eitaa logo
| رِیحٰانَةُ‌ الْزِینَبْ |
442 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
636 ویدیو
8 فایل
اینجا یک دورهمیه برای ما دخترای نوجوون 😊 برای ما ریحانه‌ های خدا 🌸 ما قراره کنار همدیگه کلی اتفاقای خوب رو رقم بزنیم 😎 کنارمون بمون🌱 لینک ناشناسمون😉👇🏻 https://gkite.ir/es/9484795 📩 ارتباط با ما: @Asgari_M
مشاهده در ایتا
دانلود
| رِیحٰانَةُ‌ الْزِینَبْ |
سال ۹۹ بود، ریحانه الزینب ما از یه گروه شروع شد.... از یه گروه توی واتساپ📱 بچه هایی که از همون اول با ما بودن یادشونه😉 وقتی توی گروه اضافه شدیم، نمیدونستیم اینجا چه خبره🤔 قراره چیکار کنیم.... اخه اون موقعه بعضی ها مثل من توی این جور حال و هواها و این جور جمع ها نبودن😞 تا قبل از ریحانه الزینب، اصلا "سربازی امام زمان" برامون معنا نشده بود و جنس دغدغه هامون خیلییی فرق داشت🙃 منتظر بودیم تا از گروه پیام بیاد و بهمون خبر بدن که قراره چیکار کنیم😃 و اما.... یه روز از روزهای محرم، توی شهریور ماه یه پیام خوشگل از گروه برامون ارسال شد😍 قرار شد پنجشنبه ساعت ۱۰ صبح بریم زینبیه گلشهر😊 (اون موقعه مثل الان سال ریحانه نبود و توی شبستان برنامه هامون برگزار میشد) خیلی ذوق و هیجان داشتیم برای این روز😍 صبح پنجشنبه رسید و کلی دختر نوجوون قشنگ توی زینبیه بودن☺️ خانم نظری و خانم شامی زاده که بعدا شدن استادای عزیز ما، به پیش‌مون اومدن 😇 اونجا بود که فهمیدیم اینجا قراره چه اتفاقای خوبی بیوفته 😍 این لحظه رو قشنگ یادمه: که دستامونو محکم گرفتیم و با امام زمان عهد بستیم😊 اونقدر این لحظه قشنگ بود که حتی بعضی‌هامون اشک از چشمامون جاری شد❤️ و این شد آغاز داستان ما.... قسمت 1⃣ 🌸@reyhanatozeynab 🌸
🦋 بسم الله الرحمن الرحیم 🦋
سلام😍 صبحتون بخیر
از امروز بیایین یه کار قشنگ انجام بدیم😍: هر روز صبح وقتی که بیدار شدیم به امام زمانمون سلام کنیم 🌸
السلام علیک یا اباصالح المهدی 🌼🍃
| اختلاف نظری که پیش آمد | با آرمان در کار تربیتی حوزه، سر یک موضوعی به اختلاف نظر خوردیم. چون من مسئول کار بودم و آرمان داشت کمک می‌داد، بدون این که رفتار تندی بکند، حرفم را قبول کرد و از نظرش کوتاه آمد. حواسش بود اصول کار تشکیلاتی را رعایت کند و کار زمین نماند. کانال رسمی شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy 🕊@reyhanatozeynab🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| رِیحٰانَةُ‌ الْزِینَبْ |
هر هفته پنجشنبه ها برای ما شد یه روز خاص✨ ساعت ۲ و نیم تا پنج😊 اولش خانم شامی زاده عزیز برامون مداحی میخوندن و ما سینه میزدیم(چون اون موقعه محرم و صفر بود)🖤 و بعد یه داستان شیرین قرآنی برامون تعریف میکردن😍 و بعد نکات این داستان که توی قرآن ذکر شده که کلیی به درد زندگی‌مون میخوره رو بهمون میگفتن😇 و ما مشتاقانه گوش جان میسپردیم یه صحبت هاشون😍 و بعد خانم نظری جان می‌اومدن و درباره‌ی موضوعاتی که ما دوست داشتیم برامون صحبت میکردن☺️ اولین موضوعی که شروع کردن، بحث ارتباطات بود🗣 اون موقعه چون اولای هئیت بود یکی دو هفته هیچ کس با هیچ کس دوست نبود😅😂 خانم نظری هم ازمون ناراحت شدن که این چرا با همدیگه دوست نشدیم 🙈 چون روی این نکته‌ خیلی تاکید داشتن که باید ارتبط خوب برقرار کنیم👌 و خیلی سریع با همه دوست بشیم😁 و کلی درس و نکته مفید بهمون یاد دادن برای برقراری ارتباط چه با دوستامون، چه با افراد غریبه و.... از اون جلسه به بعد کلییی دوست پیدا کردیم😊 فهمیدیم کسی نباید تنها باشه حتی دو نفره تنها هم نه! باید گروهی باهم دوست باشیم 😁 خلاصه... بعد از صحبت های شیرین خانم نظری، خانم عسگری عزیز برامون کارگروه های ریحانه الزینب رو معرفی کردن😊 (اون موقعه ریحانه الزینب چند تا کارگروه داشت که ما مجاز بودیم حداکثر توی دو تا از این گروه ها باشیم، کارکرد گروه ها به این شکل بود که استعداد و اون مهارت ما رو پرورش بده👌) 🌀 کارگروه هامون: رسانه مهدویت تئاتر فن بیان ادبی و اجباری بود همه حداقل توی یه گروه باشن😁😌 کسی هم نباید تنها بره یه گوشه بشینه☝️ همه باید با همدیگه مشارکت، همکاری و مهم تر از همه گفتگو داشته باشیم😁 و ما از اون ساعت به بعد با شور و هیجان میرفتیم پیش مربی هامون و کلاس گروه ما شروع میشد😊 و نتیجه‌ی کارگروه ها این شد که کلی از بچه ها مهارت های رسانه یاد گرفتن📱 عده‌ای موفق شدن مدرک فن بیان کسب کنن💪 بعضی ها مهارت های بازیگری رو یاد گرفتن😎 توی کارگروه ادبی بچه ها مشتاقانه کتاب میخوندن📚 و به ما معرفی میکردن و.... قسمت 2⃣ 🌸@reyhanatozeynab🌸
اینم مراسم سینه زنی اول هئیت‌مون😊
فرارسیدن ماه مبارک رمضان رو تبریک میگیم😍🌙 از فردا میخواییم بریم مهمونی خدا😊🕋
به مناسبت این مهمونی قشنگ از فردا صبح میخواییم یه پست قرآن جذاب داشته باشیم☺️ تا با قرآن بیشتر دوست بشیم😍