eitaa logo
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
4.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
706 ویدیو
70 فایل
ھوﷻ 📩رمانهای عاشقانه ی مذهبی را❣️ با ما بخوانید. 💚 🔔 #رمان انلاین هم داریم روزی دو رمان ظهر #روژان فصل ٣ و شب #فالی‌دراغوش‌فرشته در خدمتتونیم. 🌸کپی رمانها بدون اجازه ادمین جایز نیست وپیگرد دارد 🚫 🆔 @Ad_noor1 👈 تبلیغات و ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
بهشتـ🌸ـ ... رخ عیان کند ... اگر تـ❤️ـو ... جلوه ای کنی سلام بر مهـ❤️ـدی (عج) ... 💐 💐
✅گناهانت را محو می کند... ✍دعا کردن برای امام زمان ارواحنافداه گناهان فرد دعا کننده را می آمرزد و او را مشمول دعای حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه قرار می دهد، خیلی از این گرفتاری هایی که نوعاً امروز در جامعه می بینیم بخاطر دور شدن از شریف ترین مَرد کره ی زمین است، یادمون رفته امام زمان همه کاره ی عالم هستند و اصلاً بواسطه ی وجود شریف ایشان تمام اتفاقات خیر برایمان رقم می خورد.از همین لحظه امتحان کن! بعد از نماز فقط یک دقیقه برای مولا دعا کن، بعد ببین در مدت کوتاهی چطور زندگی ت رنگ و بوی بهشت میگیره،حاج حسین یکتا می گفت امام زمان نمک زندگی ماست... ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ 💖🌹🦋
🌸معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم به من می گفت:☝️ «فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری. وقتی می آمد خانه من دیگر..‌‌.😌
مردى نزد پيامبر اعظم (ص) آمد و گفت : به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد ❤️🍃 و مردم نيز دوستم بدارند 💙 و خدا دارايى ام را فزون گرداند 💰 و تن درستم بدارد 🏋‍♂ و عمرم را طولانى گرداند 👪 و مرا با شما محشور كند . 😍 🌺🍃حضرت رسول اکرم ص فرمود : «اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد : ❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش . ❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند چشم مدوز . ❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز . ❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده . ❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن . ❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن . 📚 بحار الأنوار ، ج۸۵ ، ص۱۶۷
✨ خـدایا ! از تو میخواهمـ چادر مرا آن‌چنان با چادر خاڪی جده‌ے ساداتــ پیوند زنے ڪھ اگر جان از تنم رود چادر از سرم نرود...🦋🍃
بسیار زیبا و خواندنی 🍂🍃 یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟" قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود. چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر". از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند. نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند. " عادت کرده بودند مزیت فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود! فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود. نوشته بود "عطر حس هایي را در آدم بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است"...!
👌 داستان کوتاه پند آموز 💭 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. 💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛که غیر ممکن است! 💭 پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༻﷽༺ "ڪربلایی" نیستم‌ اما تو شاهدباش‌ ڪه هر دعایی کردم‌ اول"ڪربلا" را خواستم.. ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
👀💚 دنیا هنوز قشنگیاش رو دارھ... مثل ط رفیق!🤗 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 لب لوچه ام را آویزون میکنم و دیوان شهریار را باز +پس الکی منو از تو کتابم بیرون کشیدی نگاه از نیمرخم میگیرد و از ماشین پیاده میشود ، هنگام پیاده شدن متوجه تکان خوردن شانه هایش بخاطر خنده میشوم . میخندم و دوباره نگاهم را به صفحات کتاب میدوزم . تا چند ساعت دیگر به مشهد میرسیم ، تصمیم گرفتیم اولین سفرمان با ماشین جدیدمان به مشهد باشد تا بیمه ی آقا امام رضا شود . یکی از دوست های سجاد کلید خانه ی پدرش در مشهد را به سجاد داده تا ما برای چند روزی که در مشهد هستیم به آنجا برویم . با صدای در ماشین سر بلند میکند . سجاد داخل ماشین می نشیند و پلاستیک خوزا کی ها را روی پایم میگزارد . با دقت پلاستیک را نیگیردم ، خبری از لواشک و تزشک نیست . اخم تصنعی میکنم و طلبکار نگاهش میکنم . +آخرم نخریدی نه ؟ باشه نوبت منم میرسه دارم برات . لب هایش را روی هم میفشارد و از جیب مخفی کاپشنش چند بسته لواشک و ترشک بیرون میکشد . گره میان ابرو هایم را باز میکنم و سعی میکنم نخندم . لواشک ها را از دستش میگیرم . منتظر نگاهم میکند +باشه بابا اینجوری نگام نکن ، ممنون بلند قهقهه میزند ، با خندیدن او من هم میخندم ، چقدر لحظه ها برایم شیرین میگذرد ، گاش این روز ها و لحظه ها تمام نشوند ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ کش و قوسی به بدنم میدهم و مینالم +وای خیلی اذیت شدم ، من برگشتنی دیگه نمیتونم با ماشین بیام سجاد همانطور که از ماشین میاده نیشود میگوید _فعلا پیاده شو تا بعد راجبش صحبت کنیم . سر تکان نیدهم و از ماشین پیاده میشوم . سجاد چمدان را از صندوق عقب در نی آورد و با هم شروع به حرکت میکنیم . پشت در می ایستیم و سجاد کلید می اندازد . نگاهی به نمای ساختمان می اندازم ، از ظاهرش هم معلوم است که خانه شیک و گران قیمتیست . با باز شدن در وارد خانه میشویم . نگاهم را دور تا دور حیاط میگردانم ، حیاطی بسیار بزرگ و سر سبز ، در سمت چپ تاپ بزرگی و در سنت راست تختی گذاشته شده . فضای دلنشین و آرامش بخشی دارد . نفس عمیقی میکشم ، با پیچیدن بوی گل ها بی اختیار لبخند شیرینی میزنم . با احساس سنگینی نگاهی چشم باز میکنم ، سجاد با لبخند نگاهم میکند . &ادامه دارد ... 🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
❣ و تو... همان اکسیر زمینی🌍 که سالهاست، آنرا بر مدارش، آرام نگه داشته ای! میدانی؛ زمین شیفته نگاه توست😍 که هر صبح و شام، دور سرت💫 می گردد! 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 از قرآن بپرس: ❤️✨🌺❤️✨🌺❤️✨🌺 هر روز چند بار در نماز از خدا درخواست می کنیم که ما را در راه کسانی که به آنها نعمت داده است قرار دهد. منظور از این افراد (اَنعَمتَ عَلَیهِمْ) چه کسانی هستند؟ وَمَن یُطِعِ اللَّـهَ وَالرَّ‌سُولَ فَأُولَـٰئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ ۚ وَحَسُنَ أُولَـٰئِکَ رَ‌فِیقًا ﴿٦٩﴾ و کسانى که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى‌] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند. سوره مبارکه نساء – آیه 69 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘ عنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَنْوِي الذَّنْبَ فَيُحْرَمُ رِزْقَه‏ 🌸 حضرت امام صادق عليه السّلام: مؤمن گاهى كه نيت و تصميم مي گيرد اثرش اين مى‏ شود كه از و روزى خود محروم مى‏ شود. 📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص۲۴۱ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ ⭕️حڪایت مرد جوان وزن بى عفت جوانی دلش ازاوضاع دنيا گرفته بود ودر گوشه خرابه اى نشسته وبه ذكر خدا مشغول بود ودر همين حال لباسها يش رااز تن در آورده ووصله مى زد . زن بى عفتى از آن جا عبور مى كرد . چشمش به بدن جوان افتاد واورا به فحشا دعوت كرد . جوان گفت : وزن دستها ى من چه قدر است ؟! سپس وزن يك يك اعضاى خود را پرسيد وگفت : كدام عاقلى است كه بخاطر لذت عضو كوچكى همه اعضاِ ى خود را در آتش جهنم بسوزاند ؟! سپس از جاى خود برخاست نعره اى كشيد وفراركرد. منبع 👇🏻 📚داستان شگفت آور از عاقبت غلبه بر هوس تهيه وتنظيم: واحد تحقيقاتى گل نرگس
اگه گفتند: تا به حال کجا بودی؟؟ بگو : راه گم کرده بودم هر موقع بیای پیش ، آغوشش برات بازه 😍😚 به قول میگفت دیدی خیابونا تو روز خیلی شلوغه😠 و یه مسیر کوتاه رو باید چندساعته بری دقیقا برای همینجوره روزا شلوغه اگه دیدی مشکل داری و مشکلت حل نمیشه روزها جوابت رو نمیده (منظور نمازهای یومیه ) خدا 😍میخواد امتحانت کنه بیدارشو پاشو با خدا حرف بزن دردو دل کن و بخون ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
 📚 در دوران حکومت امیرمومنان علیه السلام، مامورین حکومتی، قصابی را در کنار کشته ای به همراه چاقوی خون آلود- که در دستش بود- یافتند. قرائن و شواهد موجود نشانگر کشته شدن مقتول، توسط این قصاب بود. بر این اساس مامورین وی را با همان وضعیت ظاهری به حضور علی علیه السلام آوردند امام علیه السلام به قصاب فرمود: چه کسی آن شخص را به قتل رسانده است؟ مرد قصاب گفت: من او را کشته ام. حضرت علی علیه السلام طبق قرائن ظاهری و اعتراف متهم، دستور قصاص صادر کرد. مامورین حکومتی بعد از صدور حکم قصاص او را به سوی محل اعدام روانه کردند. در این اثنا مردی را دیدند که به سرعت به سوی آنان می آید و فریاد می زند: دست نگهدارید و عجله نکنید، او را من کشته ام، قاتل حقیقی منم، آن مرد قصاب بی گناه است. مسوولین اجرای حکم وقتی با این وضعیت مواجه شدند، آن مرد را به همراه قصاب به حضور علی علیه السلام آوردند. در محضر امام علی علیه السلام آن مرد دوم، سوگند یاد کرد که او را من کشته ام. امام به قصاب گفت: چرا تو اعتراف به قتل نمودی و اقرار کردی که او را کشته ای؟ قصاب گفت: چون من در مخمصه عجیبی گرفتار شده بودم، در خود هیچ گونه یارای انکار ندیدم. چون مرا در کنار جنازه خون آلودی با چاقوی آغشته به خون دستگیر کرده بودند؛ یقین کردم که به غیر اقرار به قتل، چاره دیگری وجود ندارد. اما واقع امر این است که گوسفندی را سر بریده بودم و چون برای تخلی و رفع حاجت، عجله داشتم با همان چاقوی خون آلود به خرابه شتافتم که اتفاقا با جنازه خون آلود مواجه شدم. وحشت زده خواستم که از آن جا فرار کنم. اما با رسیدن مامورین در همان جا خشکم زد و آنان مرا به حضور شما آوردند. علی علیه السلام به حاضران فرمود: این دو نفر را به نزد فرزندم حسن ببرید تا او در این مورد قضاوت نماید. آن ها به حضور امام حسن علیه السلام آمدند و ماجرا را شرح دادند. امام مجتبی علیه السلام فرمود: به امیرمومنان بگویید: اگر این مرد شخصی را کشته است، در مقابل جان قصاب را از مرگ حتمی رهانیده است. خداوند در قرآن می فرماید: و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا[1]؛ هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است امام علی علیه السلام دستور داد هر دو را (قاتل و قصاب) آزاد نمودند و دیه مقتول را از بیت المال، به ورثه پرداخت نمود[2] پی نوشت ها [1] مائده، 32. [2] تهذيب، ج 10، ص 173؛ تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 620
هدایت شده از 
یَا خَیْرَ حَبِیبٍ وَ مَحْبُوبٍ ای بهترین دوستدار و دوستی‏ پذیر • جوشن کبیر • هر وقت دلت گرفت این ذکر رو زیاد بگو... ‌ 🌙شب جمعه ✨💫شب مناجات
•✦✨ کلام الله ✨✦• ❖✨ ﷽ ✨❖ 『اتوبوس نگه می‌داره و بچه‌ها پیاده می‌شن... رئیس کاروان: بچه‌ها ما فقط چهار پنج ساعت اینجا توقف داریم این چهار پنج ساعت یه برنامه ریزی دقیق می‌خواد، اصلا خودتونو درگیر اینجا نکنید، سریع آماده شین، باید بریم برسیم به مقصد ⚠ ما منتظر کسی نمی‌مونیم...』 ⁉️ به نظرت این توقفگاه چقد ارزش دل بستن داره... ↯↻↯↻↯ 🔰 سوره مبارکه نازعات، آیه ﴿٤٦﴾ 〖كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا〗 【روزى كه آن را مى‌بينند، گويى جز شبى يا روزى (در دنيا و برزخ) درنگ نكرده‌اند】 ⇩ آخرت به قــــدرى بزرگه ... كه تمـــام عـمــر دنيـا و بــــرزخ در برابرش، به اندازه‌ی شبى يا روزى بيشتر نيستـــــ این دنیا فقط یه توقفگاهه که اصـــلا ارزش دل بستن نداره... اصــــــلــــــــاً ⇝
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 لب لوچه ام را آویزون میکنم و دیوان شهریار را باز +پس الکی منو از تو کتابم بیرون کشیدی نگاه از نیمرخم میگیرد و از ماشین پیاده میشود ، هنگام پیاده شدن متوجه تکان خوردن شانه هایش بخاطر خنده میشوم . میخندم و دوباره نگاهم را به صفحات کتاب میدوزم . تا چند ساعت دیگر به مشهد میرسیم ، تصمیم گرفتیم اولین سفرمان با ماشین جدیدمان به مشهد باشد تا بیمه ی آقا امام رضا شود . یکی از دوست های سجاد کلید خانه ی پدرش در مشهد را به سجاد داده تا ما برای چند روزی که در مشهد هستیم به آنجا برویم . با صدای در ماشین سر بلند میکند . سجاد داخل ماشین می نشیند و پلاستیک خوزا کی ها را روی پایم میگزارد . با دقت پلاستیک را نیگیردم ، خبری از لواشک و تزشک نیست . اخم تصنعی میکنم و طلبکار نگاهش میکنم . +آخرم نخریدی نه ؟ باشه نوبت منم میرسه دارم برات . لب هایش را روی هم میفشارد و از جیب مخفی کاپشنش چند بسته لواشک و ترشک بیرون میکشد . گره میان ابرو هایم را باز میکنم و سعی میکنم نخندم . لواشک ها را از دستش میگیرم . منتظر نگاهم میکند +باشه بابا اینجوری نگام نکن ، ممنون بلند قهقهه میزند ، با خندیدن او من هم میخندم ، چقدر لحظه ها برایم شیرین میگذرد ، گاش این روز ها و لحظه ها تمام نشوند ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ کش و قوسی به بدنم میدهم و مینالم +وای خیلی اذیت شدم ، من برگشتنی دیگه نمیتونم با ماشین بیام سجاد همانطور که از ماشین میاده نیشود میگوید _فعلا پیاده شو تا بعد راجبش صحبت کنیم . سر تکان نیدهم و از ماشین پیاده میشوم . سجاد چمدان را از صندوق عقب در نی آورد و با هم شروع به حرکت میکنیم . پشت در می ایستیم و سجاد کلید می اندازد . نگاهی به نمای ساختمان می اندازم ، از ظاهرش هم معلوم است که خانه شیک و گران قیمتیست . با باز شدن در وارد خانه میشویم . نگاهم را دور تا دور حیاط میگردانم ، حیاطی بسیار بزرگ و سر سبز ، در سمت چپ تاپ بزرگی و در سنت راست تختی گذاشته شده . فضای دلنشین و آرامش بخشی دارد . نفس عمیقی میکشم ، با پیچیدن بوی گل ها بی اختیار لبخند شیرینی میزنم . با احساس سنگینی نگاهی چشم باز میکنم ، سجاد با لبخند نگاهم میکند . &ادامه دارد ... 🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
🌼السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ... سلام بر تو ای مولایم سلام بر تو از سوی قلبی که جز تو در آن راه ندارد... بپذیر سلام کسی را که قلبش، خانه محبت توست و چشمهایش مشتاق دیدار تو... 📚 صحیفه مهدیه 🌸اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج🌸
🚨 طرح‌های گرافیکی که در آستانه ورود پاپ به عراق در برخی شبکه‌های اجتماعی عراق منتشر شده است 🔸پوستر بسیار زیبایی که در آن نوشته شده است: "دستی که زنگ‌های کلیسا را ​​برگرداند، این دست است".
🔴هشدار امیرالمومنین ✍حضرت علی در وصیتنامه خویش فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، که افراد شرور و بدکار جامعه، بر شما مسلط می‌شوند» این حدیث، حجت و دلیلی است برای افرادی که از شرایط روزگار ناراضی هستند. و در ادامه می‌فرماید: «[در این صورت] هرچه دعا کنید، به اجابت نرسد» 📚 نهج البلاغه، نامه ۴۷ 📌اگر منتظر اجابتِ دعای اللهم عجل لولیک الفرج هستید، نسبت به دیگران احساس نگرانی داشته باشید و این نگرانی خود را با رفتار و اعمال خوب ابراز کنید، نه صرفا با زبان. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸 🍃 \╲ 🌷 امام علی علیه‌السلام فرمود: «مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ» ✨ آنکه از نامحرم چشم خود را فرونهاد، قلبش را راحت کرده است.✔️ 📚 غررالحکم، حدیث ۵ .•🦋• ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
‌ -خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ... خداوند شما را به صورت انواری آفرید، و آنگاه شما را گرد عرش خویش، طائف گردانید. - -🌱 ❤️🍃
💠 امـام محمد بـاقـر(ع):   ڪسے ڪہ از گـنـاهـانـش تـوبـہ ڪرده اسـٺ 😔 همـچـون ڪسـےسـت ڪہ اصـلـاً نڪرده 😍 بـاشـد.