بنده مهدیس هستم.امسال میرم کلاس دهم و ۱۶ سالمه.نویسنده رمان آغوش امن برادر فصل یک و دوم.به همراه دوستم فاطمه جان کانال رو تاسیس کردیم
بریم یه شناختی داشته باشیم از ادمین های گلمون
خب راستش شناختم از ادمین ها در حد تماس و پیام هست .اول از همه از فاطمه رفیق خودم و مدیر کانال شروع میکنم
فاطمه یه دختر مهربون و آروم است و در عین حال شیطونی هایی هم داره که باعث میشه اطرافیانش رو شاد کنه .فاطمه پشتیبان من بود و اون باعث شد من بتونم کانال رو بزنم و رمان رو بنویسم 🙂
دومین نفر #استاد_رسول هست
میتونم بگم دختر مسئولیت پذیری هست و مهربونی هاش بی اندازه 🙃
سومین نفر #دهقان_فداکار هست .یه دختر مهربون و در عین حال آروم و دیگه نمیدونم چطور توصیفش کنم❤️
چهارمین نفر #اد_عاطی هست .خلاصه بگم عاطفه یه دختر شیطون و آروم و البته احساسی هست .و وای به حالت اگر کاری کنی که ناراحت بشه .تا آخر عمر باید عذر خواهی کنی😁😂دختر گوگولی و ناز ❤️
پنجمین نفر #فدایی_رهبر هست . یه دختر از همه جهت عالی و رفیقاش رو هیچ وقت تنها نمیزاره و پشتشون هست.
و نفر ششم #بنت_الحسین
نویسنده رمان تکیه گاه امن هستن و با مکالمه هایی که باهاشون داشتم متوجه شدم یه دختر خانم بی نظیر و مهربون و البته احساسی هستن .البته که باج نمیده و هر وقت بهش می گفتم یه پارت اضافه به من بده به هیچ عنوان قبول نمیکرد😁😉
نفر هفتم #اد_هم_ولایتی_حاجی هست.فاطیما خانم که به تازگی به ادمین های ما اضافه شدن و شناخت چندانی ندارم اما میدونم که خیلی خوش برخورد هستن.
و نفر هشتم که زینب جان هستن.دختر خوبی هست و خیلی درک بالایی داره
نفر نهم هم مشتاق شهادت .ریحانه جان هستن که یه دختر خوب و مهربون هست
نفر بعدی کرار۳۱۵ هست که چند روزی هست که به جمعمون پیوسته و واقعا مهربونه
نفر بعدی تر هم دختری از تبار پاییز که تازه ادمین شدن و اما با این اوصاف خیلی مسئولیت پذیر هست
بعدی تر هم ساجده هست که این مدت که باهاش رفیق شدم همه جوره هوام رو داشت
نفر بعدی تر هم حنا هست. مدیر کانال از تبار فاطمه ۳۱۳ و نویسنده رمان سپر و پاسداران وطن در کانالش هست
معجزه این کلمات فرهیخته وگهربار ،چنان تایید وتاثیری درمسیر بی انتهای رفتن ایجاد می نماید که چونان مشعلی فروزان وتابناک راه رااز بی راه های هزار تو وبن بستهای مخوف نمایان کند .هرگز افول نمی نماید ودرباغ بینایی طعم دل انگیز میوه ی ممنوعه را می چشاند.
#رهروعشق
#دختری ازتبارپاییز🍂
نیامدنم به کربلا💔>>
تقدیر نیست ؛
یا تو مرا نخواستهای
یا در قاموسم ، این ناقوسِ مرگ را سرشتهاند .