نشود کیسهٔ وُسعت تهی از دستِ کَرَم
کِی شود پرتوِ خورشید کم از تابیدن؟
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
در رَهَت دادیم عقل و هوش و عمر و زندگی
ای غمِ دنیا! چه می خواهی دگر از جانِ ما؟
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
درست نیست دو رنگی میان ظاهر و باطن
بگو شکسته نویسند توبه نامهی ما را
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
مرد از راهِ شکستِ خود به عزت میرسد
سنگ تا مینا نگردد، کِی به قیمت میرسد؟
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
گوشِ هوشِ مردمان از پنبهٔ غفلت پُر است
ورنه هر نعشی به دوشی واعظی بر منبر است
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
حرمت پیران نگهدار ای جوان تا برخوری
کسب پیری می کند طفل از دبستان ادب
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
بر چهره چو نردبان چین ها دیدم
معلومم شد که عمر بالا رفته است
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
آنچنان رفته ز ما بی خبر این عمر عزیز
که غباری هم ازاو بر دل ما ننشسته ست
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
از شعر همین سود مرا بس که دمی
از فکرِ جهان فراغتم می بخشد
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
یک تن نیافتیم که فهمد زبان ما
همشهریاند مردم و ما در میان غریب!
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
صد حیف، که ما پیرِ جهاندیده نبودیم
روزی که رسیدیم به ایّام جوانی
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
مینهد هر کس قدم در خانهام، دزد من است
زانکه مالی نیست دیگر غیر تنهایی مرا
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait