#حدیث_روز
#امیرالمومنین_امام_علی_ع
جرأت شما در عیب جویی از مردم، بزرگترین گناه است.
ای بنده ی خدا !
در عیب جویی از بندهای که مرتکب گناهی شده شتاب مکن؛ شاید گناه بزرگ او بخشیده شود ولی تو را به خاطر #گناهی کوچک عذاب کنند.
هر کدام از شما که به عیب دیگری آگاهی یافت، باید از عیبجویی او خودداری کند زیرا شما به عیب خود آگاه هستید.
شکرگذاری به خاطر پاک بودنتان از گناهی که دیگری مرتکب شده، باید شما را از پیگیری کردن #گناه دیگران باز دارد.
📚وسائل الشیعه، بابجهادالنفس، روایت۳۳۴
@roghaiiehkhoor
لحظهی غروب، متعلّق به امام زمانت است، برنامهٔ خود را طوری تنظیم کن که چند دقیقه توسل به امام زمان ارواحنافداه داشته باشی. همه باهم دعای فرج روزمزمه کنیم @roghaiiehkhoor
🌹شهیدی_که_به_خاطر_فاش_نکردن
رمز_بی_سیم_بدنش_را_تکه_تکه_کردن
🌹شهید_شکری یکی از نیروهای اطلاعات عملیات در جنگ با عراق بود. که پس از اسارت به این وضع فجیع شکنجه اش می کنند و در پایان زیر شکنجه به شهادت می رسد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صدای دانشجو، شهید قهرمان بروجعلی شکری بخاطر اینکه رمز بیسیم رو قورت میده و نخواسته کد و رمز بیسیم رو لو بده و به دشمن تحویل بده، به این وضع وحشتناک شکنجه شد،👇👇👇
🌸🍃 اول گوش و بینی و بعد هم چشم های این قهرمان میهن پرست رو درآوردند و در مراحل بعدی هم لبهای بالایی این شهید رو میبرند😱 ... و در آخر هم بعثی های ملعون که نتونسته اند رمز رو بدست بیارن، تصمیم میگیرن شکم این شهید رو بشکافند😭 تا شاید رمزی که روی کاغذ نوشته شده بود و شهید قهرمان قورت داده بود رو از توی شکمش پیدا کنند.
🌸🍃ما ایرانیها از این جوانان میهن پرست که به این شکل جان شیرین خود را برای وطن داده هیچ آگاهی نداریم. اما از ائمه کفر که برای قدرت و شکم خود و برای خوردن و چپاول دارایی ها و ثروتهای ما ایرانیان زدند و خودشون رو سقط و پاره کردند از ریزترین جزئیات آنها خبر داریم که چند ضربه شمشیر خوردند و چگونه به درک واصل شدند.
🌸🍃شرم و وجدان و شرف و غیرت و دلیری و مردانگی از ویژگیهای جاودانه مردم ایران زمین بوده است و خواهد بود. در ستایش سربازان ایرانی پروکوپیوس مورخ رومی در نَسک (کتاب) "جنگهای ایران و روم" چنین مینویسد؛👇👇👇
🌸🍃پروکوپیوس مورخ رومی در نامه ای *محرمانه که بعدها به چاپ رسید* به امپراتور روم مینویسد:
🌸🍃گرچه به سود ما ـ رومیان ـ نیست و باعث تزلزل روحیه می شود، اما باید بپذیریم در خون پارسیان (سربازان ایرانی) یک ماده اختصاصی وجود دارد که باعث می شود در میدان جنگ ترس نداشته باشند، بی باک و مغرور باشند و تسلیم نشوند. اگر هم احیانا اسیر شوند، برخلاف سربازان سایر ملل در برابر فاتح زانو نزنند و عجز و لابه نکنند. با زور نمی شود اسیر ایرانی را به بیگاری وادار کرد و یا با شکنجه غرور و شخصیتش را شکست. من نمی دانم ایران چه آبی دارد که بذر «نهایت میهن دوستی» را در جان مردمش پرورش می دهد و ....".👌👌👌
❣اینها را گفتم تا بدانی آزادی رایگان بدست نیامده ❣
#14صلوات_نثار_روح_این_شهید_عزیز
روحش شاد♥️ @roghaiiehkhoor
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
پیام رهبر انقلاب به مناسبت هفته نیروی انتظامی
فرمانده معظم کل قوا در پیامی به مناسبت هفتهی نیروی انتظامی از زحمات و تلاشهای کارکنان خدوم این نیرو قدردانی کردند.
متن پیام حضرت آیتالله خامنهای که به فرمانده نیروی انتظامی ابلاغ شد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سردار اشتری؛ سلام من را به همهی کارکنان خوب و زحمتکش و خدوم نیروی انتظامی برسانید.
مردم عزیز ما قدردان زحمات و تلاشهای بیوقفه خدمتگزاران به خود و کشور هستند و امروز اقتدار و مهربانی را توأمان در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران احساس میکنند و از ابتکارات ناجا در برخورد با منکرات استقبال میکنند.
سیّدعلی خامنهای
۲۹ مهر ۱۳۹۹
#سلامتی_فرمانده_صلوات
💢🍃🌹🍃💢
✅✅✅بدلیل استقبال زیاد و درخواست نواحی جهت تمدید دوره عکس نوشته سازی ،، و با وجود تکمیل شدن ظرفیت ،، ثبت نام دوره تا ۵ آبانماه تمدید گردید.
💢➿🍃➿🍃➿🍃➿💢
⛔️دوره ثبت نام تمدید مجدد نخواهد شد ⛔️
💢اگر بدنبال یادگیری ترفندهای #عکس_نوشته_سازی با #موبایل بصورت #مجازی هستید،،،فرصت را از دست ندهید💯
✅دوره ای کوتاه ،، اما مفید ،،،، و کاربردی ،،،با #پشتیبانی و تمرین عملی از هنرجو❣
✅تمدید مهلت ثبت نام تا ۵ آبانماه
✅هزینه دوره : فقط ۳۰ هزار تومان ( شرایط ویژه برای سرشبکه و مدیران)
🍃🌺 مژده :✨ در پایان دوره مسابقه ای برگزار گردیده و به ۳ نفر اول که بهترین کار را ارائه دهند ، #جایزه تعلق خواهد گرفت.
🍃🌹 مژده :✨ بهترین عکس نوشته سازان #گواهی پایان دوره دریافت کرده و پس از طی دوره تخصصی بعنوان مربیان طرح ثامن شناخته خواهند ، شد.
❣جهت ثبت نام به آیدی ادمین کانال ویا پشتیبان طرح پیام دهید👇👇👇👇
👇👇👇👇👇👇👇
@Admin_Kaligraphi
بیست عمل براي خشنودي امام زمان (عج)
✨١_هر روز صبح كه از خواب بيدار مي شويد به امام زمان سلام كنيد.
✨٢_تلاوت قرآن به خصوص سوره هاي يس،نبا،عصر،واقعه و ملك را بعد از نماز و تقديم به اموات و شيعيان حضرت را فراموش نكنيد.
✨۳_روزانه صدقه اي به نيت امام زمان بدهيد.
✨۴_روزهاي عيد مثل عيد غدير و يا نيمه شعبان لباس هاي زيبا بپوشيد و براي امام شادي كنيد.
✨۵_هر مطلبي درباره امام زمان و عصر غيبت كه بدرستي از آن آگاهي داريد به ديگران بگوييد تا آنها هم بيشتر آشنا شوند.
✨۶_درسي كه مي خوانيد يا هر مطلبي كه ياد مي گيريد به نيت امام زمان باشد آنوقت برايتان شيرين تر و هدفمندتر خواهد شد.
✨٧_عكس و يا نوشته اي از امام زمان كه نشاني از ايشان باشد به ديوار اتاقتان بچسبانيد.
✨٨_خواندن نماز شب ، زيارت عاشورا و جامعه كبيره از مسائل مورد تاكيد امام زمان است آنها را فراموش نكنيد.
✨٩_نماز امام زمان را هر روزي كه توانستيد بخوانيد.(2 ركعت،در هر ركعت اياك نعبد و اياك نستعين 100 مرتبه)
✨١۰_نماز اول وقت باعث خوشحالي حضرت مي شود بهتر است كه ثواب نماز را به خودشان تقديم كنيد.
✨١١_سخنان امام زمان و احاديثي كه درباره ي ايشان است را براي هم پيامك كنيد.
✨١٢_براي اشاعه ي فرهنگ شناخت حضرت مهدي در جامعه، مجالس اهل بيت، مداحي، كتاب نويسي و ...اجرا كنيد.
✨١٣_بعد از هر نماز دعا براي تعجيل در فرج ايشان را بخوانيد.
✨١۴_در فراق جدايي از آقا دعاي ندبه(صبح جمعه) و دعاي فرج(اللهم عرفني نفسك...) را بعد از نماز عصر جمعه بخوانيد.
✨١۵_دعاي عهد را(اللهم رب النور...) به ياد داشته باشيد و از اين طريق هم در كارهايتان با حضرت مهدي پيمان ببنديد.
✨١۶_دعاي توسل و غريق را بخوانيد(يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب اللقلوب ثبت قلبي علي دينك) و ايشان را نزد خدا شفيع خود قرار دهيد.
✨١٧_زماني كه مي خواهيد براي نعمتي خدا را شكر كنيد از امام زمان هم تشكر كنيد.
✨١٨_اگر در زندگي به مقام و منزلت مادي يا معنوي رسيديد، بدانيد كه از طرف امام بوده و ليشان را فراموش نكنيد و مغرور نشويد.
✨١٩_انتظار را با دعا در خود تقويت كنيد و از اعماق قلبتان منتظر باشيد و از پروردگار توفيق معرفت بيشتر به حضرت را درخواست كنيد.
✨٢۰_با همه وجود براي امام زمان دعا كنيد همانطور كه دعا براي عزيزانتان را فراموش نمي كنيد.
🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊
➖➖➖➖➖➖➖
امـــــامـ زمـــانـــے شــــو
@roghaiiehkhoor
🌸🍃🌸🍃
داستان زنده بگور کردن شیخ طبرسی
قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر می شد.جسد شيخ طبرسي را از تابوت بيرون آوردندو داخل قبر گذاشتند.قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند.پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد اما هيچ كس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيل هايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه مي خواندند و بعد از آنجامي رفتند.شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي داد.
ناله اي كرد.دست راستش زيربدنش مانده بود.دست چپش را بالا برد.
نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.
كم كم چشمش به تاريكي عادت مي كرد.
بدنش در پارچه اي سفيد رنگ پوشيده بود.آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي كرد. آخرين بار حالش هنگام تدريس به هم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود.اينجا قبر بود! او رابه خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه اش را مي شنيد. چه مرگ دردناكي انتظار او را مي كشيد. ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود. آيا خدا مي خواست امتحانش كند؟چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي اش را به ياد آورد واقامتش در مشهد الرضا را. پدرش «حسن بن فضل » خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد.از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته و سالها پشت سر هم گذشتند. به سرعت برق و بادچشمانش را باز كرد.
چه سرنوشت شومي برايش ورق خورده بود.ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت.
نفس كشيدن برايش مشكل شده بود.
هر بار که هواي داخل گور را به درون ريه هايش مي كشيد سوزش كشنده اي تمام قفسه سينه اش را فرا مي گرفت.
آن فضاي محدود دم كرده بود و دانه هاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود.در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده و چون از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد. چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل زباره نيز انجام چنين كاري را از او خواستار شده بود. اما هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند، كاري برايش پيش آمده بود. شيخ طبرسي وجود خدا را در نزديكي خودش احساس مي كرد. مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديك تر است؟ به آرامي با خودش زمزمه كرد:خدايا اگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت.خدایا مرا از اين تنگنا نجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.ولی شيخ طبرسي در حال خفگی و زنده بگور شدن بود.پنجه هايش را در پارچه كفن فرو برد و غلت خورد. صورتش متورم شده بود.
اما به یکباره كفن دزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ می شود.بيلي در دست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.
بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت. قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نمي رسيد.پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.وقتي به سنگهاي لحد رسيد، يكي از آنها را برداشت.صورت شيخ طبرسي نمايان شد.نسيم خنكي گونه هاي شيخ را نوازش داد. چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده مي خواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.
صبر كن جوان! نترس من روح نيستم. سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مرده ام مرا به خاك سپردند. داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....
آیامرا میشناسی؟
بله مي شناسم! شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود.
دلم مي خواست، دلم مي خواست زودتر شب شود و بيايم كفن شما را بدزدم!
به من كمك كن از اينجا بيرون بيايم.
چشمانم سياهي مي رود. بدنم قدرت حركت ندارد.
كفن دزد جوان سنگها را بيرون ريخته و پايين رفت و بدن كفن پوش شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشه اي خواباند و بندهاي كفن را باز كرد و آن را به كناري انداخت.
مرا به خانه ام برسان. همه چيز به تو مي دهم. از اين كار هم دست بردار.
كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت و به راه افتاد.
شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت: آن کفن را هم بردار.
به رسم يادگاري! به خاطر زحمتي كه كشيده اي
خيلي وقت است به اين كار مشغولي؟
بله جناب شيخ. چندين سال است عادت كرده ام.از اين كار توبه كن، خدا از سر تقصيراتت مي گذرد.آن دو از قبرستان خارج شدند
علامه طبرسی با کمک خداوند نذرش را ادا کرد و کتاب گرانبهای تفسیر مجمع البیان را نوشت