هر سال تولد بابا
یه دونه از گلای رز توی باغچه می چیدم و به بابا هدیه می دادم.
امسال هم گل چیدم و رفتم پیشش...
داشتم تو گلزار
بین قبورِ شهدا قدم میزدم و روی سنگ ها رو میخوندم.
حقیقتا مات و متحیر شدم
که چقدر شهیدِ غریب داریم و هنوز درست و حسابی نمیشناسیمشون!