eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
628 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام آقا دوباره جمعه و انگشت ما در بند تسبیح زمانه یکایک روز ها را می شماریم تا بیایی اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج @rkhanjani
‍ •┈┈••✾•➖▪️➖•✾••┈┈• ▪️🍃▪️🍃▪️؛ 🍃▪️🍃▪️؛ ▪️🍃▪️؛ 🔱 صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها ✨ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ ✨ اَللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها ✨ اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ. •┈┈••✾•➖▪️➖•✾••┈┈• ⬛️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⬛️ ⬛️یــــ ﷽ــارِ ۳۱۳ وَلِیعَصِرعَج⬛️ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part08_جان شیعه اهل سنت.mp3
5.91M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"( 8) ♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«د» : «داشتن ها» همیشه به انسان کمک نمی کنند؛ گاه این نداشتن هاست که موجب خلق آثار می شوند. «ذ» : «ذره ذره ی» زندگی ات را شکرگزار باش! «ر» : «رهاشدن» از درد، ابتدای پذیرفتن درد است. «ز» : «زشت یا زیبا»؛ این بستگی به نگاه تو دارد. «ژ» : «ژولیدگی و آشفتگی ظاهری» می تواند دلیلی بر ژولیدگی و آشفتگی درونی نیز باشد؛ از پایه شروع کن تا به اصل برسی. «س» : «سلامتی»، ثروتی ست که ثروت های دیگر را جذب می کند. «ش» : «شکرگزاری» یعنی رسیدن به «شادکامی». «ص» : «صادقانه» زندگی کن؛ صادقانه جواب بگیر. «ض» : جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، منفعت است. «ط» : «طاقت داشتن» در برابر سختی ها یعنی روزه داشتن تا هنگام افطار (سختی ها می روند و جسم و روح پیروز می شوند.) «ظ» : «ظاهر» و باطن اگر به هم نزدیک شوند، آینه می شوی! ادامه دارد.... پیش به سوی 🌹🌹🌹 @rkhanjani
┄┅◈🌸🍃◈┅┄ بر قامت استوار خورشيد سلام بر سايه ماندگار توحيد سلام بر ساحت نورانی آن ماه كه هست سرمايه ی جاودان امّيد سلام ╔═🌸🍃◈═════╗ @rkhanjani ╚═════🌸🍃◈
❓رعایت حجاب ظلم در حق زن هاست چرا برای به گناه نیوفتادن مردها زنا باید سختی بکشن و خودشون رو بپوشونن؟ 1⃣اولاً اگر حجاب سختی و ظلم به زن هست آرایش کردن و انجام عمل های جراحی زیبایی که هر دو اونها مضرات جبران ناپذیری برای زنها داره هم ظلم محسوب میشه 💋اگر زیبایی یک زن انقدر مهم هست که باید تا مرز از دست دادن جونش براش هزینه کنه پس اونقدری اهمیت داره که برای جلوگیری از خطراتی که اون رو تهدید می کنه یک سری تمهیدات براش اندیشیده بشه 2⃣دوماً اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم اینکه زنها مجبور باشن خودشون رو هفت قلم آرایش کنن و ناخن و مژه بذارن و بدنسازی برن و به هر سختی شده پول انواع جراحی زیبایی رو جور کنن تا مردها لذت ببرن ظلم بزرگتری هست ↪️ادعا می کنن اینکه یک خانم به فکر زیباییش باشه دلیلی نداره که این کارارو بخاطر لذت مردها کرده باشه و برای دل خودش انجام داده ⁉️سوال پیش میاد که اگر بخاطر دل خودش انجام میده چرا زینت هاش رو فقط تو خونه و برای همسرش و یا جایی که نامحرم نیست نمایش نمیده و در مکان های عمومی و فضای مجازی با مردم به اشتراک میذاره 🤔اگر برای دل خودش هست و حرف های دیگران اهمیتی نداره چرا وقتی عکسش کم لایک بشه ناراحت میشه و یا اینکه از فیلتر استفاده می کنه تا چهره واقعی شو پنهان کنه و زیباتر به نظر برسه 🔰چون دیگران فقط براساس زیبایی ظاهری قضاوتش می کنن و ناچاره برده ی اونها باشه.پس اگر دنبال ریشه ظلم به زنها می گردین اول باید بریم سراغ بی حجابی نه حجاب 🌸 @rkhanjani
# رمان از بهشت تا جهنم🌺👇
"اه اه چیه بر میدارن خودشون رو بقچه بیچ میکنن که چی اخه." رفتم سمت مامان و بابا. امیرعلی پیششون نبود. دیدم روبه روی یه بنر وایسادن و دارن میخوننش. یه زیارت نامه بود فکر کنم . _مامان. امیرعلی کو؟ مامان که خوندنش تموم شد برگشت سمت من و با همون لبخند مخصوص خودش گفت: داداشت عادت داره وقتی میاد اینجا کلا از ما جدا میشه خودش تنها میره . ولی الان گفت میره سریع تا قبل از نماز یه زیارت میکنه و میاد که پیش هم باشیم. هی من میگم این داداشم زیادی خوبه میگین نه ( البته کسی جرات نداره بگه نه) . مامان بابا راه افتادن و منم دنبالشون. از چندتا محوطه که ظاهرا اسمش صحن بود گذشتیم و رسیدیم به... دیگه کاملا زبونم بند اومد. "وای چقدر اینجا نورانی و قشنگه." درسته یازده سال پیش اومده بودم اما هیچی از اینجا یادم نمی‌اومد. یه دفعه دستم توسط یکی کشیده شد و جیغ کشیدم. مامان: عه چته ؟ سر راه وایسادی کشیدمت اینور. بیخیال سکته کردنم شدم و با لرزشی که نه تنها تو صدام بود بلکه تو دلمم بود گفتم: _ مامان اون که شبیه پنجرس اون گوشه چیه ؟ اون که اون وسطه چیه؟ مامان: اون پنجره فولاده همون جایی که باعث حاجت گرفتن خیلیا شده از جمله خود من. اون چیزی هم که اون وسطه سقا خونس. غوغایی تو دلم به پا شده بود. یه آرامش خاصی داشتم. بی توجه به مامان که داشت صدام میکرد به سمت همون پنجره مانند که الان فهمیده بودم اسمش پنجره فولاده رفتم. خیلی شلوغ بود. به زور خودم رو به جلو کشوندم .جوری که قشنگ چسبیده بودم بهش. سرم رو بهش تکیه دادم و ناخداگاه با سیل اشکام رو به رو شدم. نمیدونم دلیلش چیه؟ ولی حس خوبی داشتم. احساس سبک بودن. نفهمیدم که چی شد اما احساس کردم یکی اینجاست که منتظره تا حرفام بشنوه . یکی که میتونه آرامشی باشه برای دل خسته من. شروع کردم گفتم هرچی که بود و نبود. از تک تک لحظه های زندگیم. از همه چی ، از همه جا. چیزایی که تا الان به هیچ کس نگفته بودم چون نمی‌خواستم غرورم رو بشکنم اما انگار اون نیرویی که منو وادار به درددل می‌کرد چیزی به اسم غرور براش معنی نداشت. 🏴 @rkhanjani