شيفته علم و دانش بود، در سن 18 سالگي با تشويق يكي از بستگانش مرحوم ملا ابراهيم توسلي به فراگيري علوم اسلامي در مسجد مولانا بابل روي آورد و در محضر بزرگاني چون حجت‌الاسلام شيخ يعقوب ابوالحسني درونكلايي، مرحوم سيدمحمد محقق‌بهشتي، سرپرست حوزه تلمذ كرد و جامع المقدمات را در آنجا به پايان رساند و بعد از چند ماه وارد مدرسه صدراعظم حوزه علميه خاتم الانبيا شد. آیت الله هادي روحاني تا سال 1323 در مدرسه صدر مشغول تحصيل بود و از اواخر سال 1323 براي ادامه تحصيل و استفاده از استادان بزرگ راهي حوزه علميه قم شد. وي بعد از دوسال ادامه تحصيل در قم و تهران در اواخر سال 1325 هجري شمسي براي ادامه تحصيل به مشهد مقدس رفت و مطول كتابي كه در معاني و بيان است و سيوطي و مغني ابن هاشم را نزد استاد بزرگوار اديب نيشابوري فرا گرفت. 🔹در مدت چهار سال تشرف در مشهد مقدس به قدر توان در ادبيات و فقه و اصول و معارف بهره يافت و در سال 1329 هجري شمسي به قم عزيمت كرد و در مدرسه فيضيه حجره‌اي گرفت. آيت‌الله روحاني پس از فراغت نسبي از دروس سطح بر طبق معمول و متداول حوزه وارد درس خارج شد و از محضر استاد آيت‌الله العظمي مرعشي و و حاج شيخ عبدالحسين فقيهي گيلاني بهره بود. وي همچنين در درس فقه از محضر استاد آيت الله حاج شيخ عباس علي شاهرودي و به مدت دو سال از محضر مجاهد كبير حضرت آيت‌الله امام خميني (ره) و مدت هشت سال در درس خارج مرجع عامه و تامه شيعيان جهان آيت الله سيدحسين بروجردي بهره‌مند شد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پیگیری حاج قاسم برای تفحص شهدای خان طومان مسئول ایثارگران سپاه: 🔹حاج قاسم سلیمانی یک ساعت قبل شهادتش پیگیر تفحص شهدای خان طومان بود. 🔹حاج قاسم می‎گفت روی رفتن به مازندران ندارم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩رهبر انقلاب : 🔰بدون امنیت همه‌ی ارزش‌های مهم کشور دچار اختلال خواهند شد ☝️تحصیل در دانشگاه‌های نظامی یکی از با شرف‌ترین کارهاست 🔻فرمانده کل قوا در ارتباط تصویری با مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح: 🔸️تحصیل در دانشگاه‌های نظامی و دانشگاه‌های سازمانهای نیروهای مسلح ما یکی از باشرف‌ترین و باارزش‌ترین کارها است، چرا؟ چون با تحصیل در این دانشگاه‌ها، جوانان ما وارد نیروهای مسلحی میشوند که امنیت کشور را تأمین میکند و امنیت برای کشور یک ارزش بسیار والا و اساسی و یک عنصر حیاتی است؛ چون بدون امنیت همه‌ی ارزشهای مهم کشور دچار اختلال خواهند شد؛ هم رفاه، هم عدالت، هم دانش‌ورزی و دیگر ارزشهای مهم. ۹۹/۷/۲۱ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
45.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل بیانات در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح. ۹۹/۷/۲۱ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰ماجرای جالب یافتن اولین پیکر شهدای مفقود در سوریه از زبان مسئول سپاه پاسداران انقلاب اسلامی . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۲ مهر ۱۳۶۱ در منطقه و گرامی باد . ⚘ ✍️ یک خط وصیت : شهید ... عزادار نمی‌خواهد پیرو می‌خواهد 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🍀ناگفته ای از شهید مصطفی کاظم زاده 🔹️حمید داودآبادی 🔸️بخش اول 💢تابستان 1367، شش سال از شهادت مصطفی گذشت، ازدواج کردم و سال 68 منتظر تولد پسرم بودم. به خواست مادر همسرم - به دلیل این که پسرش آبان 1359 در کرخه نور به شهادت رسیده بود، نامش "مصطفی" بود - فرزند اولم را به یاد شهید "سعید طوقانی" گذاشتم سعید. چون به عهد خود وفا نکردم، همان شد که از آن روز به بعد، دیگر مصطفی به خوابم نیامد که نیامد! 💢چهار سال بعد، اسفند 1372 که منتظر تولد پسر دومم بودم، به همسرم گفتم: من دیگه به هیچی کار ندارم. این یکی دیگه باید اسمش رو بذاریم مصطفی. چیزی به تولد او (18 اسفند) نمانده بود. که این اتفاق برایم پیش آمد. سریع و در همان اولین لحظات برخاستن از خواب، همه آن چه را دیده بودم، عینا بر کاغذ نگاشتم: 🍂بنام حضرت دوست 💢صبحگاه روز شنبه، هفتم اسفند ماه سال 1372 هجری شمسی مصادف با پانزدهم رمضان المبارک 1414 هجری قمری و روز ولادت با سعادت امام حسن مجتبی (ع) قبل از ساعت 6 صبح، در عالم خواب، شهید عزیز مصطفی کاظم زاده را که در شب جمعه 22 مهر سال 1361 در جبهه سومار به شهادت رسید، دیدم. در آن دیدار او به بعضی سوالات پاسخ گفت که برای خود من بسیار جالب و مهم بود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۲ مهرماه گرامی باد . ⚘ سال نمای زندگی شهید مدافع حرم سعید بیاضی زاده۱۳۷۳؛ (۵ تیر) ولادت در حجت آباد بیاض از توابع شهرستان انار۱۳۸۰؛ شروع تحصیلات ابتدایی در حجت آباد ۱۳۸۴؛ شروع تحصیلات راهنمایی در مدرسه شبانه روزی شهید دستغیب انار ۱۳۸۷؛ ورود به حوزه علمیه قم و تحصیل در مدرسه علمیه فاطمی ۱۳۹۴؛ راه اندازی کاروان پیاده روی اربعین از ساقی ۱۳۹۵؛ (خرداد) اولین اعزام به سوریه و الحاق به لشکر فاطمیون ۱۳۹۵؛ شروع همکاری تبلیغی رزمی با نیروهای جبهه مقاومت در عراق و سوریه ۱۳۹۵؛ (۲۲ مهر) شهادت در منطقه حمات سوریه بر اثر اصابت گلوله خمپاره ۱۳۹۵؛ (۲۷ مهر) تشییع در انار و تدفینمزار: گلزار شهدای روستای محمد آباد ساقی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
تصاویری از 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 ♥️هدیه بچه‌ ک بود کارهای خوب زیادی انجام میداد؛نمازخواندن ومکبرشدن درمسجد وکارهای این چنینی. من برای اینکه سعید راب کارهای خوب تشویق کنم سعی میکردم وسایلی رالازم دارد برایش بخرم وب عنوان هدیه به اوبدهم.🎁 مثلا اگرکفش نیاز داشت،طبیعی بود ک من ب عنوان پدرباید براش کفش میخردیم،ولی وقتی میخواستم کفش رو بهش بدم میگفتم: «این کفش رو خردیم ب خاطر اینکه امروز زیارت عاشورا خوندی» با این مدل هدیه دادن،،سعیدبیشترب عبادت وزیارت ترغیب میشد. راوی:پدرشهید. ♥️فاطمیه سعیدازهمان کودکی علاقه زیادی ب اهل بیت علیه السلام داشت😍.ان زمان تقریباکلاس پنجم ابتدایی بود.این عشق وعلاقه رادوجاکاملا احساس کردم.اول زمانی ک قراربود مراسم فاطمیه،مسجدراسیاه پوش کنیم.سعیدخیلی تاکید داشت ک کنار یکی ازپارچه هلی سیاه پارچه های سبز هم بزنیم تاجلوه ی بهتری داشته باشد.بااینکه پارچه سبز نداشتیم وتهیه ان زحمت داشت،ولی ان قدراصرار کرد تابلاخره پارچه هاراگرفتیم ونصب کردیم.🏴 دوم زمانی ک مداح مشغول روضه خوانی بود.من کنارسعید نشسته بودم ومیشنیدم ک ک های‌های گریه میکند.اول باخودم فکرکردم ک حالت تباکی است واشکی ازچشمانش جاری نشده،ولی وقتی دقیق شدم دیدم نه!تباکی نیست وواقعا دارد به پهنای صورت اشک میریزد.😭😭😭 این اشک ریختن ازبچه ی پنجم ابتدایی برای خیلی عجیب بود😧😮. بعد ازجلسه طبق معمول بابچه هامیماندیم وکلی صحبت میکردیم.بعدازهم راهی خونه میشدیم،ودرراه باسعید هم صحبت بودیم.درراه پرسیدم:امشب وی شده بود ک این قدر گریه میکردی؟! گفت:مگه جلسه حضرت زهرا علیهاالسلام نبود؟!!کسب ک حضرت زهرا رو شناخته باشد،چرا گریه نکند؟! این حرف سعید هنوز توی گوش من هست وحالامیفهمم چقدرازماجلوتربود. راوی:حجت الاسلام نژادی،دوست شهید. ♥️ دعای کمیل سعید نسبت ب بقیه بچه هایی ک درکانون مسجدفعالیت داشتند،تلاش بیشتری داشت.یادم هست زمانی ک قرارشده بود بچه هادعاهایی مثل دعای توسل،کمیل،زیارت عاشورا راتمرین کنند ودرمناسبت هابخوانند،خیلی ازبچه ها_حتی بچه های دبیرستانی_میرفتنند سراغ دعای توسل؛چون خیلی راحت بود.ولی سعیدزیارت عاشورا وحتی دعای‌کمیل راخیلی خوب وروان میخواند بااینکه نسبت ب بقیه کم سن وسال تربود. راوی: حجت الااسلام نژادی،دوست شهید. شادی روح شهیدبزرگوار، اللهم صل‌علی محمدواله محمد وعجل فرجهم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔅تحصیل ♥️نمازشب شایداگربگویید«سعید»اهل نمازشب بود خیلی هاقبول نکنند،چون واقعا نمازشب خواندنش رانمیدیدیم.ولی شواهدی دیده بودیم ک معلوم میشد اهل نمازشب است. من بارها دیده بودم ک برای نماز صبح میرفت حرم حضرت معصومه علیهاالسلام،یابعضی وقت هاک شب برای تجدیدوضوبیدارمیشدم،میدیدم ک«سعید»درحجره نیست،ولی طوری برنامه اش راتنظیم میکرد ک کسی متوجه این کارهایش نشود.. یک حجره درخابگاه ایت الله خوانساری هست جای دونفررابیشترندارد. من دوست داشتم ک ب ان حجره برم،اما...بخاطرشرایطش نتونستم..(درس خاندن،بی سروصدابودن،واهل نمازشب بودن)... ولی«سعید»یک سال دراون حجره بود.ازهمین شواهدبودک حدس میزدیم اهل نمازشب است.😊 راوی: حجت الاسلام سیدمحمدهاشمی،دوست شهید. ♥️محل عبادت ماسعی میکردیم کمی قبل ازاذان صبح از خواب بیدار شویم وهربار میدیدیم سعیددر رختخواب نیست.بدون سرو صدا می امد داخل سالن وپذیرایی_جایی که‌ما کمتر رفت وامد داشتیم وبه قولی دنج وخلوت بود_سجاده اش را پهن میکرد ومشغول نماز شب وعبادت میشد📿.الان لباس ها و وسایلی که از‌سعید باقی مانده را اوردیم همین جا و برایش قفسه بندی کردیم وبه نوعی یاد بود سعیدرا همین جا در محل عبادتش بنا کرده ایم. راوی:مادرشهید ♥️امتحان چیزی به امتحان نمانده بود و من استصاب های(اصلی از اصول فقه)نوع اول ودوم وسوم را درست نفهمیده بودم .سعیدامد بالای سرم وپرسید:چ کار میکنی؟؟ گفتم:گیرافتادم توی استصاب. یک‌ساعت تا امتحان خودش وقت باقی مانده بود،پنج_شش ساعت هم تا امتحان من . وقتی دیدمشکل دارم،کتابش را کنار گذاشت ونشست کنار من😳،حدود نیم ساعت وقت صرف کرد وتمام مطالب را به‌صورت خلاصه وجمع جور برایم گفت😍،سعید ان روز در شرایطی به من کمک کرد که اگر کسی دیگر بود،هیچ وقت چنین‌کاری انجام نمیداد. راوی: حجت السلام سیدمحمدهاشمی،دوست شهید. شادی‌روح‌شهید بزرگوار، 🌺اللهم صل‌علی‌محمدواله محمدوعجل فرجهم🌺 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب : موضوع : خاطراتی از سبک زندگی شهیدمدافع حرم مولف : گروه تبلیغی فاطمه الزهرا (س) شهرضا ناشر کتاب : موسسه فرهنگی هنری مطاف عشق سال نشر : 1398 تعداد صفحات : 120 کتاب حاضر، مروری بر خاطرات و سیره شهید مدافع حرم سعید بیاضی زاده می باشد. شهیدی که وقتی خاطراتش را مرور می کنی خاطرات سرداران و بزرگ مردان دوران دفاع مقدس برایت زنده می شود. خاطراتی سرشار از اخلاص، مردانگی، کارایی و معنویت. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani