eitaa logo
رمـانکـده مـذهـبـی
3.8هزار دنبال‌کننده
185 عکس
4 ویدیو
51 فایل
(•●﷽●•) ↻زمان پارت گذاری شب ساعت 20:00 الی21:00 ↻جمعه پارت گذاری نداریم ناشناس↯ @nashenas12 ●•تبلیغات•● @tablighat_romankade برای جذاب کردن پروف هاتون↻ @Delgoye851
مشاهده در ایتا
دانلود
رمـانکـده مـذهـبـی
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت در گوششان زمزمه مى کند: _✨انى اعلم ما لاتعلمون .(2) دوست دارى به انگشت اشاره ات ، پرده از عالم بردارى و لشکر اجنه را نشان این سپاه دشمن دهى و تقاضاى تضرع آمیز امدادشان را به دشمن بفهمانى.... و بفهمانى که ☝️ کافیست تا میان سرها و بدنهایشان فاصله اندازد و زمین کربلا را از سرهایشا ن سیاه کند... اما امام با اشاره مژگانش آنها را به آرامش مى خواند و اشتیاق دیدارش با رسول االله را به رخشان مى کشد. دوست دارى... ولى هیچ کدام از این کارها را که دوست دارى ، انجام نمى دهى . فقط چشم از شکاف خیمه به امام مى دوزى و رد نگاه او را دنبال مى کنى . امام ، نگاهش را بر چهره عبور مى دهد و باز اراده سخن گفتن مى کند و تو با خود مى اندیشى که مگر هنوز حرفى براى گفتن مانده است ؟ مگر هیچ رگى از غیرت و هشیارى در این قوم باقى است که بتوان بر آن تکیه کرد و احتمال تاثیر را بر آن بنا نهاد؟ مى دانى که حسین به منفى بودن این پاسخ واقف تر است اما او عمل مى کند و دلش براى راهیان جهنم هم . _✨مردم ! ببینید چه کسى پیش روى شما ایستاده است. سپس به مراجعه کنید و ببینید که آیا کشتن من و شکستن حریم من رواست ؟ آیا من فرزند زاده پیامبر شما نیستم ؟ و فرزند وصى او و پسرعم او و اولین ایمان آورنده به خدا تصدیق کننده رسول او و آنچه از جانب پروردگار آمده ؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموى من نیست ؟ آیا جعفر طیار عموى من نیست ؟ آیا مادر من ، فاطمه دختر پیامبر شما نیست ؟ آیا جده ام خدیجه ، اولین زن اسلام آورده نیست ؟ آیا پیامبر درباره من و برادرم نفرموده که ما سید جوانان اهل بهشتیم؟ آیا انکار مى کنید که پیامبر جد من است ؟ فاطمه مادر من است ؟ على پدر من است و...؟ ، راه گلویت را سد مى کند، اشک در چشمهایت حلقه مى زند و قلبت گر مى گیرد. مى خواهى از همان شکاف خیمه فریاد بزنى: _برادر! همین افتخارات ما ماست . اگر تو فرزند على نبودى ، اگر جد تو پیامبر نبود که سران این قوم با تو دشمنى نمى کردند و چنین لشکرى به جنگ با تو نمى فرستادند! عداوت اینها به برمى گردد، به بدر، به حنین . اینها کینه خندقى است . بغض اینها، بغض خیبرى است. مساله اینها، مساله پیامبر و على است . برادرم ! همین فرداست که سر مقدس تو را پیش روى یزید بگذارند و یزید مست و لایعقل زمزمه کند: _لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل و از بنیان ، منکر خدا و وحى و پیامبر شود. اینها پیامبرى را حکومت و پادشاهى مى بینند و درپى جبران آن سالها از دست رفته اند. برادرم ! عزیزدلم ! اینها اکنون را درو مى کنند. اینها فرزندان همانهایند که پدرمان على را خانه نشین کردند. تو به على افتخار، چه مى کنى ؟ آرى برادر! جرم ما همین افتخارات ماست. مى خواهى فریاد بزنى و این حرفها را به گوش برادرت برسانى . اما بغضت را فرو مى خورى و دم برنمى آورى . دوست دارى ماجراى جمل(3) را براى برادرت مرور کنى. جمل مگر همین دیروز نبود؟ طلحه و زبیر(4) از سر کینه با عدالت على ، عایشه را سوار بر شتر، علم کردند و به جنگ با ولایت کشاندند! عایشه ابتدا وقتى فهمید که نام شتر، عسگر است ، تردید کرد و به یاد این کلام پیامبر افتاد که : _مبادا بر شترى نام سوار شوى و به جنگ روى. اما و لباس و زینت همان شتر را عوض کردند.... ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ @romankademazhabe ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
رمـانکـده مـذهـبـی
🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 🌟وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِ
🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 🌟وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی 🌟عیون أخبارالرضا علیه‌السلام، ج۲ ص۱۳۶. 🖤رمان تاریخی، بصیرتی و معرفتی 🌟قسمت ۸۵ آن شب حزن انگیز، آخرشب ،فضه شاهد بود که مظلوم‌ترین و مقدس‌ترین انسان‌های روی زمین وارد خانه شدند و آن شب به روزی دیگر گره خورد، هنوز آفتاب سر نزده بود که فضه دید مولایش لباس رزم پوشید و دانست شاید جنگی در پیش باشد... صبح زود علی علیه‌السلام با لباس رزم بر تن مبارکش، براه افتاد...حیدر، این جنگاور میدان‌های سخت همو که جز او ‌کسی یارای پیروزی بر خیبرنشینان را نیافت و با یک حرکت درب خیبر از جا کند و‌ قلعه را فتح نمود... و این پیروزی شد کینه‌ای در دل یهودیان خیبرنشین، کینه‌ای که به گمانم اینک وقت سرباز کردنش بود. خود را به مکان موعود رساند و جز و و و که با سرهای تراشیده آماده‌ی جهاد بودند، کسی را نیافت...!!! علی علیه‌السلام که چشمش به این چهار نفر افتاد توصیه‌ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله در گوش مبارکش طنین انداخت : _اگر یارانی یافتی با آنان جهاد کن وگرنه جان خویش را حفظ کن و میان آنان جدایی نیانداز.... علی علیه‌السلام خوب میدانست که این طایفه‌ی پیمان شکن، پایش بیافتد خون علی که سهل است خون دختر پیامبرشان و نواده‌های او را بر زمین خواهند ریخت، پس دست نگهداشت... و رو به یارانش ،توصیه به نمود، اما برای اینکه، بر همه‌ی اهل مدینه و تمام دنیای آیندگان، حجت را تا حد اعلایش،تمام کند، شب دوم هم دوباره با همسر و فرزندانش به درب خانه ی مهاجرین و انصار روان شد و باز هم همان واقعه تکرار شد.... اما فضه خوب میدانست که علی ولیِّ خدا بود و کارهایش رنگ و بویی از احکام و تلنگرهای پروردگار داشت،... برای بار سوم،فرصتی دیگر به مدعیان مسلمان داد و برای سومین بار، شب هنگام بر درب خانه‌ی صحابه رفت و باز هم شب، چهل و چهار نفر قول یاری دادند و وقتی که سپیده دم سر زد، فقط همان چهار نفر، آماده‌ی جهاد بودند... و این است رسم خلقت، همان طور که در آیات قرآن نیز آمده «انَّ الله لایغیر ما بقومٍ حتی....» همانا خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خود تغییر دهند.... این رویه ی خداوند است و این قوم نادان لجوجانه بر انحراف دینشان پافشاری میکردند، بی خبر از این بودند که این بیراهه رفتنشان امتی را تا ظهور آخرین سلاله ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله منحرف میکند و بی شک گناه آیندگانی که نبودند و ندیدند، بر عهده ی همین کسانی هست که بودند و دیدند و بیعت کردند اما پس از ارتحال پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله،همه چیز را به بوته‌ی فراموشی سپردند و حکم پروردگار را نادیده گرفتند و دنیاطلبی خودشان را سرلوحه قرار دادند..... پس علیِ مظلوم ،خانه نشین شد... نه یارانی یافت که جهاد کند، نه به مسجد رفت که سر تسلیم فرود آورد و بیعت کند با بیعت شکنان....... فضه که خانه نشینی مولا را دید،میخواست از این مظلومیت فریاد برآورد تا تمام جهانیان بفهمند و بگوید: آهای مردم..آهای دنیا... بدانید، که علی علیه‌السلام قبل از خانه نشینی نکرد.. نیافت تا کند و کاش بودند یارانی که.... 🌟ادامه دارد.... 🖤نویسنده؛ طاهره سادات حسینی ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ @romankademazhabe ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛