زندگی خودتون و با هیچکس مقایسه نکنید،
هیچ قیاسی بین ماه و خورشید وجود نداره؛
زمانشون که برسه میدرخشند.💫
#شبتون_در_پناه_حق 🌱
سلام🌱
از هوای گرم تابستانی🌱
امروز از صبح درگیر تعمیرکار هستیم
برای همین دیر اومدم🌱
یه کشومون ،چند وقته که مشکل داشت و باز نمیشد،
الان که درست شد، دیدم توش از این ریسه ها داشتم ،
برای اوایل ازدواجم بود❤️
اون موقع این ریسه ها خیلی مد بود،
توش باطری گذاشتم دیدم کار میکنه😄
انقدر منو آیسان ذوق کردیم😍
گذاشتمش لای آویز شمشاد قشنگ شد 💚
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
تعمیرکار فنی و بخوای پیدا کنی،
یه هفته طول میکشه...
حالا میره هم انقدر همه جا کثیف میشه،
که تا یه هفته باید بشور بساب کنی😂
#طنز
امروز ان شالله آموزش برگ یک میل رو که خیلی مشتاق بودید، میذارم براتون ان شاالله 🌱
مهارتهای زندگی.mp3
5.53M
🔊 #پادکست_صوتی
🎧 سلسله مباحث مهارتهای زندگی
🧠 بهداشت روانی
🎙 #حجت_الاسلام_محرابیان
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
40.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر اندازه ای که دوست دارید ، اندازه برگتون باشه،
باید در ابتدا زنجیره بزنید،
من ۱۱ تا زنجیره زدم ...
#آموزش_رایگان
#برگ_بافتنی
#کپی_بدون_ذکر_منبع_ممنوع
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝
سپس عمر بن سعد در مقابل خیمه امام خیمه زد برای او و همچنین رای امام حسین فرشهایی جداگانه پهن شده بود.
هر دو نشستند و بیشتر شب را با یکدیگر سخن گفتند سپس هر کدام از آنها به خیمه خود بازگشت.
خولی بن یزید از دشمنان پر کینه امام حسین نامهای به ابن زیاد لعنت الله نوشت و در آن گفت؛
ای امیر آنچه باید تو را از آن باخبر کنم این است که عمر بن سعد به حسین بن علی متمایل است.
او هر شب فرشی پهن میکند و بیشتر شب را با او به سخن گفتن میپردازد.
سپس هر کدام از آنها به جایگاه خودش باز میگردد. او با حسین با مهربانی برخورد میکند.
عبیدالله بن زیاد آن را خواند و همان زمان نامهای به عمر بن سعد نوشت؛
اگر از جنگیدن با حسین کراهت دارید عهدنامه ما را به خودمان برگردان؛
وگرنه برای جنگ با حسین فرود آ و او را دستور بده بر حکم ما گردن نهد و او را از آب فرات منع کن،که ما آن را برای سگها حلال کردهایم؛ولی بر حسین حرام کردیم!
نامه را پیچید و برای عمر بن سعد ارسال کرد.
و عمر بن سعد همه راهها را از هر جهت بر حسین علیه السلام بست و مانع آب برای آنها شد.
اصحاب امام حسین وارد آب میشدند اما سپاه دشمن آنها را تیر میزدند و مانع از ورودشان به آب میشدند.
آنها بازگشتند و به امام حسین عرضه داشتند؛
ای پسر رسول خدا آیا به این قوم نمینگرید که ما را از نوشیدن آب باز میدارند و ما به آن آب احتیاج داریم؟
امام حسین دستور دادند چاهی کنده شود عمر بن سعد راه ورودی آب به آن چاه را بست و آن را پر کرد سپس چاه دوم کنده شد و آن نیز همان گونه پر شد.
تشنگی آنها بسیار شدید شد و روز سوم بود که آنها را از آب باز میداشتند.
در صبح روز چهارم در حالی که تشنگی آنها را به سختی انداخته بود،
امام حسین برادرش عباس را فراخواند که کوچکترین فرزند علی بن ابیطالب بود.
امام حسین فرمود:
غافلگیرانه به سراغ آنها برو.
عرضه داشت به گوش جان اطاعت میکنم!
سپس امام ۳۰ نفر را همراه ایشان کرد آنها همراه خود مشک برداشتند و شبانه به سمت رود حرکت کردند.
حضرت عباس به عمر بن حجاج وارد شد و به او گفت؛
حرم تشنه است و من نیز تشنهام.
عمر بن حجاج گفت:
راه را باز کنید تا فقط او آب بنوشد.
حضرت عباس به او فرمود؛
وای بر تو آیا بعد از ایمان کافر شوم؟! و بعد از هدایت یافتن با برهان گمراه شوم؟! من آب نمینوشم در حالی که مولایم حسین تشنه است و دختران رسول خدا تشنه هستند!
عمر بن حجاج به ایشان عرضه داشت:
برادرت حسین از جانت عزیزتر است؟!
حضرت عباس فرمود؛به خدا سوگند یک تار موی حسین در نزد من محبوبتر است از تمام قوم و قبیلهام!
گفت نه تو از این آب خواهی نوشید و نه حسین از این آب جرعه ای مینوشد...
#المصرع_الشین
فی قتل الحسین
🏡روزمره های بانوی ایرانی☘
╚══════🍃🌺🍃═╝