«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن». لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».
معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخریزاده». ...
(خاطرات همسر شهید)
🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹
🔸جوانان نخبه انقلابی روحیه ای همچون فخری زاده ها دارند....
#فخری_زاده
برای شادی روحش صلوات
https://eitaa.com/KHABAREvizh
🔴 غلامرضا شریعتی به یکسال حبس محکوم شد!
🔹برخی منابع، از قطعی شدن حکمِ حبسِ یکساله #غلامرضا_شریعتی استاندار اسبق خوزستان در ماجرای #هفت_تپه خبر میدهند. حکم بدوی، یکسال حبس و انفصال دائم از خدمات دولتی بود که متاسفانه در مرحله تجدیدنظر، فقط یکسال حبس قطعی نهایی شده. امیدواریم حکم حبس حالا که قطعی شده، اجرا شود!
🔸باتوجه به خروج وی در ماجرای #متروپل، آیا احتمال خروج وی از کشور بخاطر این حکم وجود دارد؟! باید هوشیار بود!
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
⚽️ بازی، بازی و خربزه آب است!
• گرچه بُرد در "بازیِ"فوتبال -بخصوص در این جنگ چند وجهی- میتوانست کام ملت ایران را شیرین و شمیم یکپارچگی ملی را ساعاتی به مشام آنها برساند؛ لکن این مُسَکن های موقت جای درمان اساسی و شیرینی پایدار را نمی گیرد!
• تحقق عدالت اجتماعی هم "تنسیق قلوب"۱ (همترازی و پیوستگی دلها و بالتبع وحدت ملی) را موجب می شود و هم به فرمایش امام صادق(ع): از شهد و عسل شیرین تر و از کره، نرم تر و از مُشک خوشبوتر است.۲
• فوتبال برای عده زیادی یک چیز بالاصاله و ذاتا مطبوع است که از آن لذت می برند. در پیوند خوردنش با هویت ملی یا تعصب های باشگاهی، موجب غم و شادی شان هم می شود و...
اما برای گروهی -که فاش و روشن به آن نگاه ابزاری و بالعرض دارند- فقط در شرایط و نتایج خاصی، خوب و دیدنی و شادی اش ارزشمند می شود!
• باخت -آن هم در مقابل آمریکا- به دسته دوم یادآور میشود که: بازی، بازی است؛ به فکر نان باش که خربزه آب است!
دشمن هم نه ۱۱بازیکن آبی پوش بلکه سیاستهای استکباریِ آمریکاست!
نقیصه اصلی هم نه در ملی پوشان که در عدم جبران عقب ماندگی عدالت توسط دولتهاست!
• دولتمردان و مجلسیان علی القاعده از دسته دوم اند. اگر می خواستند با بُرد فوتبال جشن پیروزی بگیرند، به ماموریت اصلی خود جدی تر برگردند و "احلی من الشهد" -یعنی عدالت- را برای ملت ایران بسازند.
............................
۱. صدیقه طاهره(س): جعل الله... العدل تنسیقاً للقلوب.(بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۸)
۲.الکافی ج۲ص۱۴۷
#جام_جهانی
#عدالت_اجتماعی
محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
♨️ پخش برنامه رادیویی ؛ فصل نو
🔺روند اصلاح امور در گام دوم
🔻باحضور:
🔹حجت الاسلام و المسلمین ریسمان سنج
▫️معاون مطالبه گری ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان خوزستان
🕰 دوشنبه؛ ۱۴ آذر | بعد از اذان ظهر
📺 رادیو خوزستان
@rismansanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺چون دیدم به مناسبت 16 آذر در برخی کانال ها و رسانه ها داره دوباره این کلیپ دست به دست میشه گفتم اینجا ام بذارم. دیدن دوبارش خالی از لطف نیست.
🔺خوبه بعضی موقع ها حرفاتو یادت بیارن. ان شاء الله روزی نشه مقابل این حرفا شرمنده بشیم و سرمون پایین باشه.
🔺اگه قرار باشه جنبش دانشجویی به چیزی افتخار کنه، اون چیزی نیست جز اینکه تو این بازی برنده ها و بازنده ها؛ در کنار بازنده هایی باشه که معمولا نه تریبونی دارند و نه توانی برای صدا زدن...
.
پ.ن: کلیپ مربوط به تجمع سال 99 آذرماه مقابل وزارت کشور هست سر ماجرای آلونک بندرعباسی..
@marghoomat
🔸اندکی در باب #اسلام_طالبانی
✍حجت الاسلام و المسلمین دکتر نامخواه
ایده اصلی و اصیل انقلاب اسلامی، جدالی مستمر بر علیه اسلام تحجر و اسلام تجدد است.
اسلام طالبانی یکی از نمونههای اکنونی اسلام تحجر است که تلاش بسیاری کرده تا به تیپ ایدهآل تحجر نزدیک شود!
استدلالهای فراوان ایده و رهبر انقلاب اسلامی بر علیه طالبان و اسلام طالبانی از یک سو و واقعیت غیر قابل انکاری از رفتار این گروه، منابع قابل اتکایی برای شناخت این گونه از اسلام به دست میدهد. مسئله اما این جاست که در سالهای اخیر پارهای از کنشگران، کلیه ایدههای انقلاب اسلامی درباره اسلام طالبانی را انکار یا به کلی کماهمیت میانگارند.
نمیخواهم از موضع نقد اسلام طالبانی این کنشگران را به رعایت حرمت نون و نمک و مانند آن متهم کنم اگر چه آنها که از طریق مراوده با طالبان کارشناس همه امور از جمله اندیشه انقلاب اسلامی شدهاند، نقد بر اسلام طالبانی را اغلب به تأثیرپذیری از رسانههای اصلی و غربزدگی نسبت میدهند. بگذریم.
اخیراً به کتابی دست پیدا کردم که منبع خوبی برای شناخت اسلام طالبانی و دیدگاههای اخیر طالبان یا «طالبان دوم » است. «امارت اسلامی افغانستان» نوشته قاضی القضات دولت اخیر طالبان که با تأیید رهبر این جنبش منتشر شده، منبعی خواندنی برای شناخت اسلام طالبانی است. به امید خدا در روزهای آتی بیشتر و به شکلی تفصیلی به این منبع خواهم پرداخت؛ عجالتاً صفحه آغازین کتاب، که بخش برگزیدهای از متن آن است را در اسلاید دوم و سوم ببینید و به به طور مشخص بر استدلالهای آن در خصوص نقش زن، عوام(مردم)، اسلام واقعی، تأثیر پذیری از شرق و غرب تمرکز کنیم.
غرب تنها دیگریِ ما نیست که هر چه بیشتر با آن مخالفت بورزیم، بهتر است. در سوی دیگر «اسلام طالبانی» نشسته است. در برابر غرب که زیاده روی کنیم، به آغوش اسلام طالبانی میرویم و بالعکس. فضیلت در نقطه تعادل میان دو رذیلت ممکن میشود.
@rismansanj
👩🎓 سه الگو در مواجهه با کشف حجاب دانشجویی
1⃣ الگوی دکتر زاکانی: برجک زنی!
• در این الگو دختر دانشجو بخاطر کشف حجاب از حرف زدن منع نمیشود و تریبون می گیرد اما جایش در مضمون حرف، گیر می افتد. در پاسخ با تیکه و طعنه جبران می شود که: ولش کنید شاید بخواهد نماینده داعش باشد! فقط بدانند اگر گیر داعش می افتادند چه بلایی سرشان می آمد!
• این الگو را:
- حزب اللهی های سیاسی تر بیشتر پذیرفتند. با بی حجابی او کنار آمده بودند اما تعرضش به رهبر انقلاب را هو کردند!
- مذهبی ترها تریبون دهی به بی حجاب را رسمیت شماری و مشروعیت بخشی به کشف حجاب خواندند!
- برخی هم بخاطر شرایط شریف ترجیح اش دادند!
• این الگو، تهاجمی و بیش از حفاظت از ارزشهای خود به فکر زدن ارزشهای طرف است؛ نتیجه اش روکم کنی است نه اقناع یا جذب و...!
لذا در شرایطی که دوماه گذشته در شریف شکل گرفته بود، این الگو نزد برخی یک پاسخ تلقی شد.
2⃣ الگوی برادر خضریان: منع گفتگو!
• در این الگو با ادب و متانت شرط گفتگو را احترام به قانون و اسلام می خواند و از اول پرسش دانشجو بی حجاب را منوط به حجاب سر کردن می کند!
• این الگو را:
- مذهبی ترها ترجیح دادند چون کشف حجاب را به رسمیت نشناخت؛ حتی اگر این دانشجو و مثل او سالن را ترک می کردند و دیگر هم در چنین جلساتی شرکت نکنند!
• این الگو بر حفاظت از ارزشهای خود بیش از درگیری مستقیم با طرف مصرّ است. می خواهد سر خطوط قرمز بایستد؛ مهر تایید بر کشف حجاب نخورد و کوتاه آمدن از حجاب برداشت نشود. اگر بتواند در گام بعد بی حجاب را به سالن هم راه نمی دهد.
• نتیجه اش جدا کردن صف از بی حجابها با فشار غیر مستقیم برآنهاست. البته بسته به تعداد طرفدار، یا به غلبه ظاهری می رسد و یا بخاطر رعایت نشدن ارزش حجاب توسط اکثر حضار، دیگر خود در آن محیط ها حاضر نمی شود؛ مثل حاضر نشدن در جشنواره های رسمی هنری یا برخی مراکز خرید و...
• شرایط افول اغتشاشات خیابانی به همراه باقی ماندن کشف حجاب ها و عادی شدنش، این الگو را نزد برخی موجّه می کند.
3⃣ الگوی سوم: گفتگوی مشروط! (نمونه ندارم!)
• در این الگو مقام مسئول پاسخ خود را مشروط می کند به اینکه: من پاسخ سؤال شما را می دهم یا اگر اشکالتان وارد بود می پذیرم به شرطی که شما هم سؤال و اشکال بنده را جواب دهید!
اگر دانشجو حاضر نشد و رفت ؛ چیزی از جنس الگوی۲ قابل صورت بندی است. اگر پذیرفت، پس از پاسخ به سؤالش یا قبول اشکالش، از کشف حجاب او سؤال و به آن اشکال می شود!
• الگوی۳ گرچه ژست الگوی۲ را ندارد لکن کشف حجاب را جای ندید گرفتن، پاسخگو می کند. به نوعی بین رسمیت نشمردن کشف حجاب و پاسخگو کردنش جمع می کند.
- بعضی همین قدر را عقب نشینی از قانون و انفعال می دانند و الگوی۲ را ترجیح می دهند.
- پاسخ طرفداران این الگو یک کلام است: در همه جاهایی که امر به معروف واجب است، قانونی (آن هم قانون خدا) نقض شده است! در همه باید راه اثر بخشی را باز کرد.
• مغزای اصلی این الگو بر ولایت طرفینی همه افراد جامعه و بالتبع امر و نهی های متقابل(۷۱/توبه) است؛ وقتی او حق دارد به مسئول اشکال کند، مسئول هم حق دارد به کشف حجاب او اشکال کند. منطقاً "به تو چه؟" از دو طرف رخت بر می بندد و عادتاً راه برای تاثیر و تأثر باز می شود.
• هسته سخت کشف حجاب در ماه های اخیر، آنرا یک سلیقه و سبک زندگی شخصیِ غیر قابل گفتگو گرفت و دست به کشف حجاب زد. امیدش این بوده بتواند زنان زیادی را با خود همراه کند تا برخورد را پرهزینه و سخت کند.
الگوی ۱و۲ بیشتر روی فاصله ها می ایستد. تحقیر او یا رعایت ویترین رسمی (ولو به یک شال عقب افتاده) برایش مهمتر از تاثیر و تأثر طرفینی است.
*⃣ هریک از سه الگو به "لحاظ ذاتی" و به "لحاظ موقعیت و شرایط" قابل ارزش گذاری است.
هریک مبتنی بر درکی از ارزشها و روش تحقق آن و هم مبتنی بر محاسبه ای از وضعیت حجاب و کشف حجاب در جامعه است.
با همین دو می توان سه الگو را ارزش گذاری یا در موقعیت های متفاوت تجویز یا منع اش کرد.
#حجاب
#ولایت_طرفینی
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۲۲
☑️ @m_ghanbarian
19.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 اولویت جریان انقلابی چیست؟
⬅️ با پایان یافتن تب اغتشاشات باید برویم سراغ مطالبات واقعی مردم
@rismansanj
پروانه ها، ملخ ها و موریانه ها
✍وحید جلیلی
اگرچه به تبع تندروي هاي التقاطيون و ملحدين در سالهاي اول انقلاب بحث های طبقاتي كمرنگ و كمرنگ تر شد و هر نوع رويكرد طبقاتي در تحليل واقعيتهاي جامعه انقلابي ايران زير سايه اي از شك و ابهام قرار گرفت اما خروش امام در يكي دو سال آخر دهه اول انقلاب آژير خطر را روشن كرد و ابعاد اقتصادي گفتمان انقلاب اسلامي را كه جزء لاينفك ايدئولوژي نظام اسلامي است دوباره به رخ كشيد.
جالب اينجا بود كه اين بار تعابير نيز تازه شده بود تا راه را بر هر توجيه و توجيه گري ببندد.
اگر در ابتداي انقلاب سخن از مستضعف و مستكبر بود اكنون گفتمان " جنگ فقر و غنا " تصوير شفاف تر و دقيق تري از ماهيت انقلاب اسلامي را به نمايش گذاشته بود.
شايد گروهي از مستضعفان سابق كه در پناه توجه افكار عمومي به جنگ هشت ساله بار خود را بسته و با استفاده از انواع رانتهاي اقتصاد دولتي جمهوري اسلامي به آلاف و الوف رسيده بودند خوش مي داشتند كه مفاهيم استضعاف و استكبار را صرفاً بين المللي كرده و تاريخ مصرف داخلي آن را پايان پذيرفته بينگارند.
اما " تازه گرداني " امام، مسلماني تراز انقلاب اسلامي را از شر مسلمانهاي فسيل شده و ايمانهاي به قهقرا رفته نجات داد و خون تازه اي در رگهاي انقلاب دواند.
در طول سالهاي جنگ اگر چه رياكارها و راحت طلبها و فرصت طلبها در پشت جبهه مشغول آباد كردن "دنيا"يي بودند كه انقلاب طومارش را پيچيده بود اما حضور زنده شهدا و بسيجي ها در جامعه مباني آرماني انقلاب را عينيت بخشيده بود. فقط يك روي سكه رزمندگي به پيشواز دشمن رفتن بود، روي ديگر سكه كه اهميتي به مراتب بيشتر داشت كندن از " دنيايي " بود كه بسياري – حتي از انقلابيون – را گرفتار كرده بود.
رسيدن به جبهه، گذشتن از خيلي مراحل را ايجاب ميكرد و همين بود كه جنگ را " نعمت " ميكرد: عرصه اي واقعي براي محك زدن ايمانها و آرمانها.
تا جنگ بود راحت طلبي و عافيت جويي معنايي معين و مبرز داشت و پيچيدن آن در زر ورقهاي توجيه- لااقل به اندازه دوره بعد از جنگ – ممكن نبود.
اگر چه جنگ به خودي خود بسياري از امكاناتي را كه ميتوانست در خدمت محروميت زدايي قرار گيرد مي بلعيد و به اين معنا مانعي در راه عدالت گستري بود اما بعد فردي عدالت اجتماعي را كه مهمترين شرط تحقق گسترده اين آرمان بود در وجود مرداني كه در تراز تربيتي انقلاب اسلامي پرورده مي شدند استوارتر ميكرد. آن كه از شهر و خانواده و عافيت و امنيت به خون و خطر مي پيوست و جان خود را ايثار ميكرد نميتوانست در برابر استئثار بي موضع باشد. ايثارگري ملازم قطعي نفي استئثار و ويژه خواري بود.
با پايان گرفتن جنگ كه مهمترين دستاورد آن از نگاه امام " استمرار روح اسلام انقلابي " بود يكي از فرصت هاي فراهم براي طرح و تثبيت مهمترين آرمانهاي انقلاب يعني عدالت از دست رفت و معمار انقلاب ناگزير مي بايست ظرفيت جديدي را براي " استمرار روح اسلام انقلابي " به ميدان ميآورد.
از مهمترين ظرفيتهايي كه مشمول فراخوان امام براي حضور در جنگ فقر و غنا شد؛ هنر بود.
دو ماه بعد از پايان جنگ هشت ساله پيام طوفاني امام به هنرمندان حكايت از حساب ويژه اي بود كه بنيانگذار نظام و رهبر انقلاب مستضعفان بر روي اين گروه بازكرده بود.
از فحواي پيام صريح و اكيد امام مشخص است كه هنرمندان را بازوي اصلي خود در مصاف با اسلام آمريكايي و پيشبرد آرمان عدالت ميدانست. از همين رو بود كه پيشاپيش تلاش كرد تا راه رهزنان را سد كند و هيچ گردنه اي را براي دور زدن هنر متعهد و به بيراهه كشاندن هنرمندان مسلمان باز نگذارد. امام تاكيد كرد: " تنها " هنري مقبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدي(ص)، اسلام ائمه هدي(ع)، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميتها باشد.
چه بايد كرد؟ اين پرسش جدي در برابر كساني قرار داشت كه منافعشان با چنين تعريفي از هنر متعهد در تضاد بود.
امام ميگفت: " هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه داري مدرن و كمونيسم خون آشام و نابودكننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي، اسلام مرفهين بيدرد و در يك كلمه اسلام آمريكايي باشد. "
اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش، اسلام مرفهين بي درد چگونه بايد به مصاف سپاهي ميرفت كه امتداد بسيجيان خميني در كربلاي پنج و والفجر هشت بود؟ نهضت هنر انقلاب چگونه بايد مهار ميشد؟
كار در سه محور آغاز شد:
از يك سو منتقدين و مصلحان! اجتماعي در حوزه فكر و رسانه و هنر نقد سكولار نظام اسلامي را آغاز كردند. سربازان اين جريان هم از بيرون مرزها حمايت و هدايت ميشدند و هم مدافعاني در داخل نظام داشتند. فعال شدن جريان نقد سكولار اين فرصت را در اختيار " موريانه ها " قرار ميداد كه جريان نقد درون گفتماني را مهار كنند.
براي آنها كه در
رخوت جامعه پس از جنگ مشغول تجربه چرب و شيرين دنيا و تمتع نامشروع از خون فرزندان فرهنگ فداكاري بودند هيچ سپري بهتر از تهاجمات برون گفتماني به انقلاب نبود. اين " لولو " بهترين بازيچه براي سرگرم كردن صاحبان اصلي انقلاب بود.
به اين ترتيب ملخها با جست و خيز توجه برانگيزشان موريانه ها را از معرض توجه دور كردند و موريانه ها كه در پيام امام اصليترين دشمنان انقلاب بودند حاشيه امنيت پيدا كردند.
پروانه هاي شمع انقلاب در هراس از هجوم ملخها يا با موريانه ها ائتلاف كردند يا به آنها آتش بس دادند در حاليكه چالش موريانه ها و ملخها جنگی زرگری بیش نبود.
اکنون که قوای دفاعی انقلاب مهار شده بود و بعد نفی و سلب و رد انقلاب مستضعفان و اسلام پابرهنگان به ملخ های مهاجم معطوف شده بود لازم بود تا وجه اثبات و ایجاب آن نیز تناسبی با وجه سلبی تحریف شده آن پیدا کند. ملخ ها مانع حرکت بودند. ولی حرکت به سوی کدام هدف ؟ عدالت ؟ نه!
در عرصه هنر فریاد هنر دینی، هنر عرفانی، هنر معنوی، معناگرایی، به آسمان بلند شد.
امام می گفت:" هنر در عرفان اسلامی ترسیم عدالت و شرافت و انصاف و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است"
چنین عرفان خطرناکی مطبوع طبع لطیف و ظریف فربه شدگان دین منهای ایدئولوژی نبود. لپ هایی که از مکیدن خون فرهنگ شرافت و صفا گل انداخته بود و شکم هایی که از فرط تجاوز به حریم بیت المال بالا آمده بود به معنویت نابی نیاز داشت که از آلودگی "اسلام ناب" منزه مانده باشد. وقت آن رسیده بود که معنویت شعاری بسیجی های خمینی و عرفان خونین شهدای انقلاب اسلامی با معنویت عمیق! حضراتي که در عمر با برکتشان حتی یک سیلی برای اسلام نخورده بودند جایگزین شود.
دیگر چمران ها و همت ها و فهمیده ها و رجایی ها و ... هم باید در طرح ژنریک معنویت عرضه می شدند تا در نسل سوم دافعه! ایجاد نکنند.
آنها صرفا" شهدای نازنین بی آزاری بودند که شهرام جزایری ها با زکات اختلاس هایشان حاضر بودند کنگره بزرگداشت هم برایشان بگیرند. اکنون وظیفه این شهدای نازنین آن بود که بر بیلبوردهای بزرگ حاشیه اتوبان "مدرس" (که گفته بود سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست) به پرشیاها و زانتیاها و الگانس هایی لبخند بزنند که حامل مدافعان و مروجان مخلص اسلام معنوی و عرفانی اند.
کافی نبود اما.
پروانه هایی که در هراس از ملخ در برابر موریانهها ساکت شدند یا در کوررنگی سالهای رخوت "دین زرد" موریانه ها را بدل از نور طلایی شمع تشیع فرض کردند هنوز خطرناک بودند.
گام سوم، موریانگی پروانه ها بود.
باید پر، وا می نهادند تا دیگر هیچگاه هوس تفرج گلستان عدالت نکنند.
"جنگ فقر و غنا" نه تاکتیکا" و " در این برهه حساس!" که از بیخ باید انکار می شد.
جنگ چی؟ کشک چی؟ کدام فقر؟ کدام تکاثر؟
آن چه طبیعی است همین است که هست.
کلاه خودت را بچسب. دنیای خودت را بچسب.
" دین"! خودت را بچسب.
هنر متعهد؟ تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول؟ ترسیم روشن عدالت؟
پروژه ها یکی پس از دیگری تصویب شدند. پژوها یکی پس از دیگری تقسیم شدند. پزها و پرستيژها به جلوه گری آمدند. زهد به ریاکاری تفسیر شد.
و ریا کاران مدرن با پوشش " مبارزه با ریا کاری" ! به میدان آمدند.
اگر تا دیروز گفته می شد سوء استفاده از ارزشهای انقلابی مذموم است حالا دیگر فاصله ای بین زهد و ایثار و آرمانگرایی و سوء استفاده از این همه نبود!
وقت تبدیل منکرها به معروف و معروفها به منکر رسیده بود.
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
" هنر" در جور دیگر دیدن است!
بیست و هشت سال پس از پیروزی انقلاب نبرد پروانه ها و ملخ ها و موریانه همچنان در جریان است. گلستان هنر انقلاب کم ندیده است پروانههایی را که در دام ملخ ها یا موریانه ها به دگردیسی دچار شدند.
پروا نکردن و پروانه ماندن در برابر جماعت ملخ ها و موریانه ها اولین شرط طواف به گرد شمع سوزان انقلاب اسلامی است
و بوستان انقلاب امروز بیش از هر وقت دیگر نیازمند گرده افشانی پروانه هایی است که دل در گرو لاله های سرخ خمینی دارند.
همان خمینی كه گفت: «تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدي(ص)، اسلام ائمه هدي (ع)، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانهخوردگان تاريخ تلخ و شرمآور محروميتها باشد.»
* سرمقاله سوره، دوره چهارم، شماره 28، مهر ۱۳۸۵
@rismansanj
هدایت شده از جمهوری/ محمد صادق شهبازی
11.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴ساختارهای مافیایی صنعت خودرو
❇️چرا صنعت موشکی هر روز رو به جلو حرکت میکند اما صنعت خودرو با قدمت و امکانات بیشتر در این وضعیت است؟
💢دکتر روح الله ایزدخواه
نماینده مردم تهران، ری و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی
#آرمان_پلاس
@armantv1401
🛑 ضرورت نگاه واقعی به نفوذ
شرح مزجی بر بیانات مقام معظم رهبری
نفوذ موردی خیلی نمونه دارد، معنایش این است که فرض کنید شما یک دمودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهرهی آرایششده، بزکشده، با ماسک در مجموعهی شما بفرستند؛ چهره آرایش کرده و بزک کرده در مجموعه انقلابی یعنی چه؟ یعنی خودش را آنطور می کند که شما می پسنیدید ادبیاتش دائما امام و انقلاب و حضرت آقا و حاج قاسم است ظاهرش ادا و ادوارش ارتباط گرفتنش نماز و مواسات و اربعین و هیاتش همه جوری است که شما خیال کنید دوست است درحالیکه او دوست نیست تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی است که این کمترینش است؛ یعنی کماهمّیّتترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است.
گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مدیری هستید، یک مسئولی هستید، تصمیمگیر هستید، میتوانید یک حرکت بزرگ یا مؤثّری انجام بدهید، اگرچنانچه این حرکت را اینجور انجام بدهید این به نفع دشمن است، او میآید کاری میکند که شما حرکت را اینجور انجام بدهید؛ یعنی تصمیمسازی.
کم کم هم در مجموعه رشد می کند و در معرض انتخاب ها و انتصاب ها قرارمی گیرد و چه بسا خودش مسئول و مدیر و رئیس و فرمانده می گردد در همهی دستگاهها سابقه هم دارد؛ فقط هم دستگاههای سیاسی نیست، دستگاههای روحانی و دینی و مانند اینها هم همیشه وجود داشته
و دارد!
پ.ن:
☝️📸 مدیرکل راه و شهرسازی استان مازندران بابت ارتکاب جرائم ارتشاء، اختلاس و نگهداری مشروبات الکلی بازداشت شد
تا روز آخر عکس های آقا و حاج قاسم هم توی دفترش بود.