eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
670 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
100 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❏˼بِســــم‌ِرَب‌مُنجـۍ‌ِدِلھـٰا‌.♥️. 『دُعآیِ‌مآ‌فَرَجے‌رانَڪرد‌حآصِل،پَس گُشآیِشے‌بِده‌دَرڪاربآدُعآیِ‌خودَت... 』 ❏بـراۍآمـدنت،لحظھ‌هـٰارا صدقھ‌مۍدھیم‌آقاجـان• ❏السَلامُ‌عَلـۍٰ‌اَبـٰاصـٰالِح‌ـالمَـھدۍ... ⛅️☀️ هَرڪٖہ‌رَفت‌اَزدیٖدھ، مٖےگویَنداَزدِل‌مےرَوَد دِلبَـرمآاَزنَـظَردوراَست‌ واَزدِل‌دورنـیٖست... @rkhanjani
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ مهم برای رصد کنندگان : 🎥 💽 روایت صحیح السند از امام جواد داریم که حتی در وقوع علائم حتمی مثل خروج هم احتمال بداء هست،چه برسد به روز جمعه که جزء نیست. ✍ لذا اگر همین فردا به یکباره ظهور شد نباید تعجب کرد. این وعده رسول خداست که ظهور نمیشود مگر به شکلی آنی و یکباره! 🎤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زَهرِهجرتُـوچشیدیم‌ونمردیم‌عجب آسمان‌غرق‌ِتحیّـرزگران‌جانیِ‌ماست..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 فرا رسیدن سالروز عروج ملکوتی امام خمینی ره بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران را بر همه ازادگان جها ن تسلیت باد ┄┅═══••✾••═══┅┄ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح گفتم ولش کن فرزانه این حرفها رو بگو ببینم از کجا اسپری گاز فلفل آوردی؟ یکدفعه زد پشت دستش گفت وااای اینقد هول کرده بودم یادم رفت برشون دارم بذارمشون تو کیف!!! گفتم جدی داری میگی فرزانه ؟ عه... عه ...چقدر زشت حالا نمیگن این دخترا اسپریه گاز فلفل برا چی همراشون بوده ؟ فرزانه چپ چپ یه نگاه بهم انداخت و گفت ببخشیدا یادت رفته زنهای داعشی کمربند انتحاری می ساختن و جا به جا میکردن خوب این خانمه هم یکی از همونا! جرات داره یه چیزی راجع به اسپریه گاز فلفل بگه والا!!! گفتم: باشه قبول حالا کجا انداختیش؟ گفت: همون جایی که رفتم پای این آقا رسولشون رو ببینم... اَه... بیاو خوبی کن...گفتم در هر صورت چاره ایی نیست باید بی خیالش بشیم... فرزانه گفت نمیشه دوباره بریم خونشون مصاحبه؟! گفتم: فرزانه نگاه اسپریه گاز فلفل که هیچ! اسلحه ژ۳ هم جا میزاشتی! من دیگه تحت هیچ شرایطی پامو تو این خونه نمیذارم... فرزانه اخماشو کرد تو هم گفت نمی دونی که چقدر التماس داداشم کردم تا برام جور کرد بفهمه خیلی بد میشه... گفتم در هر صورت تو که توقع نداری بخاطر یه اسپریه فلفل برگردیم تو اون خراب شده ! فرزانه عینکش رو جالبه جا کرد و گفت: باش بعدشم شروع کرد با خودش غرغر کردن... گفتم: خانم امجد عزیز غر نزن فعلا هم نمی‌خواد چیزی به داداشت بگی تا ببینیم خانم مائده هیچی میگه یا نه.... حالا هم راه بیفت سمت دفتر که الان باید بریم گزارش کار بدیم به جلالی... رسیدیم دفتر آقای جلالی توی اتاقش نشسته بود و یه عالمه کاغذ هم جلوش، در زدیم رفتیم داخل ... با دیدن ما از جایش بلند شد و گفت : چه خبر ؟! مصاحبه خوب بود؟ اتفاقاتی رو که افتاده بود و گفتم البته با سانسور استرسی که خودمون کشیدیم.... گفت خوب پس باید یه بار دیگه برید برا مصاحبه همین فردا خوبه! گفتم فرداخوبه ولی بگید ایشون بیان اینجا، ما تو خونشون معذب بودیم... آقای جلالی گفت معذب! چرا چیزی شده؟ گفتم نه! نه! چیزی نشده ولی اینجوری مسلط تر می تونیم مصاحبه بگیریم ... گفت باشه پس بذارید هماهنگ کنم باهاشون... با فرزانه رفتیم تو اتاق و شروع کردیم به بررسی دوران نوجوانی خانم مائده... یک ساعتی گذشت آقای جلالی در زد و اومد داخل اتاق گفت: هماهنگ کردم برای فردا ولی ظاهراً چون پای داداششون آسیب دیده نمی تونن بیان دیگه ناچارا شما باید مجدد برید پیششون... گفتم آقای جلالی ما نمی ریم صبر می کنیم پای داداششون خوب شد بعد بیان برا مصاحبه! یه نگاه با جدیت کرد گفت: خانم نمی تونید کار کنید بگید من یه فکر دیگه بکنم... فرزانه گفت: نه آقای جلالی مشکلی نیست میریم... من یه نگاه با حرص به فرزانه کردم اونم یه چشمک که آقای جلالی متوجه نشه زد... آقای جلالی یه نگاه به من کرد و گفت: بالاخره چکار می کنید ؟؟؟ گفتم: ساعت چند هماهنگ کردید؟ با تایید سرش رو تکون دادو گفت: همون ساعت ده.... @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت‌هایی متفاوت و کمتر شنیده شده از سبک زندگی حضرت امام خمینی (ره) @rkhanjani