eitaa logo
💕💞مؤسسه رضوانه💞💕
1.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
745 ویدیو
9 فایل
💖موسسه فرهنگی وتربیتی رضوانه ⭐آموزشی ⭐ورزشی ⭐تفریحی 💖یه دورهمی دخترونه درفضایی امن 💫مصلی امام خمینی(ره) آیدی اینستا👇 https://instagram.com/rezvaneh_info?igshid=ZGUzMzM3NWJiOQ== ادمین👇 https://eitaa.com/admin_rezvane
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ساعت۱۹:۴۶ اذان مغرب به وقت البرز امام رضا عليه السلام: هر كس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مى شود و هر كس خدا را اطاعت كند،اطاعت مى شود. 🌱✨️ ╭─━─━🍃🌸🍃━─━─╮ @rezvaneh_info ╰─━─━🍃🌸🍃━─━─╯
🔸دورهمی دخترانه رضوانه ای همراه با: صبحانه حلقه های معرفتی نماز جمعه مکـان: دفتر مؤسسه فرهنگی تربیتی رضوانه زمــان: جمعه ۲۵ خرداد، ساعت ۱۰ صبح یادتون نره به دوستاتون هم خبر بدین پس قرارمون شد فردا ساعت ۱۰ صبح منتظرتون هستیم🌸 🆔 @rezvaneh_info
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِكُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ♻️برگزاری آئین وحدت‌بخش نماز عبادی سیاسی جمعه/ ۲۵ خرداد 🔹به امامت امام جمعه مردم ساوجبلاغ: 🔹️مجری و زیارت آل یاسین :جناب آقای سجاد کشاورز 🔹️قاری :جناب آقای علی نو فلاح 🔹مؤذن: جناب آقای شهباز افشار 🔹مرثیه سرا: کربلایی اسحاق فیروز زارع 🔹سخنران قبل از خطبه ها: جناب آقای مهندس میرزایی رئیس جهاد کشاورزی شهرستان ساوجبلاغ 🔹میز خدمت:اداره گاز_اداره مخابرات شرکت ملی نفت پخش فرآورده‌های نفتی_جهاد کشاورزی 🔹شبکه بهداشت و درمان :خدمات پزشکی 🔹 (رحمه الله علیه) هشتگرد شروع برنامه ها ساعت: ۱۱ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
•به نام خدا• رمان برزخ اما..... به جای دیدن امیرمهدی من رو نگاه ميکرد و باعث عذابم ميشد و من هر بار بی تفاوت نسبت به نگاهش به آرومی رد ميشدم و ميرفتم. ده روز از شروع مهر گذشته بود که من خیلی اتفاقی تو محوطه ی بیمارستان با خان عمو رو در روشدم . اون روز هوای ابری پاییزی به همراه وزش باد خودنمایی میکرد. به خاطر ساعت کلاسم نتونسته بودم برای وقت ملاقات خودم رو برسونم ، به ناچار نیم ساعت بعد رسیدم بیمارستان . همین که از دور دیدم خان عمو داره از ساختمون بیمارستان خارج ميشه با چشم دنبال جایی گشتم تا خودم رو از نگاه تیزش در امون نگه دارم ولی جایی رو پیدا نكردم. نگاهش که بهم افتاد اخم شد چاشنی صورتش . حس بدی از نوع نگاهش گرفتم.حس کردم به قدم هاش سرعت داد و از پله ها با شتاب پایین اومد . گویی برای دیدنم بی تاب بود و بی قرار که سعی داشت زودتر بهم برسه. تو حیاط بیمارستان چند قدمی مونده به پله ها به هم رسیدیم. دست هاش رو که چند قدم عقب تر مشت کرده بود بالا برد و سرم فریاد زد: -تو که باز اینجایی ؟ هنوز خنک نشدی ؟ هر بلایی که ميشد سر این بچه آوردی هنوز بس نیست ؟ از فریادش به ناگاه کمی عقب رفتم . شدت فریادش به حدی بود که اخم رو به صورت من هم بشونه. وقتی ظرفیت آدم پر باشه نمیتونه از کنار هر حرف و حرکتی به راحتی بگذره . پس وقتی لب هام باز شد سعی کردم اصول بزرگتر و کوچكتری رو رعایت کنم! -امیرمهدی شوهر منه! دستش بالاتر رفت: -الان که ميتونی راحت بری با نامزدت دیگه چه مرگته که هی میای و داغ این خونواده رو تازه ميکنی ؟ هر چقدر اونا آبرو داری ميکنن تو بی حیا تر ميشی! اصول و قواعد این مرد هیچوقت از طرف من مورد پذیرش نبود. نمی فهمیدم چه سنخیتی بین این مرد و خونواده ی امیرمهدیه ؟ انگار یه مادر و پدر دیگه در تربیت این آدم نقش داشتن و تنها اشتراکش با پدر امیرمهدی نام فامیلش بود! سری به تأسف برای خودم ، برای امیرمهدی به خاطر داشتن همچین عمویی ، و برای خونواده ی درستكار برای داشتن همچین عضوی ؛ تكون دادم. اگر جواب نمی دادم دلم آروم نمی گرفت و از طرفی مونده بودم چه جوابی بدم که محترمانه باشه . من جواب های اینجوری بلد نبودم . بلد نبودم محترمانه جواب بدم . تموم هنر من تو درست حرف زدن با امیرمهدی بود و بس! پس با یه مكث چند ثانیه ای ، آروم و شمرده به حرف اومدم و سعی کردم با بهترین حالت ممكنه کلمات رو پشت سر هم ردیف کنم! -به نظر من شما دارین اشتباه فكر... -ساکت باش! فریادش از دفعه ی قبل بلندتر بود ! به طوری که حس کردم احتمالاً تموم آدمای داخل بیمارستان هم فریادش رو شنیدن . بی اختیار نگاهم افتاد به در ساختمون و هاج و واج موندم. پورمند و دو سه پرستار دیگه ایستاده بودن و نگاهمون ميکردن . خیره به نگاه خشک و جدی پورمند که دست به سینه ایستاده بود ، حرفای خان عمو رو به جون خریدم: -برای من مهم نیست نظر تو چیه ؟ دست از سر این خونواده بردار ! به اندازه ی کافی براشون نحسی داشتی ! نویسنده:گیسوی پاییز 💟 @rezvaneh_info
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین جان! تو نظر کن به دلم،حال دلم خوب شود حال و احوال گدایت بخدا جالب نیست...♥️ ♥️ 🆔 @rezvaneh_info
شهید سید مناف افتخاری❤️ محل تولد طالقان محل دفن امام زاده محمد همه باید بدانند من اگاهانه و با انتخاب خود در این راه قدم گذاشتم و از ان زمان این راه را انتخاب کردم روز به روز که از عمرم می گذشت موفق تر و برد بار تر در زندگی گام بر می دارم لذا اگر توفیق بیشتری پیدا کردم و سعادت شهادت نصیبم شد و توانستم رستگار شوم و در این راه شهید شوم هیچ کس مسئول مرگ و شهادتم نیست. این شهید بزرگوار در عملیات طریق قدس به شهادت رسید. 💟 @rezvaneh_info
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امشب دل مهدی بود خون از غم تو او زائر است بر مرقد بی زائر تو ساقی خموش امشب دل عالم غمین است گویا خدا هم در غمش در شور و شین است شهادت امام باقر (ع) تسلیت باد...🖤 (ع) 💟 @rezvaneh_info
آرزو‌کن‌که‌گوش‌های‌خدا پرازآرزوست‌و‌دستهایش‌پرازمعجزه شایدکوچکترین‌معجزه‌اش بزرگترین‌آرزوی‌تو‌بود . . اللهُمَّ‌عَجِّلَ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَج (عج) 💟 @rezvaneh_info
12.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاپ کیک ردولوت 📌مواد لازم: کره آب شده 3قاشق غذاخوری 42گرم روغن 3قاشق چایخوری 30گرم شکر سفید 3قاشق غذاخوری شکر قهوه ای 3قاشق غذاخوری تخم مرغ کوچک 2عدد یا 1ونیم تخم مرغ متوسط وانیل 1قاشق چایخوری باترمیلک 3قاشق غذاخوری آرد 3/4پیمانه پودرکاکائو 1قاشق چایخوری بیکینگ پودر 3/4قاشق چایخوری نمک کمی رنگ خوراکی 📌طرز تهیه: کره آب شده ، روغن و شکر سفید و قهوه ای رو با همزن برقی 2دقیقه با دور متوسط بزنید تا مواد یکدست و شکر خوب ترکیب بشه و رنگش روشن شه 🔻تخم مرغ و وانیل رو اضافه و با همزن یک دقیقه دیگه بزنید تا مواد یکدست شه باترمیلک و رنگ ‌ رو اضافه و با همزن دستی مواد رو یکدست کنید 🔻آرد پودر کاکائو ، نمک و بیکینگ پودر رو با هم مخلوط و روی مواد الک کنید و خوب با هم مخلوط کنید بریزید تو کاپ های کاپکیک و بره تا بپزه 🔻بعد از پخت بذارید کاپکیک خنک شه و روش کرم پنیری بزنید و نوش جون کنید 📌برای کرم پنیری هم پنیرخامه ای 75گرم خامه صبحانه50گرم پودر قند 2قاشق غذاخوری 🔻همه مواد رو دور متوسط همزن بزنید تا رد همزن روی مواد بیوفته و مثل خامه فرم بگیره (دقت کنید مواد سرد و یخچالی باشن) و تمام کرم پنیری آمادست 🔻دمای پخت 175درجه سانتی گراد 🔻زمان پخت 14تا16دقیقه 💟 @rezvaneh_info
🌹 ساعت ۱۲:۰۶ اذان ظهر به افق البرز💫 حکمت شماره۲۶۵ و در حديثى از آن حضرت (ع) آمده است: ايمان آشكار مى شود به صورت «لمظه» اى در دل، هر چه ايمان بيشتر شود، اين لمظه بزرگتر گردد. «لمظه» مثل نقطه اى است سفيد و از اين معنى است «فرس المظ» هنگامى كه بر پوزه اش سفيدى باشد. . 🌱✨️ ╭─━─━🍃🌸🍃━─━─╮ @rezvaneh_info ╰─━─━🍃🌸🍃━─━─╯
گفت : یه چیزی بگو یادم بمونه! گفتم : تو باید بلد باشی حتی وقتی نور نیست ، خودت خورشید خودت بشی و بتابی🌱