eitaa logo
ریحانه 🌱
12.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
548 ویدیو
17 فایل
روزهای جمعه و تعطیلات رسمی پارت نداریم عضو انجمن رسمی انلاین ایتا https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 کپی از رمانهای داخل کانال ممنوع و حرام 🚫 تبلیعات کانال ریحانه https://eitaa.com/joinchat/632881253Ce4b7a15039
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علی علیه السلام : آنچه از دنیا در کف توست پیش از تو صاحبی داشته و پس از تو به کسان دیگری می‌رسد نهج البلاغه حکمت۴۱۶ ‌‌
(ع): اگر چشم، شهوت بين شود، دل از عاقبت بينى كور گردد. إذا أبصَرَتِ العَينُ الشَّهوَةَ عَمِيَ القَلبُ عنِ العاقِبَةِ . غررالحكم حدیث 4063
تمـام قـافیـہ هـایـم... فـداے آمـدنت💔 بیـا ردیـف ڪن این جمـعہ هاے درهـم را... یـاصـاحبـ💚الـزمان ³¹³🌱
⚠️❓اینا عجیب نیست 😳🤔؟!؟!؟! ⚠️⁉️ دنیا به کجا رسیده که کشورهای مختلف جهان با امکانات و ادعاهای بزرگ، صنعت پیشرفته، ارتش های قدرتمند، و رسانه های عظیم، اسلحه و ارتش های مجهز همه و همه زیر یک فرمان و یک فرمانبر قرار گرفته اند! ⚠️⚠️⚠️ یک نفر در آن طرف دنیا دستور داد همه ماسک بزنند و تمام کشورهای جهان و مردم جهان اطاعت کردند و ماسک زدند، بدون اینکه نسبت به فاعلیت و تأثیر ماسک تحقیق کنند تا بعد بگویند ماسک هیچ تأثیری نداشت بلکه ضررهای زیاد داشت و دارد. و ما شاهد مرگ آن هایی بودیم که ماسک زدند و شاهد نجات آن هایی که ماسک نزدند. ⚠️‼️ سپس دستور داد تردد شبانه با خودرو منع گردد و بسیاری از کشورها اطاعت کردند و جریمه های سنگین برای تردد شبانه قرار دادند. 💢‼️ سپس دستور داد تردد بین شهری و استانی ممنوع گردد و همه کشورها بله گویان جلوی تردد بین شهرها و استان ها را منع کردند و جریمه سنگین در نظر گرفتند. ❌‼️ بعد دستور داد مدارس، دانشگاه ها، مساجد، عبادت گاه ها و انواع تجمعات تعطیل شود و همه جای جهان این کار را کردند و تمام این فعالیت ها را به فضای مجازی انتقال دادند در قالب یک نظام نوین که حاکی از تبدیل فضای حقیقی به فضای مجازی و مجازی کردن زندگی است. ❓🤔 او کیست و هدفش چیست و کار دنیا به کدام سمت کشیده می شود؟ ⚠️❓ چه کسی این برنامه ها را ریخته و عملی می کند؟  ⚠️❗️دستور محدودیت نسل، غربالگری، روش های ضد بارداری و بستن لوله های خانم ها توسط یک فرد صادر شد و کشورهای مختلف جهان آن را اجرا کردند. ❓⚠️چه کسی غذای مردم دنیا را تخریب کرد و بیشتر غذای مردم جهان را تراریخته ساخت؟ ‼️ بیشتر غذاهای موجود امروز تراریخته هستند و با کود ها و سموم شیمیایی فرآوری میشوند! ⁉️😳🤔 چطور شد یک دفعه مسأله همجنس بازی را در کل دنیا مطرح کرد؟! ❓💢 چه کسی دستور داده تا اینچنین کشورهای جهان برای حمایت از همجنس بازان مسابقه راه انداختند!! ⚠️❓ چه کسی دستور داد تا تمام داروی مردم جهان شیمیایی شود😳🤔 ⚠️و همه ملزم به استفاده از یک نوع دارو، یک نوع آنتی بیوتیک و یک نوع روش درمان شوند؟! ⁉️🤔چه کسی دستور محدودیت نسل داده تا تمامی کشورهای جهان این نقشه را عملی کنند و بیشتر کشورهای جهان، تبدیل به کشورهای پیر و فرسوده شوند؟! ❓🤔 چه کسی چشم مردم دنیا را به سمت یک شیشه و چراغ به نام موبایل و تلوزیون خیره کرده طوری که سر از روی آن برنمی دارند؟! ❓⚠️ چه کسی مردم دنیا را در قفس هایی به نام آپارتمان و زندگی طبقاتی محبوس کرده و مردم از مادر اصلی خود یعنی  زمین دور کرده؟! ❓⚠️چه کسی بین مردم تنفر از دین و ایمان و اعتقادات و باورها ایجاد کرده تا به این حد که دین و دینداری کم رنگ شود؟! چه کسی دستور تأسیس مذاهبی بر پایه خشونت و تکفیر را داده و مذاهبی مثل وهابیت و سلفی گری و.... را به وجود آورده؟ تا باعث شود که مردم دنیا از دین متنفر شوند!. ⚠️❓ آیا شیطان به زمین آمده و نازل شده تا حکومت کند؟ ⁉️آیا عصر دجال روی مردم جهان سایه افکنده و به زودی ظهور خواهد کرد . ⁉️بردگی نوین با واکسن های سفارشی صهیونیست های WHO+ امواج فایوجی + حاکمیت مجازی دشمن = سازوکار ارائه آنها توسط رمزریال 👉این نظم نوین جهانی مورد نظر استکبار است که با سند۲۰۳۰ کاملا مطابقت دارد و تا سال ۲۰۳۰ باید تکمیل شود 🔰ان‌شاءالله آرزویشان را به گور میبرند چون مردم بیدار شده اند حتی در چین✌️ 🔰 هم در فوتبال ، هم در فتنه دوقطبی سازی ، هم رمزریال وهم در اجرای سند ممنوعه و ننگین ۲۰۳۰ و واکسن اجباری وایجاد بردگی مدرن دشمن را شکست خواهیم داد .
خریدار یک حال خوش به دنبال حال خوش میگردد تا پیدا شود حال خوش..! مهردخت💕
💠 دومین روز از تحصن بانوان پایتخت در حرم عبدالعظیم حسنی (ع) 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 •┈•┈••✾•🌿🇮🇷🌿•✾••┈•┈• 🔗 به کانال خبرگزاری زنان عفیفه جهان مُحصَنات بپیوندید. @mohsanat_ir
📣📣📣📣📣 بسم الله قاصم الجبارین با عرض سلام و خداقوت و دست مریزاد برای مشارکت و حضور حداکثری مردمی در راهپیمایی ۱۳ آبان ماه قدم هاتون نذر ظهور ان شاء الله 🤲 بدون فوت وقت میریم سر وقت طرح مطالباتی مون👇👇👇👇 1⃣اول از همیشه ریشه ی تمام درگیری های اخیر رو باید در کشور زد که یکی از مهم ترین موارد بوجود آورنده این جریانات باز بودن فضای مجازی خارجی و دسترسی آسان دشمنان به نوجوان و جوان و تسلط کامل به ذهن او بود. 🧠 لذا باید از مسئولین امر درخواست کنیم این بستر رو کلا ببندند به نحوی که اساسا دیگه با هیچ فیلتر شکن و پروکسی باز نشه(تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، توییتر) ❗️ و هیچ امکاناتی دیگه بهشون اختصاص نده بجای اون هزینه و توان رو برای توانمند کردن فضای مجازی داخلی و پیامرسانهای خودمون کنند🤳 👇👇👇👇 ☎️شورای عالی فضای مجازی 02186121084 02122073024 ☎️وزارت ارتباطات 02188431513 02188117008 ☎️:معاونت فضای مجازی : ۳۸۵۸۲۳۱۱ ۳۸۵۸۲۳۱۲ دفتر آقای قالیباف : 02139932242 کمیسیون فرهنگی مجلس: 02139932058 کمیسیون امنیت ملی : 02139931 (◀️یکبار تماس بگیرید بفرمایید وصل کنند کمیسیون امنیت ملی ◀️بار دیگه تماس بگیرید بفرمایید وصل کنن کمیسیون اصل ۹۰) 2⃣باید باتمام قوا از مجلس و قوه قضائیه قانون مصرح وقاطع و از قوه قضائیه ضمانت و نظارت اجرا برای بحث عفاف و حجاب رو مطالبه کنیم اگر این کشف حجاب های اکثرا برنامه ریزی شده در سطح کشور عادی سازی شه دیگه ابدا نمیشه جلوی برهنگی های بعد از اون رو گرفت و سلامت کشور به خطر خواهد افتاد که ما نباید بذاریم 👇✊ یکی از پیشنهادات ما میتونه 👈 ثبت مورد کشف حجاب در مراکز و اماکن دولتی و در صورت جلوگیری نکردن از اون جریمه مدیریت هر مکان دولتی و در صورت کشف حجاب در خیابان ثبت مورد تصویر فرد کشف حجاب و پیامک اخطار در صورت تکرار محرومیت های گام به گام اجتماعی و البته امکان ثبت شکایت خصوصی افراد حقیقی از فرد کشف حجاب یا برهنه ☎️ شماره روابط عمومی قوه قضائیه : 02141801129 ☎️دفتر هیئت رئیسه مجلس : 021 3993 2242 ☎️مجلس شورای اسلامی 02139931 (◀️یکبار زنگ بزنین وصل کنند کمیسیون فرهنگی مجلس ◀️یکبار زنگ بزنین وصل کنند کمیسیون امنیت ملی) کوتاهی در این مطالبه مدیونی به خون شهدا ✋
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
حرکت متفاوت دختر جوان مقابل ماموران یگان ویژه😱 https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae بزن روی لینک ببین این دختر چیکار میکنه👆👆اگر ببینی چیکار کرد نا خود آگاه چشم هات پر از اشک میشه🙊
کاش تکثیر شوم،درمیان این همه زیبایی یک نفرباشی کم است باید چند، مَن باشی،تا همه را،ذره ذره را،بچشی و مزه مزه کنی،همه ی هرچه هست ،همه ی زیبایی هارا،تا مزه اش برود زیر زبانت همچون آلوچه ی ترش تابستانی که حتی یادش در زمستان هم دهانت را پر از آب می کند هیما🌱
خـزان شـد ۅ... نیـامدے! عزیزِ لحـظہ هـاے مـن💔 یـاصاحـبـ💚الـزمان ³¹³🌱
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 💕اوج نفرت💕 دستم رو مشت کردم. اصلا دلم نمیخواد الان که میخوام جلوش محکم بایستم باهاش روبرو بشم. ولی چاره ای ندارم علیرضا حالش خوب نیست انگشتم رو روی زنگ فشار دادم. نگاهم رو به بالا دادم خدایا خواهش میکنم فقط میترا بیدار باشه. _کیه؟ با شنیدن صدای عمواقا نفس سنگینی کشیدم. و به شانس خودم لعنت فرستادم. _منم عمو چند لحظه ی بعد در رو باز کرد با چشم های گرد از عصبانیت نگاهم کرد اب دهنم رو قورت دادم _علیرضا حالش خوب نیست مسکن نداشتیم اومدم از شما بگیرم. کمی خیره نگاهم کرد و گفت _صبر کن برات بیارم در رو نیمه باز گذاشت و رفت نفس راحتی کشیدم. چقدر از این نوع نگاه عمواقا میترسم. صدای میترا رو شنیدم _کیه اردشیر جان صدای عمواقا با تاخیر اومد _هیچ کس _پس چرا در رو باز گذاشتی ببند بچه یخ کرد عمو اقا دلخور و طلبکار گفت _چشم یه لحظه صبر کن صدای احمدرضا باعث شد تا دلم پایین میریزه _من الان میبندم. قدمی به عقب برداشتم. انگار از دست عمو اقا هم کاری بر نمیاد چون سکوت کرده. باید محکم باشم. نباید کوتاه بیام قدم عقب رفته رو به جلو برگشتم. بر خلاف دلم چهرم رو بی خیال نشون دادم. احمدرضا نگاهی به بیرون انداخت با دیدن من جا خورد به هم خیره شدیم. نگاهش پر از التماس بود. لب زد _چرا جواب نمیدی؟ _حرف اخرم رو زدم. دست عمواقا روی سرشونش نشست فوری برگشت سمتش نگاه عصبی عمواقا بین من و احمدرضا جابجا شد. رو به احمدرضا گفت _برو داخل احمدرضا کمی مکث کرد عمو اقا با تشر گفت _میگم بفرمایید داخل سرش رو پایین انداخت و کاری که عمواقا خواست رو انجام داد. قرص رو سمت من گرفت _صبح جایی نمیری.فهمیدی؟ علیرضا که رفت زنگ میزنی میام پایین قرص رو از دستش گرفتم _چشم _بازم اگه کار داشتی زنگ بزن خودم میام دیگه بالا نیا سرم رو پایین انداخت _چشم. چرخیدم و سمت پله ها رفتم. پله ها رو دو تا یکی پایین اومدم و وارد خونه شدم با چشم دنبال علیرضا گشتم در باز سرویس بهداشتی و صدای سرفه هاش باعث شد تا سمتش برم _علیرضا خوبی؟ ابی به صورتش زد سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد. _حالم بهم خورد. _الان بهتری؟ بیرون اومد _مسکن اوردی؟ قرص رو سمتش گرفتم _اره عزیزم. چرا اینجوری شدی؟ لبخند ریزی زد _همش تقصیر توعه متعجب پرسیدم _من چرا؟ سمت مبل رفت _برای اینکه شام نخوردیم. با دست اروم به صورتم زدم _ای وای چرا یادمون رفت _من یادم نرفت ولی انقدر کربن دادی من خوردم بیخیال غذا ها پختن تو شدم. لیوان اب رو از روی میز دستش دادم. و دلخور گفتم _یعنی من فقط غذا سوخته دادم تو خوردی _اکثر مواقع به حلت قهر ایستادم که دستم رو گرفت و کشید _بشین ببینم . چقدرم رو داری. پشت چشمی نازک کردم. با کنایه گفت _بالا چه خبر خودم رو به ناراحتی زدم _رفتم بالا عمواقا تعارفم نکرد برم داخل گفت وایسا برات بیام. لبخند رضایت روی لب هاش نشست _جای پدرته حتما صلاح دیده 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
💕اوج نفرت💕 از کنارش بلند شدم و به سمت آشپزخونه رفتم. دو تا تخم مرغ از یخچال بیرون اوردن و براش نیمرو کردم. نگاهی بهش انداختم. سرش رو بین دستاش گرفته بود و سر به زیر بود. _علیرضا بیا برات نیمرو درست کردم. سر بلند کرد و کمی نگاهم کرد سمت آشپزخونه اومد پشت میز نشست _ خودت نمی خوری؟ _ نه من اشتها ندارم _چرا اشتها نداری _ نمی دونم. از وقت شام هم گذشت. اصلا حواسم نبود اگر می گفتی شام میزاشتم. یا همین دو تا تخم‌مرغ و شب برات درست میکردم. لبخند حرص دراری زد _ تو غذا درست نکن. بیخیال در حد همین نیمرو من راضی ام. دلخور نگاهش گردم _علیرضا من فقط چند بار غذا سوزوندم. _ نه عزیزم تو فقط چند بار غذا رو نسوزوندی. حرف زدن باهاش بی فایده است. افتاده سرِ، سر به سر گذاشتن با منی که اصلاً حوصله ندارم و هوش و حواسم پیش احمدرضا ست. چطور باید راضیش کنم که توی شیراز بمونه و چطور باید بهش بفهمونم که من تحت هیچ شرایطی به تهران بر نمیگردم. بهترین راهش گفتن به علیرضا و عمواقاست. عمو اقا که احتمالا صبح متوجه میشه اما دلم نمی خواد اول کاری حرف هامون رو به بهشون بگم باید صبر کنم. دلم میخواد به احمدرضا وقت بدم تا حرفهام رو بپذیره اما اگر نپذیره چاره‌ای جز گفتن ندارم. به بشقاب خالی علی رضا نگاه کردم.تشکری کرد و به اتاقش برگشت. میز رو جمع کردم و بدون شستن ظرف ها به اتاقم برگشتم. روی تخت دراز کشیدم نگاهی به گوشی انداختم. اما دست بهش نزدم تا وسوسه نشم .احمدرضا باید با این مسئله کنار بیاد. چشم هام رو بستم و خوابیدم با صدای تلفن خونه از خواب بیدار شدم کمی روی تخت خودم رو جابجا کردم به امید اینکه کسی که داره تماس میگیره قطع میکنه از جام بلند نشدم. تماس قطع شد و دوباره از اول شروع به زنگ خوردن کر. روی تخت نشستم کمی چشم هام رو مالیدم بلند شدم و از اتاق بیرون رفتم. تلفن رو برداشتم دیدن شماره ی عمواقا باعث شد که یک لحظه خواب از سرم بپره. دکمه ی سبز رو فشار دادم و کنار گوشم گذاشتم. _ الو سلام. _ سلام خواب بودی؟ _بله _دارم میام پایین آماده‌ای نفس سنگینی کشیدم. آماده نیستم اما چاره‌ای ندارم. _بله _یک ربع دیگه پایینم _ تنها میاید. مکث طولانی کرد وگوشی روگذاشت. _ خدا کنه احمدرضا رو با خودش نیاره اعتراف و اقرار جلوی عمو اقا پیش احمدرضا یکم برام سخته. ولی کاش میترا همراهش بیاد حضور میترا برام دلگرمی و باعث میشه تا کمتر استرس و اضطراب بگیرم. بع میز مرتب آشپزخانه نگاه کردم سینک خالی از ظرف رو دیدم. علیرضا هم صبحانه خورده هم ظرف های صبحانه و شام دیشب رو شسته. دست به بدنه کتری گذاشتم. هنوز داغِ می‌شخ ازش استفاده کرد. چایی برای خودم ریختم و روی میز گذاشتم تکه نونی رو با بی میلی تو دهنم گذاشتم رو چایی که شیرین کرده بودم رو آهسته خوردم. صدای در خونه بلند شد با استرس بلند شدم و در رو باز کردم عموآقا از عصبانیت دیشبش کم نشده بود این رو از نگاهش میشد فهمید. نگاهم کرد و وارد خونه شد. بدون اینکه حرفی بزنه روی مبل نشست می دونستم باید چیکار کنم در رو بستم آهسته سمت مبل رفتم و روبروش نشستم. _شما دو تا معلوم هست چه غلطی دارید می‌کنید؟ سرم رو پایین انداختم و گفتم: _ شما اشتباه می‌کنید عمو آقا _ وقتی حرف میزنی توی چشم هام نگاه کن بفهمم داری چی میگی؟ راستش رو نمیتونستم بهش بگم. تو چشمهای عصبانیش نگاه کردم _برای چی با احمدرضا قرار گذاشتی؟ این قسمت رو راست میگم _من با احمدرضا قرار نداشتم من حرم بودم وقتی از حرم بیرون اومدم احمدرضا اونجا بود. _علی رضا گفت با پروانه رفته بودید خرید چرا سر از حرم دراوردی _ حالم خراب شد گفتم برم حرم _ حالا تو چشم هام نگاه کن بگو با هم چه حرفی زدید. یاد جمله دیشب احمدرضا افتادم. _بابت برگردوندن مال و اموالشون ازم تشکر کرد. _از کجا فهمید تو حرمی؟ _نمیدونم. معنی‌دار نگاهم کرد زیر نگاهش تاب نیاوردم نگاه از نگاهش گرفتم. 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕