eitaa logo
💙 رمان زیبـــــــا ❤
2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
457 ویدیو
36 فایل
🍃🌸 •| اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ صَبْراً جَميلاً |• . . °|هر آنچه که بودم هیچ اینبار فقط شعرم💓|° علیرضا_آذر🍃❤ . . شما شایسته بهترین رمان ها هستید😍 #جمعه ها_پارت نداریم دوست عزیز . . 🍃🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت47 خوردن رهام داشتم ذوق مرا می شدم.اما اون آندره ی مغرور تا لحظه ی اخر م
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 -یه دکتر معروف پروتز..کارش حرف نداره.یعنی باورت نمیشه چندتا دعوت نامه از ک مشورهای مختلف براش فر ستادن ولی قبول نکرده...به کسی نگو ولی قراره از ترم جدید بیاد و استادمون باشه... دیگه نمی شنیدم امیررایا چی میگه...استادمون شه؟! نمی دونم چرا از شنیدن این خبر ذوق کردم.چرا؟! دیگه نتونستم چیزی بخورم و زیر زیر نگاهی میکردم اما می ترسیدم امیررایا ببینه و سه شه!غذا تموم شد و رفتیم بشینیم که بابای امیررایا صداو کرد و اونم رفت.با چشمم دنبالش کردم.کنار سه تا مرد پیدا کردم.یه کت شلوار اسپرت سرمه ای پو شیده بود.بلند شد.یه مرد قد بلند و خوش تیپ..از اونایی که واسه داشتن این تیپ زحمت کشیدن.چشماش حتی از دور هم می درخشید.با اون مرد دست داد و نشست. پاو رو روی پاو انداخت و گوشی رو دراورد.یه دماغ سر بالا و بدون قوز.. ...توکی هستی؟رادمنش؟من تو رو باید پیدا کنم...باید بفهمم کی هستی...دلم نمی خواست فکر کنم چرا دارم بهت فکر می کنم.یهو برگ شت و نگاهم رو غافلگیر کرد. اخم روی پیشونیش نشست.سرم رو به زیر انداختم.اووو...امیررایا اومد ولی من دیگه هیچی از جشن نفهمیدم.مهمونی جنبه ی رسمی داشت.. هی اخم کن رادمنش!.اخم کن ولی من بازم رو تصمیمم مصمم هستم..! امیررایا من رو رسوند خونه و قرار شد فردا بیاد تا بریم تمرین رانندگی..فق می دونم خداحافظی کرد و بهس قول دادم فردا دم در دانشگاه.... **** 🍃 🌺🌺 🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🌺🌺🍃
پروفایل ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
پروفایل ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
ما به اشتباه اينگونه می‌انديشيم: - درسم تمام شود راحت شوم - غذايم را بپزم راحت شوم - اتاقم را تميز کنم راحت شوم - بالاخره رسيدم، راحت شدم - اوه چه پروژه‌ای، تمام شود راحت شوم تمام شود که چه شود؟ مادامی که زنده هستيم و زندگی ميکنیم هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه آغاز فعاليتی ديگر است پس چه بهتر که در حين انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنيم نه مانند يک ربات فقط به انجام دادن بپردازيم به تمام شدن و فارغ شدن... لذت باعث قدرتمند شدن ميشود و به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس می‌گردد... توانایی لذت بردن، یک مهارت و یکی از اهداف مهم زندگی است. 🌸🍃✨ ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
❖ هیچکس قفل بدون کلید،نمی سازد اگر قفلی در زندگیت، می بینی .. شک نکن اون قفل کلیدی هم دارد ... کلید خیلی از قفلهای زندگی! پنج چیز است ((ايمان به خدا )) ((صبر، آرامش، تلاش، توکل )) ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
Everything you can imagine is real ! هر چيزي كه بتوني تصور كني واقعيه! ♥️♡ ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
پروفایل ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
پروفایل .:::| ••••●❥JOiN👇 🆔 @Profile_Khaasss
پروفایل .:::| ••••●❥JOiN👇 🆔 @Profile_Khaasss
دلتان را قایق نکنید برای نجات هر آدمی ... از دریای تنهایی آدم ها نمک نشناسند به ساحل که برسند حسشان عوض میشود غرقتان می کنند در خودتان ! ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
💕با خودم عهد کرده ام شاد باشم ... بیخیالِ قضاوت ها ، حسادت ها ، دشمنی ها و کینه ورزی ها .‌.. بیخیالِ مشکلات و نداشته ها ... بیخیالِ هرچیز که دلم را می رنجاند ... بیخیالِ هرچیز که لبخند را از صورتم می دزدد ... متمرکز می شوم روی داشته هایم ... به جای دشمنی ها و حسادتها ؛ دوستانم را می بینم ... و شوقی که برای موفقیت و خوشبختی ام دارند ..‌. به جای مشکلاتم ؛ به موفقیت و شادی هایِ پیش رو و پشت سرم چشم می دوزم ... و میخندم ... از تهِ دلم می خندم ... من اگر هیچ هم نداشته باشم ، خدایی دارم که برایِ شادی و لبخندِ من ، همه جوره حمایتم می کند ... به جایِ همه ، به خدایی تکیه می کنم که بی منت ، روزی ام می دهد و بی منت ، هوایِ بیقراری ام را دارد ... من باخودم عهد کرده ام شاد باشم ... و این بزرگترین گامِ موفقیتِ من است ... ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
᭄ *-* ماسکـ مـــــو^~^🍋💛 باچنـــــدروش‌موهــاتـــو❷متـــــرڪن👩🏼‍🦱🌼 ~~~~^^^~~~~~~~~ ¹ پیاز بزرگ رنده ڪنید 🧅آب حاصل با 4 قطره روغن اسطوخودوس🧪 ترڪیب ڪنید سپس با انگشت خود ڪف سر ماساژ💆🏼‍♀ بدین بعد از ¹⁵ مین با شامپو بشورید🧴 ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯