eitaa logo
دلداده‌ی‌متحول
78 دنبال‌کننده
190 عکس
10 ویدیو
2 فایل
بسم رب الحسین ‹‍ مبتلایم کردی؛ درمان نمیخواهم،که عشق بیگمان شیرین ترین بیماریِ دورانِ ماست...!🧡✉️ › ❤️✨🫀 خادم کانال @Aramesh_15 ناشناس کانال https://harfeto.timefriend.net/16743228572317
مشاهده در ایتا
دانلود
از خونه که بیرون امدم گوشی ام زنگ خورد. شماره ناشناس بود. –بله بفرمایید. ــ سلام خانم رحمانی، آرشم. ــ انگار با شنیدن صدایش تمام خستگیم از تنم رفت. «محکم باش، دختره ی احساساتی» با تردید جواب سلامش رو دادم و گفتم: –شماره من رو از کجا آوردید؟ ــ از سارا گرفتم ــچرا این کاررو کردید؟ ــخب نگران شدم، دو روز نیومدید دانشگاه. اما من که امروز با او کلاس نداشتم از کجا می دانست. ــ مشکلی پیش امد نشد که بیام. ــ چه مشکلی؟ ــ کمی سکوت کردم و گفتم: –ببخشیدمن باید برم، خداحافظ. زود گوشی را قطع کردم. نمی دانم چرا بااوحرف زدن درگیر عذاب وجدانم می کرد. وارد خانه که شدم سلام بلندی کردم.مامان سرش را از آشپزخونه بیرون آوردو گفت: –سلام، صبح رفتنی خیلی دمق بودی، خدارو شکر که الان خوشحالی. رفتم سالن و کیف و چادرم راروی مبل انداختم و نشستم و از همانجا گفتم: –آخه ریحانه تبش قطع شده مامان، حالش بهتره. سر چرخاندم ونگاه گذرایی به سالن انداختم. همه جا ریخت و پاش بود، مامان بیشتر سالن رو فرش فرش می انداخت. همیشه میگویدفرش خانه را گرم و زنده نگه می دارد، ولی حالا خبری ازهیچ کدامشان نبود. به اتاق ها هم سرکی کشیدم انتهای سالن یک راه روئه کوچک بود که هر طرفش یک اتاق بود و انتهایش هم سرویس و حمام قرار داشت. فرش های اتاق ها هم نبود پس مامان خونه تکونی راشروع کرده بود. برگشتم آشپزخانه و گفتم: –مامان جان می خوای فردا نرم دانشگاه بمونم کمکت؟ ــ نه دخترم اولا که خواهرت هست، بعدم تو دوروزه نرفتی برو به درست برس. عجله ایی که ندارم زود خونه تکونی رو شروع کردم که سر صبر کارهام رو انجام بدم. حالا اینا رو ولش کن از ریحانه بگو، پس واسه همین امروز زود امدی؟ خندیدم و گفتم: – آقای معصومی تشویقی بهم داد. ــ دو هفته دیگه راحت میشی مادر. با این حرفش غم در دلم نشست، احساس خاصی داشتم به آنجا، به ریحانه، به آقامعلم قهرمانم. نمی دانم شایدحس خانه ی پدری یا یک حمایت گر که خیال آدم را همیشه راحت می کند. با صدای چرخیدن کلید درقفل در ورودی ، سرم را به سمت راچرخاندم. خواهرم اسرا بود. اسرا سه سال از من کوچکتر بود و در مقطع پیش دانشگاهی درس می خواند. ـــ به به سلام بر خواهر بزرگوار. ــ سلام اسرا جان خوبی؟ آهی کشیدو گفت: – ای بابا مگه این درس و مشق میزارن آدم خوب باشه... ✍ .. [ @roman_sara13 🌸🦋]
دلداده‌ی‌متحول
https://harfeto.timefriend.net/16726934950174 گوش جان🌱🙂
قصد صبحت ندارید قول میدم هم صحبت خوبی باشما 😅 تازه مشاوره خوبیم هستم
حال خراب💔 . . . چرا جانم! بخاطر بابا قاسم🥺
برای راهت، برای زندگی ات،برای قلبت و برای اینده ات نور را ارزو میکنم:) نور الهی . . . ممنون عزیز دل منم برای همتون آرزو میکنم❤️🌸
خب معلومه خیلی نمونده تا اینکه پدرمون بره . . . بله میدونم جان دل منم چون میدونستم همتون دلگیرین ناشناس گذاشتم🙂 یکم حرف بزنین
پی وی هم میتونم درخدمت باشم آیدیم @dokhtar_haje
نمیخوای بخوابی؟ . . . نه جانم تا ۱:۲۰بیدار میمونم🙂🌱
حمایتی هارو بفرستین پی وی
از کانال کربلای من اومدم خوبی؟ . . . خوش اومدی جان دل🌸🙂 درخدمتیم