eitaa logo
وب‌گردی های یک اصفهانی
2.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
19 فایل
یک اصفهانی دغدغه مند و هجرت کرده به ایتا #شهید #ایران #اصفهان #غزه #سردار_دلها #هنیه #مطالبه #حجاب #دولت_پزشکیان #راه_نصرالله دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل آویو است تهران نه https://eitaa.com/Am_rezvanian
مشاهده در ایتا
دانلود
شرکت زدن یا مدیر شرکت شدن یا صرفا تیپ اقتصادی گرفتن مثل پختن املت میمونه... یه دفتر اجاره میکنی و میزو صندلی میچینی و پشتمیز میشینی و دیگه شرکت داری... ولی ایجاد اعتبار کردن، مثل قرمه‌سبزی میمونه... چاره‌ای نداری عزیزم باید صبوری کنی تا جا بیوفته. یه لحظه هم غفلت کنی یا میسوزه یا ته میگیره ☺️ @rezvani_newesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کار رسانه‌ای؛ وظیفه‌ای برای همه! 🔻ماجرای عجیب آدم‌های مذهبی و انقلابی که در فضای مجازی، صفحات خوب و مفید رو در حد لایک و فالو کردن، حمایت نمی‌کنند! @rezvani_newesht
11.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یازدهم اردیبهشت ماه سالروز آغاز عملیات عملیات بیت‌‌المقدس؛ از صدای بی سیم شروع عملیات تا شادی رزمندگان پس از آزادی خرمشهر در ۲۶۰ ثانیه ببینید شادی روح شهدای عزیز غیرت و افتخار صلوات @rezvani_newesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سرلشگر خلبان «احمد الدبیس» در وزارت دفاع ‎عربستان، وی با حضور در داخل هواپیمای حامل شهروندان ایرانی بازگشته از سودان: «اینجا کشور خودتان است». @rezvani_newesht
روایتی از نحوه شهادت حمیدرضا الداغی شهید سبزواری 📌شهادت روی پیاده‌رو ♦️ساعت به نُه و نیم نزدیک می‌شود؛ حمیدرضا دارد می‌رود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمی‌زند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمی‌دمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟! ♦️چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتاده‌اند به جان دو دختر. نزدیک شان شده‌اند. چنگ می‌اندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک می‌کند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد می‌کند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند. ♦️پسران می‌خواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را می‌کشد عقب. نمی‌دانم داد می زند کمک می‌خواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را می‌کشد. حمید که می‌بیند از آن طرف خیابان می آید. داد می‌زند که ول کنید چه کارش دارید؟! ♦️خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمی‌دانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن می‌زند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت. ♦️دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها می رود دو پسر را دور می کند. ♦️خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد می‌کند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است. ♦️یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید: - کمک ♦️یک نفر زنگ می زند115. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى کما. ♦️آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می‌ گیرد می گوید: بابا نیومده کجاست؟ @rezvani_newesht
وقتی کسی که بهت ظلم میکنه میتونی به دوروش دلت رو خنک کنه! کوتاه و بلند 1⃣راه کوتاه چیه ⁉️ آب ریختن روی سوختگی تو هم سریع بعدش بهش فحش بده اینجوری سریع دلت خنک میشه اما اینکار مثل اب ریختن روی سوختگی بدنه، درسته که وقتی اب میریزی درد سوختگی کم میشه اما بعدش جای زخمت چرک میکنه راه بلندش اینه که برای اون کسی که بهت ظلم میکنه دعا کنی، اولش یکم سخته اما بعدش دلت خنک میشه! @rezvani_newesht
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیف مرحوم شهید آیت الله مطهری توسط مرحوم منتظری ( هر دو از شاگردان بدون واسطه امام خمینی بودند و بقول معروف تفاوت دو عالم عاقب بخیر و عاقبت به شر) به مناسب ۱۲ اردیبهشت سالروز شهادت شهید آیت الله مطهری @rezvani_newesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️برخورد بسیار جالب معاون رییس جمهور در امور مناطق محروم با معترض صریح خوزستانی در مورد مسکن مهر اهواز! مطالبه صریح شفاف از مسول موثر مساوی پاسخ یا پیگیری در لحظه. 🔻در حاشیه سفر رییس جمهور به @rezvani_newesht
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍ امام علی(ع): آنکه نیروی نظامی خود را خوار کند، دشمنانش را یاری کرده است. 📚غررالحکم، باب الجند @rezvani_newesht
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 استقبال پرشور مردمی از رئیسی در فرودگاه دمشق خداحافظت سید ابراهیم رییسی عزیز سلام یک ایران را برسان @rezvani_newesht
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان بسیار قابل تامل و ارزشمند حجت الاسلام رفیعی ▫️اداره کشوری که براساس فقه و عدالت است؛ اصلا نمیتواند ظالمانه تصمیم بگیرد، اصلا نمیتواند جاهلانه تصمیم بگیرد،چرا بعضی از خواص در فضای مجازی ذهن جوانانمان را خراب میکنند،خدا ازشون نگذره... ▫️من تو دل شب نفرینشان می کنم. چون با همین انتخابات و در همین نظام به مسئولیت و ریاست جمهوری رسیدند. با همین نظام به قدرت رسیدند. حالا ویدئو پر میکنند علیه رهبری و علیه نظام صحبت می کنند. حرفهایی که خودشون در اون زمان کسی جرات نمی کرد بهشون چیزی بگه... @rezvani_newesht