.
🔺 یک عکس و هزاران حرف
🔹این عکس از کهنه سرباز کوبایی هزاران حرف درش نهفته است بسیاری از ملت ها و بسیاری از دولت ها که غوطه ور در بیشعوری پمپاژ شده از سوی رسانه های آمریکایی نشده و همچنان عضو محور ضد آمریکایی هستند ، سلیمانی را از خود دانسته و به ایرانیها از بابت او افتخار میکنند...
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_72
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
با شنیدن این حرف عموم از تعحب چشمهاش گرد شد، خیلی ناراحت گفت چرا تا به حال به من نگفتی اصلاً چرا بلند نشدی بیای خونه خودمون برای چی مونده اونجا، که این رفتارها را تحمل کنی،
تو دلم گفتم، آخه عموجان مامانم سفارش کرده بود که هیچ وقت تنها خونه شما نیام من که نمی تونم بهت بگم پسرهات هیزن و نگاهشون آلوده است چطور می تونستم بیام، کتکهای زن داداشم، تحقیر هاش، گرسنگی هاش، خیلی بهتر از نگاههای پسرهای تو بود
گفتم بماند من چقدر از زن داداش کتک میخورم و حرف میشنوم مرتب به من میگه، یتیم بدبخت و من خیلی از این حرف بدم میآید
پاشو حاضر شو بریم خونه خودمون
واقعا موندم چی بگم، انگار خدا سر زبانم انداخت
عمو آخه احمدرضا خیلی بدش میاد تو خونه ای که پسر مجرد هست و دائم نامحرم میره و میاد، من برم، به من گفته راضی نیستم اینجور جاها بری
چشمم افتاد به احمدرضا که با تعجب داشت به من نگاه می کرد، اما خیلی راضی بود از حرفی که زدم،
عمو دلخور و عصبی گفت
_ یعنی چی، این حرفها، تو ناموس پسرهای من هستی، دختر عموشونی
رو کرد به احمدرضا
پسر جان دلت رو صاف کن این چه جور حرف زدنه
از فرصتی که عمو داره با احمد رضا صحبت میکنه، استفاده کردم، با چشم اشاره کردم به حاج خانم، که بریم آشپز خونه کارتون دارم
هر دو بلند شدیم اومدیم توی آشپزخونه
جانم مریم، چی شده
حاج خانم عموم اومده من رو ببره خونشون، شما نذار
نمیتونم مریم جان، عموته
سرم رو انداختم پایین، گفتم
آخه عموم پسرهاش خوب نیستند، وقتی مامانم زنده بود یه دفعه من رو اذیت کردند
چشم هاش از تعجب گرد شد
چیکارت کردن؟
کاری نکردن بهم حرفهای بدی زدند. به مامانم گفتم
بهم گفت، هیچ وقت تنهایی خونه عموت نرو، یا با خودم برو یا با یه بزرگتر، وقتی هم رفتی از کنار خودم یا اون بزرگتر تکون نخور
پس الان به خاطر همین گفتی احمد رضا گفته خونه کسی که پسر مجرد داره نرو
ریز سرم رو تکون دادم
بله...
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
گوش کن ببین چی بهت میگم مریم جان در این مورد پسر عمو هات اصلاً با احمدرضا حرف نزن، یه وقت احمدرضا یه کاری انجام میده که برای هممون بد میشه
باشه نمیگم
از آشپزخونه اومدم بیرون نشستم روی مبل
عمو رو کرد به حاج رضا
حرف آخر را دارم میزنم، تو خودت ریشی سفید کردی و میدونی که من نمیتونم جواب حرف مردم را بدم، اجازه بده من مریم رو ببرم، هفته دیگه شما براش عروسی بگیرید بیایید ببریدش
حاج خانم نگذاشت پدر شوهرم حرفی بزنه فوری گفت
ببخشید حاج موسی اصلاً و ابداً ما نمیتونیم اجازه بدیم که شما مریم رو ببرید همینجا میمونه، ولی قول میدیم تا هفته دیگه جشن عروسی مریم رو بگیریم
حنابندونش رو چیکار میکنید، اونم میخواد اینجا بگیرید؟
نه، حنابندون رو میتونه داداشش بگیره، ما هم می یایم، مریم رو هم میاریم، اینجوری هیچ موردی نداره اما نمیتونیم بگذاریم شما مریم رو ببرید
اخه برای چی؟ من عموی مریم هستم، شما دارید با من مثل غریبه رفتار میکنید
پسرم احمدرضا خیلی روی این قضیه حساسه، نمیشه ببریدش
پدر شوهرم و احمد رضا هاج واج به من و حاج خانم نگاه میکردن
عمو و زن عموم ناراحت بدون خداحافظی از در خونه رفتن بیرون
احمدرضا رو کرد به من
بیا بریم بالا کارت دارم
یه نگاه به حاج خانم انداختم
چیه چرا وایسادی، دارم بهت میگم بیا بریم بالا
دست من رو گرفت از پله رفتیم بالا، در اتاق رو بست
بشین بگو ببینم چی شده، من کی به تو گفتم جایی که پسر جوون هست نرو، البته خوشم نمیاد که بری، اما من در این مورد با تو صحبت نکرده بودم
هیچی من همین طوری گفتم
من بچه نیستم مریم، تو رفتی آشپزخونه به مامانم چی گفتی؟ اون چیزی رو که به مامانم گفتی به منم بگو
بهش گفتم دوست ندارم برم همین
صداش رو برد بالا
داری کفرمن رو در میاری ، اعصابم رو به هم میریزی، به تو میگم حرف بزن، بگو خوب، چون اگر من از طریق دیگه ای متوجه بشم هیچ وقت نمیبخشمت
از اضطراب تپش قلب گرفتم
قول میدی هیچ کاری نکنی، چون مامانت به من گفت که به تو نگم
قول میدم کار بدی نکنم حرف بزن
مامانم گفت خونه عموت هیچ وقت بدون بزرگتر نرو
چرا مامانت این حرف رو زده
من نمی دونم حتما اینطوری صلاح دیده
چشم هاش رو ریز کرد، تهدید وار گفت
نزار من قاطی کنم، اون حرف اخر رو بزن
دیگه چاره ای ندارم مجبورم واقعیت رو بگم
به خاک پدر مادرم قسم میخورم که دارم حقیقت رو بهت میگم، دو بار بهم متلک گفتن، نگاه های چندش آوری هم به آدم دارن...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام عزیزان توجه داشته باشید که رمان نرگس طبق روال قبل هر روز تا پایان رمان در این کانال گذاشته میشه🌹
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
وی ای پی رمان حرمت عشق
رمان کامله😍
۷۸۹ پارت داره
۵۰ هزار تومن
۵۸۹۲۱۰۱۴۶۱۴۴۴۵۰۳
انصار لواسانی
بعد ارسال فیش اسم رمان رو حتما بگید
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید
@Mahdis1234
فیش رو همون روز ارسال کنید
بعد از واریز هم فقط خودتون میتونید بخونید و نباید لینک رو به کسی بدید❌
با نامزدم تصادف کردم وقتی بهوش اومدم پدرم کردم با خونسردی گفت فلج شدی گریهم گرفته بودداد میزدم بابک کجاست بابک اومد توی اتاق دستش شکسته بود و سرش باند پیچی بود. نیم نگاهی بهم کرد و گفت معذرت میخوام و رفت. من چند روز بود بیمارستان بی هوش بودم بعد دو روز پدرم یه برگه داد دستمدرخواست طلاق بود.بابک بخاطر یه حماقت منو تا آخر عمر یکجا نشین کرد و رفت حالا درخواست طلاق داده اما من....
https://eitaa.com/joinchat/2967208113Cc7564cb966
🚂 در به در شدن، سرنوشتِ خائنین به وطن
مصی علینژاد:
سه سال است جای ثابتی ندارم و بیش از ۲۱ باز نقل مکان کردم.
دولت آمریکا به من میگوید که باید هویت و مشخصاتم را تغییر دهم و گوشهای پنهان شوم.
#کاریکاتور
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔺 ردپای یهودیت در دیزنی
🔹والتدیزنی یکی از شرکتهای بزرگ انیمیشنسازی در دنیاست و با اینکه توی اعلامیههای رسمی میگه هیچ حمایتی از جوامع مختلف نداره، اما به صورت زیرپوستی میتوان ردپای موضوعات مرتبط با یهودیت را همه تولیدات آنها دید.
#وعده_صادق #ایران_همدل #ایران
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🎥 خاک فروشی و وطن فروشی به سبک شاهنشاه!
🔺 اظهارات قاسم شعله سعدی، اپوزیسیون ضد ایرانی از امضای پروتکل خفتبار توسط شاه در مورد جزایر سهگانه!
#وعده_صادق #ایران_همدل #ایران
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
✨ از روح شهدا برای پیمودن ادامه راه کمک بخواهید.
✅ مقام معظم رهبری:
🔸 یادتان باشد به کمک خدای متعال، با همراهی خدای متعال، با هدایت خدای متعال و بندگان خالص و صالح پروردگار میتوانیم این راه را طی کنیم.
پیامبر اکرم، اهلبیت مکرّمش، شهدای این راه، شهیدانی که در مقابل چشم ما به شهادت رسیدند، [مانند] شهید نصرالله، شهید هنیّه، شهید سلیمانی، شهید سِنوار و از این قبیل شهدای عزیزمان، از روح اینها کمک بخواهیم، استمداد کنیم، راه را پیش برویم.
🗓 ۱۴۰۳/۰۸/۱۲
⬅️ بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
══════﷽🌺 ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟🌺
🥀هر روزمون رو با یاد یک شهید متبرک کنیم..
🔸️شادی روح شهدا صلوات..
🔶️شهید سعید میعاد فر
..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
#رفیق_شهیدم
#شهید
#شادی_روح_شهدا_صلوات
.
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
️ پشتپرده جدیدترین حمله به خانه نتانیاهو در قیساریا چیست؟
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen