eitaa logo
💙 رمان زیبـــــــا ❤
2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
457 ویدیو
36 فایل
🍃🌸 •| اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ صَبْراً جَميلاً |• . . °|هر آنچه که بودم هیچ اینبار فقط شعرم💓|° علیرضا_آذر🍃❤ . . شما شایسته بهترین رمان ها هستید😍 #جمعه ها_پارت نداریم دوست عزیز . . 🍃🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
اے‌بغض‌در‌گلو‌ماندھ‌؛ بگو‌ڪجآ‌برمٺ؟!💔" -! وچہ‌خیال‌زیبایی‌ست‌ کنارآرامگاه‌شمابودن‌حاجی(:
قضاوت و پیش‌داوری درباره یک شخص، مشخص نمی‌کند او کیست؛ مشخص می‌کند شما کیستید... 🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
آنانكه خوبند، همیشه سبزند، و آنانكه بزرگی و محبت در"قلبشان"جاریست... همیشه به یاد می مانند... 🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
بارالها با یاد و نام تو آغاز میڪنم🌿🌹 صبح آغاز دیگریست برای دویدن در روزگار و لبخند را تقدیم میڪند به لبها این صبح است که مے آید و هواے تازه مے آورد 🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
💙 رمان زیبـــــــا ❤
☘💞☘💞☘💞 💞☘💞☘💞 ☘💞☘💞 💞☘💞 ☘💞 💞 ♥️﷽♥️ #پارت_چهار_صد_هشتاد_دوم -نه! -اسم گله؟ -نه! -اسم یه کتابه
☘💞☘💞☘💞 💞☘💞☘💞 ☘💞☘💞 💞☘💞 ☘💞 💞 ♥️﷽♥️ شد.آندره طبق معمول جرزنی کرده بود و کاغذ رو د یده بود.همه خندیدیم. حدودای ساعت دوازده بود که ما عزم رفتن کردیم.از همه خداحافظی کردیم و رفتیم.آندره هم گفت که فردا ساعت دو باشگاه منتظرمه!. خوشحال بودم از داشتن همچین خانواده ای..آندره و خانواده او خانواده ام بودن.! *ارمیا* -خانم ستوده من دارم میرم.اون قالبها رو بدین آقای مرتضوی تا دندونها رو روشون بچینه و بزاره تو کوره. بهش بگو دو روز دیگه با ید آ ماده باشن.خب،خداحافظ. کیفم رو برداشتم و روپوش سممفید رو روی چوب لباسی آویزون کردم که گفت:دکتر جدیدا زود می رید خونه! نگاهش کردم و جدی گفتم:کاری نمونده!. سرو رو پائین انداخت و گفت:شرمنده،ببخشید! فهمید که خوشمم نیومده.رفتم بیرون و سموار ماشمین شمدم.گوشمی رو از توی جیبم بیرون کشیدم و زنگ زدم. -جانم ارمیا؟ سریع گفتم:دارم میام دنبالت.آماده باش -باشه. قطع کردم.از مطب من تا درمانگاهی که رویا توش کار می کرد مسیر زیادی نبود.یه بوق زدم که نگهبان بیرون اومد و تا من رو دید در رو باز کرد.این چند ♨️برای رفتن به قسمت اول رمان 😍👇 https://eitaa.com/roman_ziba/16975 🌸رمـــــان زیبـــــــــا @roman_ziba 💞 ☘💞 💞☘💞 ☘💞☘💞 💞☘💞☘💞 ☘💞☘💞☘💞 💞☘💞☘💞☘💞 ☘💞☘💞☘💞☘💞
زیبا شود به کارگه عشق کار من هر گه نظــر به صورت زیــبا کنم تو را رسوای عالمـی شدم از شــور عاشقی ترسم خدا نخواسته رسـوا کنم تـو را ✨ 🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
💙 چشم به راه بهار..ـ🌸 🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
بی تو را هم تحویل نمیگیرم چه برسد به آدمها.. 🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
زیبا شود به کارگه عشق کار من هر گه نظــر به صورت زیــبا کنم تو را رسوای عالمـی شدم از شــور عاشقی ترسم خدا نخواسته رسـوا کنم تـو را ✨ 🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
💙 چشم به راه بهار..ـ🌸 🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
🌸رمــــان زیبــــــــا ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
💙 رمان زیبـــــــا ❤
☘💞☘💞☘💞 💞☘💞☘💞 ☘💞☘💞 💞☘💞 ☘💞 💞 ♥️﷽♥️ #پارت_چهار_صد_هشتاد_سوم شد.آندره طبق معمول جرزنی کرده بود و ک
☘💞☘💞☘💞 💞☘💞☘💞 ☘💞☘💞 💞☘💞 ☘💞 💞 ♥️﷽♥️ وقته آشنا شده بود با من.وارد شدم که همزمان رویا در حالی که با یه مرد حرف می زد بیرون اومد.رویا عصبانی بود و توی صورت اون مرد هاله ای خنده بود. رویا با خشم نگاهش کرد و اومد سمت در که من براو بوق زدم.اومد سمتم و در ماشین رو باز کرد. من:سلام.خسته نباشی. کیفش رو به عقب پرت کرد و گفت:مرسی.تو هم خسته نباشی.! دوباره بوق زدم و رفتم بیرون.رو به رویا گفتم:مشکلی پیش اومده؟ یهو مثل آتشفشان فوران کرد و گفت:تا دلت بخواد.حالم از این مردک قزمیت به هم می خوره!.دیگه واقعا نمی دونم چه جوری باید شرو رو کم کنم.! یه ابروم رو بالا انداختم و گفتم:چی شده؟اذیتت می کنه؟ با حرص درجه ی کولر رو بیشتر کرد و گفت:اذیت؟روانیم کرده!.مسئول جدیده!به چی که گیر نمیده! من نمی فهمم این درمانگاه خراب شده چه احتیاجی به این روانی داره؟یه آدم نفهم که هیچی از ادب و احترام حالیش نیست! یه کم که خودو رو خالی کرد گفتم:نمی خوای بگی چی شده؟چیکار کرده مگه؟ -ساعت کاری من رو زده بیست ساعت!.بعد مال خودش و زنش و دکتر ملکی رو زده صد و هفتاد و پنج ساعت!. بهش گفتم چرا کمب کردی؟اونوقت مال خودت زیاده؟می دونی چی میگه؟گستاخ زل زده توی چشممهای من و میگه شما که همش دودر می شین اداره نیستین که بفهمین کی کار می کنه کی نمی کنه!.عو ضی به من میگه لطفا مراعات کنین پوششتون رو.!کسی نیست ♨️برای رفتن به قسمت اول رمان 😍👇 https://eitaa.com/roman_ziba/16975 🌸رمـــــان زیبـــــــــا @roman_ziba 💞 ☘💞 💞☘💞 ☘💞☘💞 💞☘💞☘💞 ☘💞☘💞☘💞 💞☘💞☘💞☘💞 ☘💞☘💞☘💞☘💞