✅ داستان تشرف ✅
#بشارت_نزدیکی_ظهور
🔴🔵 امام زمان(عج) : من به این بنده خدا قول داده بودم که تا در قید حیات هست، ظهور من اتفاق می افتد اما .....
🌺 نقل داستان از استاد آقا مرتضی تهرانی شاگرد آیت الله بهجت :
این خاطره را خودم از آقای بهجت شنیدم که تابستان حدود 23 سال قبل بود که یکی از علمای بزرگ در نجف از دنیا رفت. ما حدود پانزده نفر بودیم که می رفتیم درس آیت الله بهجت. آیت الله مصباح هم به بنده توصیه کرده بود که پای درس ایشان زودتر بروید و دیرتر بیایید بیرون تا غیر از درس، از آقای بهجت بهره های دیگر هم ببرید. آن روز یادم هست درس که تمام شد ایشان با یک حالت خاصی فرمودند که نمی دانم آقایان خبر دارند یا نه ولی خوب است که توجه داشته باشید. آیت الله بهجت به ما فرمودند که یکی از دوستان لبنانی من که تشرف خدمت حضرت دارد آمده بود قم و می گفت در تابستان وقتی در محضر آقا در لبنان بودم، ایشان به من فرمودند که فلانی من می خواهم بروم نجف شما هم می آیید؟
چون من به این بنده خدا قول داده بودم که تا در قید حیات هست، ظهور من اتفاق می افتد، اما چه کنم که باز هم به امر الهی در ظهورم تاخیر افتاد
دوست لبنانی هم به حضرت گفته بود بله! به یکباره می بیند که در و دیوار و آدمها همه عوض شدند و متوجه می شود که رسیده اند به نجف!
آقا می رسند به در خانه ای یاالله می گویند و وارد می شوند که منزل همان عالمی بوده که تابستان مرحوم شده بود. این دوست لبنانی آیت الله بهجت به ایشان گفته بود که من هم وارد اتاق شدم و پشت در ایستادم و در را بستم. دیدم حضرت با آن عالم بزرگوار صحبت می کنند. من الفاظ را می شنیدم ولی نمی فهمیدم.
بعد از حدود نیم یا یک ساعت آقا آمدند بیرون خداحافظی کردند. بعد آقا به من فرمودند که این آقای بزرگوار یک هفته بیشتر زنده نیست و من هم آمده بودم برای خداحافظی. البته ایشان از ما گلایه کرد،
🌺 چون من به این بنده خدا قول داده بودم که تا در قید حیات هست، ظهور من اتفاق می افتد، اما چه کنم که باز هم به امر الهی در ظهورم تاخیر افتاد!
یعنی ببینید بنا بود حدود بیست و چند سال قبل ظهور اتفاق بیافتد ولی باز هم تاخیر افتاد! این اتفاقات می تواند نشانه هایی از ظهور باشد ولی ممکن است به دلیل کمبود ظرفیت ما این امر الهی باز هم تاخیر بیفتد.
📚 منبع :
وب سایت استاد آقا مرتضی تهرانی بخشی از مصاحبه استاد در مورد ظهور
#لشکر_مهدویون
@roghaiiehkhoor
🔶🔶🔶نظیر این تصاویر و خضوع مقامات نظامی، در دنیا کم نظیر و یا شاید بی نظیر باشد...
🔶صحنه هایی زیبا از ادای احترام سردار " رفیعی آتانی" فرمانده سپاه استان قزوین، سرهنگ " اصل بیگی" و سروان " معصوم" به مادران شهدا
🔶و چقدر این تصاویر برای مادران شهدا دلگرم کننده است...
این همه ارادت و ادب و منش مقامات نظامی سپاه، یاد آن همه خلوص و ادب فرزندان شهیدشان را برایشان زنده می کند...
آری...
🔶هنوز هم فرزندانشان زنده اند...
هنوز هم هستند کسانی که بوی فرزندانشان را برایشان به ارمغان می آورند...
گر چه فرزندانشان رفته اند، اما همرزمان آنها با این همه ادب و خضوع مثل یک فرزند در برابر آنها زانو می زنند و بر پای آنها بوسه می زنند...
🔶قدر پدران و مادران شهدا را بدانیم، چرا که فرزندانشان تمام وجود و سرمایه آنها بودند که برای عزت امروز بدون منت از آن سرمایه های تکرار نشدنی گذشتند و بر ماست که قدردان این همه صبر و خلوص مثال زدنی باشیم
هدایت شده از روشنگران سرزمین آفتاب(ثامن خوروبیابانک)
طلای تاریخی، یزدانی به قول خود وفا کرد؛
تغییر تاکتیک برای شکست طلسم!
حسی یزدانی در فینال وزن 86 کیلوگرم رقابتهای #کشتی آزاد قهرمانی جهان برابر دیوید تیلور از آمریکا با نتیجه 6 بر 2 به پیروزی رسید و قهرمان جهان شد.
تبریک به ملت ایران
هدایت شده از روشنگران سرزمین آفتاب(ثامن خوروبیابانک)
🤼♂⚪️دومین انتقام المپیکی، ظهور فوقستاره جدید کشتی؛
🥇طلای دوم ایران با شاهکار جوان 20 ساله؛
🔸اميرحسين زارع در فینال وزن 125 کیلوگرم رقابتهای #کشتی آزاد قهرمانی جهان برابر گنو پترياشويلی کشتیگیر پرافتخار گرجستانی با نتیجه 9 بر 2 مقتدرانه به پیروزی رسید و قهرمان جهان شد.
تبریک به ملت ایران
🌷حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)
اگربرادرمسلمانی راغذابدهیم برایم محبوب تراست تاافقی ازبردگان آزادکنم پرسیدندافق چقدراست؟فرمود10هزارنفر
📚فضایل الصدقه/مهدی قاضی زاده
📚احقاق الحق،ج۱۱، ص۶۲۸
@roghaiiehkhoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤یا رسول الله!
مثل تو دیگر
در پهنه زمین
تکرار نخواهد شد
اما با تکرار
صـلوات بر تـو🖤
نور حضورت را در
قلب خود احساس مى کنیم
پیشاپیش
شهادت پیامبراعظم (ص)
و شهادت امام
حسن مجتبی (ع) تسلیت باد🏴
.@roghaiiehkhoor
✨﷽✨
#پندانه
✍ هرچه کنی به خود کنی
🔹زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد، صاحبکارش ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند! اما نجار تصمیمش را گرفته بود.
🔸سرانجام صاحبکار در حالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد، از او خواست تا بهعنوان آخرین کار، ساخت خانهای را به عهده بگیرد.
🔹نجار نیز چون دلش چندان به این کار راضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و با بیدقتی به ساختن خانه مشغول شد و کار را تمام کرد.
🔸زمان تحویل کلید، صاحبکار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیهایست از طرف من به تو، به خاطر سالهای همکاری!
🔹نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد، در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بهکار میبرد و تمام دقت خود را میکرد.
🔸این داستان زندگی ماست...
🔰گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هر روز میسازیم نداریم و در اثر یک اتفاق میفهمیم که مجبوریم در همین ساختهها زندگی کنیم، اما فرصتها از دست میروند و گاهی شاید، بازسازی آنچه ساختهایم ممکن نباشد.
❇️ شما نجار زندگی خود هستید و روزها چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشوند...
@roghaiiehkhoor