🌹#به_وقت_نیایش
ساعت ۱۲:۰۸ اذان ظهر به افق البرز💫
حکمت شماره۲۷۰
گويند در زمان خلافت عمر بن الخطاب و در نزد او سخن از زيورهاى كعبه و فراوانى آنها به ميان آمد. جمعى گفتند كه مى توان آنها را برگرفت و هزينه بسيج سپاهيان اسلام ساخت ثواب اين كار بيشتر است. زيرا كعبه زيور مى خواهد چه كند. عمر خواست چنان كند و از امير المؤمنين (ع) پرسيد. آن حضرت در جواب فرمود:
قرآن بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل شده و اموال را به چهار قسمت كرده است: يكى داراييهاى مسلمانان كه پس از آنها به ميان وارثانشان، به گونه اى كه مقرر شده، تقسيم مى شود. دو ديگر، فيىء يا غنايم جنگى است كه به مستحقانش داده شود و سوم، خمس كه خداوند تقسيم آن را طريقه اى معين كرده و چهارم، صدقات كه آنها را هم جايى مقرر است. زيورهاى كعبه در آن روزها هم بود ولى پيامبر (صلى الله عليه و آله) آنها را به حال خود گذاشت، نه اين كه تقسيم آنها را فراموش كرده باشد يا آنكه مكان آنها را ندانسته باشد. آنها را در همان جاى قرار ده كه خداوند و رسولش قرار داده بودند. عمر گفت: اگر تو نبودى ما رسوا مى شديم و زيورهاى كعبه را به حال خود رها كرد.
.
#نهجالبلاغه
🌱✨️
╭─━─━🍃🌸🍃━─━─╮
@rezvaneh_info
╰─━─━🍃🌸🍃━─━─╯
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لبخند را به یکدیگر هدیه دهیم
غم ها را با هم درمان کنیم
تا با هم طعم شادی
و خوشبختی را بچشیم🫀
🎥#گزارش_ویدئویی
+قسمتدوم
دنیای خنده و شادی💓🧸
🔰۳۱ خرداد ماه؛ شهادت دکتر مصطفی چمران(۱۳۶۰ ه.ش) گرامی باد.
✅مقام معظم رهبری(مدظله العالی):
🍀شهید چمران یک دانشمند بود؛ یک فرد برجسته و بسیار خوش استعداد بود. در آن دانشگاهی که در کشور ایالات متحدهی آمریکا مشغول درسهای سطوح عالی بوده، ایشان یکی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب میشده. یک دانشمند تمامعیار بود.
@rezvaneh_info
❗️ اطلاعیه❗️
جلسه هم اندیشی اولیای محترم با مربی ها و مسئولان مؤسسه فرهنگی تربیتی رضوانه
یکشنبه ۱۴۰۳/۴/۳
ساعت ۱۷
کانون فرهنگی مصلی امام خمینی ره
مخصوص اولیای متولدین ۸۶ ، ۸۷ ،۸۸ ، ۸۹
حضور اولیا الزامی است♨️
#جلسه_اولیا
#موسسه_رضوانه
#کانون_رضوانه
🆔 @rezvaneh_info
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #روزشمار ؛ ۸ روز تا انتخابات
و آن عبارت است از تجدید یاد امام بزرگوار و بهرهگیری از درس امام بزرگوار!
🔹بیانات مقام معظم رهبری
🆔 @rezvaneh_info
💕💞مؤسسه رضوانه💞💕
سلام سلام گُل دخترا امیدوارم که حال دلتون عالی باشه😃 همراهان همیشگیِ رضوانه!🍃 ✅ توی این روز هایی ک
ممنون از همراهی و پاسخ شما دخترای خوب
و اما وقتش رسید که اطلاعاتمون رو کامل کنیم☺️
با مطالعه مطالب پوستر ها به ترتیب، به پاسخ پرسشمون برسیم🌹
#پاسخ_صحیح
#شگفتانه_سوال
@rezvaneh_info
سلام سلام دخترای عزیز
امیدوارم که حال دلتون عالی باشه😃
همراهان همیشگیِ رضوانه!🥰
بریم که با سوال این هفتهمون آشنا بشیم:👇🏻
💚 حجهالوداع چیست؟ و کدام خاطره را در ذهن انسان تداعی میکند؟
اینجا پاسخت رو برامون بنویس👇🏻
https://daigo.ir/secret/8144540391
حداکثر تا روز دوشنبه، منتظر پاسخ شما عزیزان هستیم
#شگفتانه_سوال
#رضوانه
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #روزشمار؛ ۵ روز تا عید غدیر
پیروان غدیر؛
همسایههای خوبیاند...
🔹حدیثی از #امام_رضا (ع)
📚 ليس منّا من لم يأمن جاره بوائقه
📻 @rezvaneh_info
🌹 #به_وقت_نیایش
#روایت
ساعت اذان ۱۹:۴۹مغرب به وقت البرز🪸
امام رضا عليه السلام:
هر كس با آبى غسل كند كه پيش تر در آن غسل شده است و به جذام مبتلا شود،كسى را جز خود سرزنش نكند.
🌱✨️
╭─━─━🍃🌸🍃━─━─╮
@rezvaneh_info
╰─━─━🍃🌸🍃━─━─╯
•به نام خدا•
#رویای_کلمات
رمان برزخ اما.....
#پارت۲۹۷
رو به روی پنجره ، ملتمسانه زانو زده و روی زمین خم شدم.
هق هقم اوج گرفته بود و بی توجه به صدای نگران مامان و بابا ضجه می زدم.
پیشونیم روی فرش ساییدم و امیرمهدی رو مخاطبم قرار دادم:
-امیرمهدی کجایی ؟ .. خسته شدم از بس از خدا خواستم و نشد ! از خودت ميخوام .. از خودت ميخوام برگردی .. یا برگرد یا از خدات بخواه من رو هم بیاره پیش تو .... من نميکشم ... به خود خدا قسم نميکشم.....
حق دارم بگم ميخوام باهات بیام ؟ کاشكی منم شبیه تو کم می شدم از روزگار
واسه دوباره دیدنت بگو مونده چند تا بهار
-امیرمهدی من برای تو ملكه بودم ... کجایی ببینی این جماعت چی ازم ميخوان ؟ ... به خدا حرفای دکتر تلخ تر
از حرفای عموت بود ... به خدا که حاضرم صد تا تهمت
بشنوم ولی اون پیشنهاد هیچوقت بهم داده نشه ... ببین
ملكه ات چقدر نزول کرده که...
دست به سمت آسمون بالا بردم و ملتمس ، با هق هق هوار
زدم:
-من خوب بودم .. به خدا خوب بودم .. خطا نكردم .... چیكار کنم که به حرفام گوش کنی ؟ یا من رو ببر پیش
امیرمهدی یا اون رو بهم برگردون .... چقدر دیگه باید تاوان بدم خداااا.....
هنوز به یاد تو شبا به آسمون خیره میشم
یا منو با خودت ببر یا دوباره بیا پیشم
صدای فریادم تو چهاردیواری اتاق پیچید و لرزه انداخت به ستون های خونه:
-بسمه خدا ... بسمه ........ دیگه نميکشم ........ به خودت قسم که نميکشم.
به قدری اوج صدام قوی بود که صدای ضربه هایی که به در
اتاقم ميخورد قطع شد . و فقط صدای هق هق مامان
موند و اسمم که بر زبونش جاری بود.
نگاه طلبكارانه م به آسمون بود . انگار توقع داشتم حالا که جواب دعاهام برای خوب شدن امیرمهدی رو نداده جواب این دعام رو بده.
منتظر بودم بشم مثل امیرمهدی . برم تو کما . فكر ميکردم شاید اینجوری وصل میسر بشه . اونجا دیگه از فشار عصبی این روزهام خبری نبود و آرامش داشتم.
***
نیم ساعتی بود که دیگه صدایی از پشت در اتاقم نمی اومد.
خودم هم سكوت کرده بودم . باز هم خدا جواب نداده بود به دعاهام.
نه امیرمهدیم رو بیدار ميکرد و نه چشمان من رو ميبست تا نبینم گذر روزهای بی امیرمهدی رو!
تو سكوت به در و دیوار اتاق خیره بودم و فكر ميکردم . هجوم افكار مثبت و منفی به ذهنم ، باعث شده بود تا لحظه ای آرامش داشته باشم و هنوز ثانیه ای نگذشته بشم طوفانی ویرانگر.
شده بودم مثل رقاصه ای که گاهی با ریتم تند آهنگ به جنب و جوش می افته و با ریتم آروم ؛ هنرنمایی اصلیش
رو به رخ ميکشه . دنیا هم برای من اهنگی می نواخت که ریتم تندش نفسم رو بریده بود.
گاهی افكار منفی ، مشتی به پام می کوبیدم و گاهی از افكار خوب ، لبخندی هرچند دردناک و گله مند روی لب هام جا خوش ميکرد.
گاهی حسابم رو تو ذهنم با خان عمو و پورمند صاف میکردم و گاه با تصور روز باز شدن چشمای امیرمهدی گله
ميکردم از روزگار و غم نشسته رو دلم.
نویسنده:گیسوی پاییز
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با امام زمانم عهد میبندم...
قول میدهم که...
دختران دهه نودی
مربی خانم ترکاشوند
#رضوانه_دختران_تمدن_ساز