eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
673 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #استاد_رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗نگاه خدا💗 خیلی وقت بود نماز نخوانده بودم. یادم می‌آمد بچه که بودم همه‌ش کنار بابا نماز می‌خواندم. نمید‌انم از کی دیگر نخواندم و از خدا دور شدم.... نمازم‌ را خواندم و سرم را به سجده گذاشتم. « خدای مهربونم ،میدونم یه عمر راه و اشتباه رفتم ،میدونم هر کاری کردی که خودتو نشونم بدی ولی من باز چشمامو بستمو باز به سمت پلیدی رفتم ،ولی تو که بزرگی ،تو که رحیمی ،تو منو ببخش ،خدایا منو با عزیزانم امتحانم نکن». فردا دکتر گفت که سطح هوشیاری امیر بالا تر آمده است. پرستار گفته بود که فقط یک نفر میتواند به عنوان همراه بماند. گفتم :خودم میمونم. دوستان امیر همه امده بودند بیمارستان و از همه شون میخواستم که برای امیر دعا کنند. شب تاسوعا بود. بابا با مریم جون برایم غذا آورده بودند.صدای دسته و عزاداری در بیمارستان هم می آمد. -سارا جان من امشب میمونم تو برو خونه یه کم استراحت کن. - نه مریم جون هستم خودم - سارا بابا بیا بریم خونه. یه کم استراحت کن .باز هر موقع خواستی بیای بیمارستان، من خودم میارمت. با اصرار زیاد بابا قبول کردم. به بابا رضا گفتم که من را به خانه‌ی خودم ببرد. رسیدیم خانه. -سارا جان من میرم بیمارستان. هر موقع خواستی بیای، بگو بیام دنبالت. - چشم بابا جون. در خانه را باز کردم .بوی امیر کل خانه را پر کرده بود. نشستم یک گوشه. چشمم به عبای قهوه‌ای امیر افتاد.هر موقع امیر میخواست نماز بخواند این عبا را روی دوشش می‌گذاشت. عبا را برداشتم وگذاشتم روی صورتم. شروع کردم به گریه کردن... ده دقیقه نگذشت که دلم میخواست برگردم بیمارستان .نمیتوانستم به بابا زنگ بزنم میدانستم نمیاد. چادرم را برداشتم و سرم کردم. خیابان شلوغ بود ،دسته پشت دسته. رسیدم سر کوچه که چشمم به هیئت خورد. رفتم داخل. ساحره من را دید . به سمتم آمد و من را در آغوش گرفت. ادامه دارد..... 🏴 @rkhanjani
سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته تحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته مزن از ناامیدی دم که آن طفل دبستانی شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته به نور دانش و تقوا، شود گمگشتگانی را  به حق آوردن از باطل ولی آهسته آهسته  همای عشق ما را بُرده با خود در بر دلبر  ازین منزل بآن منزل ولی آهسته آهسته که باید ناخدا کشتی در امواج دریا را کشاند جانب ساحل ولی آهسته آهسته  بدامن دامن دُر ثمین دیدگانم شد  سرشک رحمتش نازل ولی آهسته آهسته  سحرگاهی دل آگاهی چه مینالید از حسرت  که آه از عمر بیحاصل ولی آهسته آهسته 🔺🔸🔹 ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
1_1184408006.mp3
864.4K
کلام آخر 🏷 علامه حسن زاده آملی اینجا باشیم برای چه؟؟ 🔺🔸🔹 @rkhanjani ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
هدایت شده از  بسوی خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پیام تسلیت رهبر انقلاب: عالم ربانی و سالک توحیدی بسم الله الرحمن الرحیم 🔹با تأسف خبر درگذشت عالم ربّانی و سالک توحیدی، آیةالله آقای حسن‌زاده‌ی آملی رحمةالله‌علیه را دریافت کردم. این روحانی دانشمند و ذوفنون از جمله‌ی چهره‌های نادر و فاخری بود که نمونه‌های معدودی از آنان در هر دوره، چشم و دل آشنایان را می‌نوازد و توأماً دانش و معرفت و عقل و دل آنان را بهره‌مند می‌سازد. نوشته‌ها و منشأت این بزرگوار منبع پر فیضی برای دوستداران معارف و لطائف بوده و خواهد بود ان‌شاءالله. اینجانب به همه‌ی دوستان و شاگردان و ارادتمندان ایشان بویژه به مردم مؤمن و انقلابی آمل و جوانان مشتاقی که مجذوب مواضع انقلابی و خلقیات والای انسانی آن مرحوم بودند تسلیت عرض می‌کنم و رحمت و مغفرت و علو درجات ایشان را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. سیّدعلی خامنه‌ای ، ۴ مهر ۱۴۰۰ 🔺🔸🔹 @rkhanjani ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  بسوی خدا
temp5598302490694137252content.pdf
488.5K
📥 نسخه PDF | کتابچه "به رهبری حسین(علیه‌السلام)" ▪️بازخوانی ابعاد گوناگون «حماسه اربعین» در بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🔺🔸🔹 @rkhanjani ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  بسوی خدا
💫برهان‌وعرفان و قرآن از یکدیگر جدایی ندارند💫 🌾درس های فلسفه🌾 ✅شروع تدریس کتاب نهایه الحکمه علامه طباطبایی ره 👈از ابتدای کتاب 📒استاد خانجانی درس های دیگر که بصورت مجازی برگزار می شود: 🏝تفسیر جوامع الجامع از ابتدای سوره توبه 🏝درس اصول کتاب رسائل شیخ انصاری از ابتدای ادله المجوزون 🏝درس فقه از کتاب شرح لمعه از ابتدای طلاق علاقه مندان جهت عضویت در گروه ودریافت فایلهای تدریس ؛به آیدی زیر مراجعه نمایند👇 @missaagh 🔺🔸🔹 ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شبکه ای برای نهضت عمومی تبیین🔰 🔷 علاوه بر اینکه سازمان های متولی حوزه فرهنگ ومعارف و دانش در جامعه مسئولیت ها وتکالیف متعدد وگوناگونی در زمینه حقائق و واقعیت ها؛ دارند ولکن حضرت آقا در سخنان روز امسال ،در خطابی عام به همه جوانان انقلابی به مساله «تبیین» اشاره کرده وفرمودند: «شما جوانان عزیز و دانشجویان عزیز ...به مسئله‌ «تبیین» اهمیت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراه‌کننده‌ای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از های بزرگ دشمنان و و اسلامی است و دچار ابهام نگه‌داشتنِ افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوان‌ها، «حرکت تبیین» خنثی‌کننده‌ این توطئه‌ و این حرکت دشمن است.» 🔶 تاکید بر روی مساله تبیین و ؛ باتوجه به اینکه ضرورت همیشگی انقلاب بوده، نشانه حساسیت و ضرورت فوق العاده اش در وضعیت فعلی انقلاب است 🔷 این سفارش بسیار مهم، دنباله همان تذکر سابق است که فرمودند: خنثی کردن خط مقدمه بی اثر شدن خطر است 🔶 تحریف و تبیین دو روی یک سکه اند وبه نظر می رسد نخبگان و مبلغان جوان حوزه های علمیه به طور خاص و بر اساس این الگو باید اهتمام ویژه ای در راستای رسالت های خود وبا تمرکز بر این دوگانه واقعی و کلیدی داشته باشند؛ 🔷 برای تحقق این ماموریت باید هم ابزارهای تبیین و هم بستر ها راشناسایی نمود و با تجهیز کامل و دقیق وارد عرصه و کارزار روشنگری شد. 🔶 رهبری معظم؛ در این دیدار روی نکته تجهیز هم تاکید ویژه ای داشتند: «جوان‌های ما امروز بحمدالله مجهزند؛ مجهز به فکر، مجهز به ، مجهز به آگاهی‌های فراوان، و می‌توانند در این زمینه‌ها خیلی تلاش کنند. خودتان را آماده کنید، این تجهیزات را در خودتان افزایش بدهید و به معنای واقعی کلمه خودتان را مجهز کنید و در این میدان وارد بشوید؛ در تبیین و افشاگری.» 🔶 از جمله ابزار ها؛ کسب آگاهی و معرفت ودانایی لازم از مبانی واصول اندیشه اسلامی و امتدادهای موثر و نگاه منظومه وار به ساحت فکر و معرفت دینی است. این مهم جز با اتکا به منابع ومتون اصلی دین که در راس آن قرآن جای گرفته؛ میسور نمی باشد. در این زمینه تنها به آگاهی های موجود وبالفعل نباید اتکا نمود بلکه این معرفت ودانایی باید به جد توسعه یافته و تقویت شود ودر مرحله بعد با ادبیاتی فاخر و سلیس و روان و مناسب فکر و فهم مخاطبان عرضه شود. 🔷 بهترین بسترهای عرضه این اندیشه و تبیین های عمیق؛ فضای مجازی و رسانه های همه گیر و عمومی است. کلاس های معارف دانشگاه ها؛ کرسی های آزاد اندیشی در حوزه ودانشگاه ها؛فضاهای عمومی وسنتی تبلیغ، اردوهای معرفتی حوزه علمیه ودانشگاه از جمله ، ، ؛ و و... همگی باید براساس این ماموریت باز تعریف وبازسازی شده و با شکل گیری یک شبکه منسجم و هم افزا؛ تبیین وروشنگری در سراسر کشور رونق بگیرد. برای ایجاد این عمومی باید کرد.... 🖋 @rkhanjani @besooyekhodaa --------------------------------------- 🔰 گفتمان توحید @goftemane_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحران بنزین در انگلیس گویا هنوز تکنولوژی دب و شیلنگ اونجا نرفته.... 🔺🔸🔹 @rkhanjani ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌹🕊 بہ صفایٺ قسم گل نرگس جز تو هر گل ڪه دیده ام خار اسٺ روشنے بخش دیده ام مهدے(عج) بے تو عالم بہ چشم من تار اسٺ صبحت بخیر مولای بی همتا✨ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 علیه السلام فرمودند: 🍃 شیعیان ما چوب گناهانشون رو توی همین دنیا می‌خورند تا در آخرت بی حساب باشند 🎤حجت الاسلام عالی @rkhanjani اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️آقا غافل نباش ... قدّس‌سرّه @rkhanjani اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
♦️یکی از حسرت های روز قیامت چیست؟ 🔶 امام صادق علیه السلام : «هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو می‌کند ای کاش امام حسین علیه السلام را زیارت کرده بودم آن هنگامی که می بیند که با زوار امام حسین علیه السلام چه می‌کنند وچقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می‌شوند.» 📚 وسائل الشیعه/ ج14/ص424 🤲 خدایا زیارت امام حسین علیه السلام را در دنیا و شفاعت اش را در آخرت نصیب و روزی ما بگردان ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ @rkhanjani
حالا تمام حرف شب و روز زائر است یادش بخیر چند روز پیش این موقع کربلا... @rkhanjani
💗نگاه‌خدا💗 قسمت_پنجاه‌وشش - سارا جان خوبی؟ امیر بهتر شد؟ نگاهش کردم و اشک از چشمانم سرازیر شد. -ان‌شاءالله که خوب میشه. گریه نکن. ساحره من را برد سمت زنانه. همه جا شلوغ بود. گوشه‌ای نشستم. مداح شروع کرد به روضه حضرت‌ عباس خواندن. پشت سرم یک پارچه‌ی بزرگ سیاه بود که رویش نوشته بود: یا فاطمه زهرا. سرم را گذاشتم زیر پارچه سیاه. شروع کردم به گریه کردن. صدای گریه همه بلند شده بود. انگار همه ی این آدم‌ها خواسته‌ای دارند از صاحب امشب. شروع کردم به زمزمه کردن. « یا حضرت عباس ، امشب شب توئه، تو ناامید شدی از بردن مشک به خیمه هاا،تو از رقیه و علی اصغر شرمنده شدی ،تو از رباب شرمنده شدی ،تو رو به نا امیدیت قسم منو نا امید نکن،تو رو به مادرت زهرا قسم نا امیدم‌نکن...» ادامه دارد... 🏴 @rkhanjani
💗نگاه خدا💗 از هیئت که بیرون آمدم. محسن و ساحره آمدند کنارم ... - کجا میخوای بری سارا؟ - میخوام برم بیمارستان. - سارا خانم ما میخوایم بریم غذا ببریم واسه بچه های پرورشگاه. شما هم همراه مابیاین میرسونیمتون. - اره راست میگه اول میریم پرورشگاه بعد میریم بیمارستان. قبول کردم و همراهشان رفتم. به پرورشگاه رسیدیم. -سارا جان تو ،تو ماشین بشین ما میریم غذا رو میدیم و میایم. - باشه. صدای بچه‌ها را از پشت در می‌شنیدم. صدای خنده‌ها و جیغ‌هایشان. از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل پرورشگاه. حیاط پر بود از بچه های قد و نیم قد. رفتم داخل سالن. " واییی خدااا چقدر بچه اینجاست. یعنی هیچ کدومشون پدر و مادر ندارن؟" داخل یک اتاق چند تا نوزاد بود. رفتم داخل کنار تخت‌شون. وقتی بهشون نگاه کردم غمم فراموشم شد. این بچه ها غمشون از منم بیشتر بود . با خودم نذر کردم اگر امیر بیدار شود بیایم اینجا و دوتا بچه به فرزندی قبول کنیم . ساحره امد داخل. - تو اینجاییی کل کوچه و ساختمونو گشتم. در راه یک عالمه دسته دیدم. که در دستانشان، پرچم یا حسین و یا ابوالفضل بود. چشمم به پرچم دوخته شده بود. که گوشیم زنگ خورد. بابا رضا بود. - جانم بابا - کجایی سارا جان ،هر چی زنگ در و میزنم جواب نمیدی؟ - خونه نیستم بابا ،یه سر رفته بودم هیئت الانم با آقا محسن و ساحره جان داریم میریم بیمارستان. چیزی شده؟ -امیر به هوش اومده ،اومدم دنبالت ببرمت بیمارستان که خودت الان تو راهی. زبانم بند امده بود،چی شنیده بودم، یا ابولفضل. ساحره نگران پرسید. چی شده سارا ،اتفاقی افتاده ،با تو ام دختر؟ - امیییر -امیر چی؟ - به هوش اومده. - واااایییی خدایا شکرت. محسن از خوشحالی از چشمانش اشک می‌بارید و با استین پیراهنش اشکش‌را پاک می‌کرد. ادامه دارد.... 🏴 @rkhanjani