اللهم صل على سيدنا محمد و آل محمد و ادفع عنّا البلاء المبرم من السماء انك على كل شيء قدير
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا
الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ
عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى
الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً
مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ
مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.
هان مَشو نومید چون واقِف نِهای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور
ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور
ای مرد، در میانهی میدان چه میکنی؟!
در لابلای جنگل و باران چه می کنی؟!
میز ریاست تو چه کم داشت از رفاه
در ورزقان و در مه و بوران چه میکنی؟!
دل کنده از اوامر و دستور و پایتخت
در نقطههای مرزی ایران چه میکنی؟!
ای هفتروز هفته، به فکر ضعیفها
همشانه ی فقیر و ضعیفان چه میکنی؟!
تهران اگر که شهر و مقرّ ریاست است
پس در میان ایل و دهستان چه میکنی؟!
#اتحاد_ملت
#رئیس_جمهور_مغتنم
دستور العمل امام رضا(ع)
الإمامُ الرِّضا عليه السلام :رأيتُ أبي عليه السلام في المَنامِ فقالَ : يا بُنَيَّ ، إذا كُنتَ في شِدّةٍ فأكْثِرْ أنْ تقولَ : «يا رؤوفُ يا رحيمُ»، و الّذي تَراهُ في المَنامِ كما تَراهُ في اليَقَظةِ.
امام رضا عليه السلام :
پدرم را در خواب ديدم فرمود:
پسرم! هرگاه در سختى و گرفتارى بودى جمله
«يا رؤوف يا رحيم»
را فراوان بگو و آنچه در خواب مى بينى چنان است كه در بيدارى مى بينى.
عیون اخبار الرضا علیه السلام
عنایت امام رضا علیه السلام به علامه حسن زاده:
اينجانب [حسن حسن زاده ]بنابر فرموده شيخ الرئيس كه فرمود: «از عوامل ضعف بينايي چشم، خوابيدن با شكم سير است و لازم است بين غذاي شب و خوابيدن فاصله انداخت. » هميشه مقيد بودم شام را سر شب صرف كنم تا فاصله موردنظر شيخ را مراعات كرده باشم كه مبادا خداي نكرده چشمم كه يكي از مهم ترين سرمايههاي كسب دانش و پيمودن راه كمال است ضرر ببيند و اين امر سبب شود كه از تحصيل علم و كمال باز بمانم (يا در شب حتي الامكان از خوردن غذا خودداري كنم. )
ولي با اين همه شبي از شبها (در شب چهارشنبه ۲۹ جمادي الاول ۱۴۰۵ قمري برابر با اول اسفند ۱۳۶۳) شامم به تأخير افتاد و متأسفانه بعد از شام خواب شديدي بر من عارض شد.
براي اينكه فرموده ي شيخ را عمل كرده باشم، بلند شدم و شروع كردم به قدم زدن و تا دوازده نصف شب بيدار بودم، ولي بر اثر شدت حالت خواب نتوانستم از خوابيدن خودداري كنم، لذا خوابيدم.
خواب شيرين بود و رؤياي شيرين تر كه به زيارت حضرت ثامن الحجج، علي بن موسي الرضا عليهماالسلام تشرف حاصل كردم. در ابتدا به اشاره تفهيم فرمودند كه: چرا كمتر خودت را به ما نشان ميدهي و پس از آن به عبارت صريح به من فرمودند:
«اين قدر خودت را زحمت مده، ما چشم تو را تا آخر عمر
ضمانت ميكنيم. »
الحمدلله كه از اين بشارت آن ولي الله اعظم كه به لقب ضامن هم شناخته شده است، برايم يقين حاصل است كه هر دو كريمه من تا آخرين دقايق عمرم بينا خواهند بود، چون ضامن شان معتبر است، چنانكه مشمول الطاف
ديگر آن حضرت نيز بوديم و هستيم.
و آن كه حضرت فرمود: «چرا كمتر خودت را به مان نشان ميدهي؟ »
شايد علتش اين بود كه در آن اوان، بر اثر تراكم اشتغال درس و بحث و تصنيف و تصحيح، مدتي به زيارت حضرت بي بي فاطمه معصومه عليهاالسلام خواهر آن جناب توفيق نيافتم و تشرف حاصل نكردم. شگفت اين كه در آن شب اصلا انديشه آن جناب در خاطرم نبود.
#حکایت_داستان
#امام_رضا
فراز پایانی وصیتنامه الهی معمار کبیر انقلاب اسلامی:
«و از ملت امیدوارم كه عذرم را در كوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند كه با رفتن یك خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.»
روایت ها و حکایت ها
https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c